بازار؛ گروه بین الملل: دکتر «حمیدرضا عزیزی» پژوهشگر مهمان در مؤسسه آلمانی امور بینالمللی و امنیت در برلین، و همچنین پژوهشگر غیرمقیم شورای خاورمیانه در امور جهانی به تازگی مقاله ای با عنوان «چگونه ایران و متحدینش امیدوارند که حماس را نجات دهند» نوشته و نشریه وارآن دی راکس آن را منتشر کرده است. ترجمه این مقاله را در ادامه می خوانیم.
«ما پیشانی ها و بازوهای برنامه ریزان زیرک و حیرت انگیز و جوانان شجاع فلسطین را می بوسیم»؛ این سخن رهبر عالیقدر ایران آیت الله علی خامنه ای در ۱۰ اکتبر است که حمایت بی نظیر خود را از حمله حماس علیه اسرائیل ابراز کرد. با این حال، وی به سرعت هرگونه دخالت ایرانی را رد و اعلام کرد: کسانی که اقدامات فلسطینی ها را به افراد خارجی نسبت می دهند، نمی توانند مردم فلسطین را درک کنند و آنها را دست کم گرفته اند.
اظهارات آیت الله خامنه ای کاملاً موضع ایران را در مورد جنگ در غزه طی یک ماه گذشته نشان می دهد: قهرمان مقاومت فلسطینی در برابر اسرائیل و در عین حال تأکید بر استقلال حماس و سایر حرکات مقاومت. در واقع، هر دو مقام ایالات متحده و اسرائیلی تاکنون هیچ مدرک مشخصی مبنی بر پیوند و ارتباط مستقیم ایران با این حمله پیدا نکرده اند. با این حال، پشتوانه نظامی، اقتصادی و سیاسی گسترده ایران برای حماس به طور گسترده ای اذعان شده است.
در همین زمان، آیت الله خامنه ای و سایر مقامات ایرانی هم به اسرائیل و هم متحدین آن هشدار داده اند که اقدامات آنها در غزه می تواند باعث افزایش تنش شود. در برابر این پس زمینه، پیش از این، میان اسرائیل و حزب الله در امتداد مرز لبنان و همچنین حملات موشک علیه ارتفاعات جولان تحت اشغال اسرائیل از سرزمین های سوریه افزایش یافته است. در همین حال، شبه نظامیان تحت حمایت ایران در عراق عملیات خود را علیه دارایی های ایالات متحده افزایش داده اند. در کمتر از یک ماه در بازه زمانی ۱۷ اکتبر تا ۱۳ نوامبر، ۵۲ حادثه ثبت شده که هر دو کشور اشخاص آمریکایی را هدف قرار داده اند.
سرانجام، حوثی های تحت حمایت ایران نیز مشارکت خود را در این درگیری اعلام کرده و حملات موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین را هدف قرار داده اند؛ در حالی که جنوب اسرائیل را هدف قرار می دهند. درک خطر تشدید در سراسر محور مقاومت مستلزم درک پویایی درونی آن است. دلایل فزاینده ای برای این باور وجود دارد که این محور به یک شبکه اتحاد منسجم تبدیل شده است که اقدامات مستقل را با هماهنگی استراتژیک برای تقویت موضع جمعی اعضا متعادل می کند.
اعضای آن یک شبکه فرمان انعطاف پذیر ایجاد کرده اند که امکان تخصیص نقش پویا را فراهم می کند. اکنون آنها سعی دارند از این شبکه برای حفظ توان نظامی حماس و در عین حال اجتناب از رویارویی مستقیم با ایالات متحده استفاده کنند. با این حال، این یک سوال باز باقی می ماند که آیا حتی یک محور منسجم و هماهنگ می تواند این شاهکار دشوار را مدیریت کند یا خیر.
اتحاد حوزه ها؛ از ایده تا واقعیت
به طور سنتی، رهبری ایران اهمیت انسجام و وحدت در این محور را برجسته کرده است. نمونه بارز آن فراخوان آیت الله خامنهای در ژوئن ۲۰۲۳ در دیدار با نمایندگان ارشد حماس برای «اتحاد و هماهنگی بیشتر میان گروههای مقاومت» بود. وی بر محوریت غزه در مقاومت تاکید کرد، اما همزمان نیاز به تقویت جبهه کرانه باختری را مورد تاکید قرار داد.
غزه و کرانه باختری هر دو صحنه اصلی درگیری اما با حمایت بیشتر جناح های مورد حمایت ایران در منطقه خواهند بود
کانالهای رسانهای و سایتهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز شروع به ترسیم احتمال «جنگ چند جانبه» علیه اسرائیل کردند. غزه و کرانه باختری هر دو صحنه اصلی درگیری اما با حمایت بیشتر جناح های مورد حمایت ایران در منطقه خواهند بود. تقریباً یک ماه قبل از حمله حماس، در ۱۰ سپتامبر، سرلشکر عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، وجود شبکه فرماندهی و کنترل یکپارچه در جبهه مقاومت را مورد بحث قرار داد. در حالی که وجود این شبکه به عنوان یک تحول اخیر توصیف نمی شد، اما اولین موردی بود که یک مقام نظامی ایرانی با چنین جایگاهی آشکارا خواستار پیشبرد بیشتر به سمت آنچه یکپارچه سازی عرصه ها و حوزه ها نامیده می شود، شد.
در گفتمان راهبردی جمهوری اسلامی و متحدانش، این راهبرد به کارزار اقدامات تدارکاتی و هماهنگ برای مبارزه با اسرائیل با برجسته کردن ظرفیت واکنش چند جبهه ای ایران اشاره و بر تقویت هماهنگی عملیاتی میان گروه های شبه نظامی غیردولتی در محور مقاومت و گسترش میدان نبرد برای محاصره اسرائیل تمرکز دارد؛ ضمن اینکه هدف آن مقابله با «کمپین جنگ بین جنگها» اسرائیل و تحت تأثیر جنگ سیف القدس در سال ۲۰۲۱ است. این کمپین چهار جبهه اصلی را پیش بینی می کند: نوار غزه (جبهه جنوبی)، کرانه باختری (جبهه مرکزی نزدیک شهرهای بزرگ اسرائیل)، جنوب لبنان (جبهه شمالی)، و بلندی های جولان (جبهه شرقی و شمال شرقی) که توسط حزب الله اداره می شود.
از منظر کارشناسان نظامی و تحلیلگران امنیتی ایران، آخرین درگیری غزه، آزمونی را برای یکپارچه سازی حوزه های مختلف ارائه کرد. برای این تلاش، اتاق عملیات مشترک فلسطین، محور اصلی است که پس از درگذشت سردار قاسم سلیمانی ایجاد شد. سردار سلیمانی در زمانی که زنده بود، کنترل همه جانبه بر این محور را در یک مجموعه سلسله مراتبی روشن اعمال کرد و مرگ (شهادت) او در ابتدا منجر به عدم تمرکز در این محور شد.
اما برای اطمینان از تداوم هماهنگی، نیروی قدس با همکاری حزب الله به تدریج یک اتاق عملیات مشترک ایجاد کرد. رویدادهای بعدی بر عملکرد تقویت شده حزب الله در جذب، آموزش و فرماندهی شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه و همچنین نقش برجسته نصرالله در میانجیگری در میان جناح های مختلف شیعه در عراق تاکید کرد. این امر موقعیت محوری او را در هدایت عملیات های محور مقاومت تقویت کرد.
برخی بر این باورند که نفوذ نصرالله ممکن است اکنون نفوذ سرلشکر اسماعیل قاآنی را که در حال حاضر ریاست نیروی قدس را بر عهده دارد، تحت الشعاع قرار دهد
این اتاق عملیات مشترک از سه رده عملیاتی تشکیل شده است. سرزمین های فلسطینی، جایی که گروه های فلسطینی مورد حمایت ایران، به ویژه حماس و جهاد اسلامی، در آن فعالیت می کنند، لایه اساسی را تشکیل می دهند. این گروه ها هماهنگی خود را از طریق یک رزمایش نظامی در ژانویه ۲۰۲۱ به نام رکن الشدید به نمایش گذاشتند. حزب الله رده دوم را تشکیل می دهد که مسئول ارتباط با جناح های فلسطینی است، در کنار وظیفه گسترده تر خود برای مدیریت مشترک کل ساختار. رده سوم شامل شبه نظامیان تحت حمایت ایران در سوریه، عراق و یمن است.
اطلاعات کمی در مورد ساختار دقیق اتاق عملیات مشترک وجود دارد. با این وجود، گفته می شود که قاآنی و نصرالله به طور مشترک این مرکز را مدیریت می کنند که شامل جلسات منظم با نمایندگان جناح های فلسطینی، عراقی و یمنی است در حالی که ایران از آنها حمایت می کند. در حالی که بیروت محل اصلی جلسات است، هفتههای اخیر گزارشهایی از حضور قاآنی در جلسات هماهنگی در سوریه نیز دیده شده است. در چارچوب وسیعتر ساختار فرماندهی محور مقاومت، حداقل دو اتاق عملیات محلی نیز وجود دارد. یکی بر شبهنظامیان فلسطینی متمرکز است که حماس و جهاد اسلامی در هسته آن قرار دارند. گروه دیگر شامل شبهنظامیان شیعه در عراق است که در مجموع به عنوان «مقاومت اسلامی در عراق» شناخته میشوند، که اخیراً مسئولیت حملات به اهداف آمریکایی در عراق و سوریه را بر عهده گرفتهاند.
بازدارندگی در میان جنگ
اقدامات و پاسخ های شبه نظامیان مورد حمایت ایران در طول جنگ غزه نشان می دهد که این ساختار در عمل چگونه کار می کند. اتاق مشترک از اصولی مانند بازدارندگی از طریق درگیری های محدود، ابهام در تلافی، اقدامات جمعی در دوره های حساس امنیتی و تخصیص وظایف بر اساس تهدید تبعیت می کند. با وجود استقلال نسبی عملیاتی، جناحهایی که محور مقاومت را تشکیل میدهند، میتوانند در مواقع اضطراری با استفاده از اصول «ابهام» و «توزیع ریسک» همسو شوند.
شبه نظامیان فلسطینی به ویژه حماس و جهاد اسلامی در خط مقدم هستند و مستقیماً با اسرائیل می جنگند و برخلاف برخی گمانه زنی های قبلی، هماهنگی آشکاری بین این گروه ها وجود دارد
این موقعیت استراتژیک از پتانسیل برای گشودن جبهههای نبرد جدید علیه اسرائیل استفاده میکند و در نتیجه قابلیت بازدارندگی شبکه را افزایش میدهد. شبه نظامیان فلسطینی به ویژه حماس و جهاد اسلامی در خط مقدم هستند و مستقیماً با اسرائیل می جنگند. برخلاف برخی گمانه زنی های قبلی، هماهنگی آشکاری بین این گروه ها وجود دارد. در حالی که غزه همچنان میدان نبرد اصلی است، کرانه باختری نیز باید بخشی از این جبهه باشد. با این حال، شبهنظامیان مورد حمایت ایران هنوز نفوذ محدودی در آنجا دارند.
از آنجایی که ایران از درگیری با اسرائیل بدون داشتن پایگاهی در کرانه باختری محتاط خواهد بود، شواهدی به این ایده می افزاید که حملات اخیر حماس ممکن است تصمیمی یکجانبه بوده باشد. از زمان آغاز درگیری، حزب الله لبنان اقدامات سریعی را برای کاهش فشار بر حماس و جهاد اسلامی انجام داده است. در این زمینه، جنوب لبنان و جنوب سوریه به عنوان یک جبهه متحد تحت فرماندهی حزب الله عمل می کنند.
حملات موشکی مکرر از این مناطق با هدف منحرف کردن تمرکز اسرائیل به سمت شمال، به دنبال جلوگیری از تلاش های آن برای هدف قرار دادن حماس در غزه است. رهبر حزب الله، سید حسن نصرالله، در سخنانی که در دوم نوامبر ایراد کرد، این استراتژی را توضیح داد و بر نقش این جبهه در حمایت از شبه نظامیان فلسطینی تاکید نمود.
برای جمهوری اسلامی، رویارویی با آمریکا یک تهدید وجودی است، چیزی که آنها مایلند از آن فرار کنند
لایه دیگری از استراتژی ایران شامل شبه نظامیان شیعه در عراق، شرق سوریه و یمن است. در حالی که هر دو نهاد گهگاه مستقیماً اسرائیل را هدف قرار داده اند، اظهارات آنها در درجه اول ایالات متحده را به عنوان دشمن اصلی معرفی می کند. این موضع از نظر استراتژیک برای بازدارندگی ایالات متحده از اقدام تلافی جویانه علیه ایران در صورت درگیری مستقیم با اسرائیل طراحی شده است. بحثها در ایران حول محور پتانسیل اسرائیل برای تحریک تهران به رویارویی مستقیم بوده است. در چنین سناریویی، این درک وجود دارد که ایالات متحده به طور کامل از اسرائیل حمایت خواهد کرد.
جمهوری اسلامی نسبت به هرگونه اقدام مهم ایالات متحده علیه حزب الله محتاط است، زیرا ممکن است متحد اصلی منطقه ای آن را به خطر بیندازد
برای جمهوری اسلامی، رویارویی با آمریکا یک تهدید وجودی است، چیزی که آنها مایلند از آن اجتناب کنند. به علاوه، اگر اقدامات حزب الله بخواهد بیش از حد علیه اسرائیل تشدید شود تا به حماس کمک کند، این احتمال وجود دارد که ایالات متحده مداخله کند. جمهوری اسلامی نسبت به هرگونه اقدام مهم ایالات متحده علیه حزب الله محتاط است، زیرا ممکن است متحد اصلی منطقه ای آن را به خطر بیندازد.
به طور خلاصه، هماهنگی با دیگر شبه نظامیان منطقه ای برای بازدارندگی ایالات متحده است. ایران امیدوار است با افزایش خطرات برای دخالت آمریکا در منطقه، دولت آمریکا را وادار کند که اسرائیل را به بازنگری در مواضع خود در قبال حماس سوق دهد. در همین حال، حملات متناوب گروه هایی از عراق و یمن به عنوان یادآوری توانایی آنها برای تشدید است. در نهایت، اظهارات ایران و حزب الله با هدف تقویت این بازدارندگی است.
سید حسن نصرالله و آیت الله خامنهای هر دو بیانیههایی مبنی بر آمادگی برای درگیری با ایالات متحده دادهاند، هرچند ترجیح میدهند از آن اجتناب کنند. نصرالله هشدار داده است که در صورت تشدید درگیریها در غزه، نیروهای دریایی و پایگاههای منطقهای آمریکا ممکن است به هدف تبدیل شوند. در همین حال، آیت الله خامنهای آمریکا را «همدست غیرقابل انکار جنایات صهیونیستها» توصیف کرده و به طور غیرمستقیم به واشنگتن از پیامدهای احتمالی حمایتاش از اسرائیل هشدار داده است.
نتیجه
پیامدهای حمله حماس توانایی این محور را برای پیوستن به عملیات مستقل با هماهنگی راهبردی نشان داده و آن را به یک موجود چند وجهی و قدرتمند تبدیل می کند. از نقطه نظر عملیاتی، اتاق عملیات مشترک یا شبکه فرماندهی یکپارچه به طور موثر ساختاری ظریف و چند لایه برای اعضای محور ایجاد کرده است.
حتی اگر نقشهای عملیاتی اولیه ایجاد شد، توزیع وظایف روی زمین سیال باقی مانده و با توجه به شرایط در حال تحول زمان جنگ تنظیم میشود؛ ضمن اینکه نشان دهنده وجود یک مکانیزم بازنگری منسجم برای تصمیم گیری در مورد میزان مداخله برای هر جناح است. در نهایت، محور مقاومت، خنثی کردن هرگونه دخالت احتمالی ایالات متحده را در اولویت قرار داده است.
نتیجه مطلوب برای ایران و متحدانش محدود کردن درگیری به منظور محدود کردن عملیات زمینی اسرائیل و حفظ ظرفیت نظامی حماس خواهد بود. این استراتژی به حفظ ابهام استراتژیک و به چالش کشیدن مداوم اسرائیل در جبهه های مختلف بستگی دارد. حزب الله و تا حدی شرکای عراقی و حوثی در حال حاضر این رویارویی را در اولویت قرار داده اند.
اما علیرغم موضع گیری آنها، مشخص نیست که حزب الله و سایر جناح های محوری در صورت متحمل شدن خسارات اساسی به حماس تشدید خواهند شد. بازدارندگی یک پیشنهاد مخاطره آمیز است و بین تهدید به تشدید تنش برای کمک به حماس و اجتناب از درگیری مستقیم با ایالات متحده تضاد وجود دارد. در حالی که اسرائیل به حمله به حماس ادامه می دهد، برخی از اعضای ارشد این گروه انتظارات خود را برای حمایت بیشتر از حزب الله و ایران ابراز می کنند.
تهران ممکن است برای به خطر انداختن متحد اصلی خود در لبنان از طریق رویارویی مستقیم با ایالات متحده مردد باشد
در ایران صداهایی مانند محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین وجود دارد که درباره کشاندن ایران به جنگ به خاطر فلسطینی ها هشدار می دهد. به نظر می رسد حزب الله نیز نسبت به کشاندن لبنان به یک جنگ تمام عیار که منجر به واکنش های داخلی شود، محتاط است. تهران نیز به نوبه خود ممکن است برای به خطر انداختن متحد اصلی خود در لبنان از طریق رویارویی مستقیم با ایالات متحده مردد باشد.
در حال حاضر، به نظر میرسد مخالفت فزاینده جهانی از کارزار اسرائیل در غزه، اسرائیل را برای آتشبس بدون تضعیف کامل حماس تحت فشار قرار دهد. اگر این استراتژی شکست بخورد، محور مقاومت احتمالاً هر گونه تشدید تنش را به صورت تدریجی برنامه ریزی کرده و از یک حمله تمام عیار یا اعلام جنگ جامع توسط حزب الله اجتناب می کند.
تشدید تنش گام به گام می تواند به اندازه گیری واکنش های طرف مقابل و در عین حال حفظ گزینه تنظیم مجدد و جلوگیری از یک بحران غیرقابل کنترل کمک کند، اما حتی این رویکرد نیز احتمال یک اشتباه محاسباتی خطرناک را در یک مقطع حساس رد نمی کند.
نظر شما