بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی چتم هاوس اخیرا مقاله ای با قلم «احمد عبودوه» با عنوان «آیا چین قدرت نظامی سختی در خاورمیانه خواهد داشت؟» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
تحت رهبری «شی جین پینگ»، چین با موفقیت از طریق ابتکار یک کمربند یک جاده (BRI) نفوذ خود را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) از طریق واردات انرژی، سرمایه گذاری زیرساختی، همکاری های فناوری، تجارت و تبادلات فرهنگی گسترده افزایش داده است. اما آیا چین در منطقه حضور نظامی نیز خواهد داشت؟
پاسخ به این سوال مستلزم درک رویکرد امنیتی چین در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که توسط ابتکار امنیت جهانی (GSI) هدایت می شود. این ابتکار بر دو اصل اصلی تمرکز دارد: تدوین چارچوب مفهومی برای دستیابی به امنیت منطقه ای بر اساس اصول پنج گانه همزیستی مسالمت آمیز و ایجاد مجمع امنیت خاورمیانه برای ایجاد زمینه و طراحی چارچوب امنیتی جدید.
ابتکار امنیت جهانی تعامل امنیتی چین در خاورمیانه را به گونه ای شکل می دهد که می تواند موقعیت منطقه ای ایالات متحده را پیچیده کند
ابتکار امنیت جهانی تعامل امنیتی چین در خاورمیانه را به گونه ای شکل می دهد که می تواند موقعیت منطقه ای ایالات متحده را پیچیده کند. توافق با میانجیگری چین برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران و نفوذ فزاینده پکن به طور کلی عوامل اصلی فشار اخیر ایالات متحده برای عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل است.
با این حال اصول امنیت منطقهای چین به قدرت نظامی اشاره نمیکند. علاوه بر این چین قصد یا الزاماتی برای عملیاتی کردن اصول امنیتی خود به لحاظ نظامی ندارد. در حالی که چین ممکن است برای محافظت از ردپای گسترده اقتصادی و شهروندان خود به حضور نظامی منطقه ای نیاز داشته باشد، تمرکز این کشور بر واردات انرژی، سرمایه گذاری و تجارت است نه به چالش کشیدن سلطه ژئوپلیتیک ایالات متحده آمریکا در منطقه.
سطح کنونی تعامل نظامی چین در خاورمیانه مبادله ای است و مستقیماً با اهداف بلندمدت آن در رقابت قدرت های بزرگ با ایالات متحده آمریکا در مورد حکومت جهانی مرتبط است
باید گفت سطح کنونی تعامل نظامی چین در خاورمیانه مبادله ای است و مستقیماً با اهداف بلندمدت آن در رقابت قدرت های بزرگ با ایالات متحده آمریکا در مورد حکومت جهانی مرتبط است. این امر بخشی از طرح برای نصب ساختار امنیتی منطقهای جایگزین با حضور نظامی قابل توجه چین نیست.
مهمترین نگرانی نظامی چین امنیت دریایی است. در سال ۲۰۱۷ نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN) اولین پایگاه پشتیبانی لجستیکی نظامی خارج از کشور خود را در جیبوتی برای محافظت از کشتیرانی و خطوط دریایی اصلی و شهروندان چینی در مناطق درگیری افتتاح کرد.
چین به عنوان بخشی از سیاست نقاط قوت استراتژیک خود برای محافظت از مسیرهای تجاری و قرار گرفتن در نزدیکی آنها در مواقع درگیری با روسیه، ایران، عربستان سعودی و اخیراً امارات متحده عربی مانورهای نظامی در خلیج فارس برگزار می کند و برای تقویت وجهه جهانی خود به عنوان یک قدرت مسئول در عملیات های حفظ صلح شرکت می کند.
همچنین یک جنبه تجاری در تعامل نظامی چین وجود دارد. رویکرد فروش تسلیحات آن مدتهاست که بر فروش سیستمهای تسلیحات جنگی کمهزینه بهویژه پهپادهای مسلح به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که ایالات متحده آمریکا تمایلی به فروش به آنها ندارند متمرکز شده است.
افزایش صادرات تسلیحات چین به منطقه چشمگیر بوده است: بر اساس گزارش موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم صادرات به عربستان سعودی ۲۹۰ درصد و به امارات ۷۷ درصد از دوره ۲۰۱۲-۲۰۱۶ تا دوره ۲۰۱۷-۲۰۲۱ افزایش یافته است. عربستان سعودی و مصر نیز برای خرید سامانه های دفاع هوایی پیشرفته و جت های جنگنده J-۱۰C ابراز علاقه کرده اند. همه این موارد بخشی از استراتژی چین برای تبدیل شدن به تولید کننده عمده تسلیحات و کنترل سهم جهانی قابل توجهی از فروش تسلیحات در مقابل ایالات متحده آمریکا، روسیه و اروپا است.
طرح قدرت نظامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می تواند برای منافع چین ویرانگر باشد و آن را وارد رویارویی مستقیم با ایالات متحده آمریکا کند. باید گفت ممکن است نیازی به طراحی یک استراتژی نظامی پیچیده نباشد زیرا دیپلماسی اقتصادی و تجاری چین در دستیابی و حفاظت از اولویت های منطقه ای پکن موثر بوده است.
چین همچنان از سیستم امنیتی منطقهای تحت حمایت ایالات متحده استفاده میکند، سیستمی که از واردات و سرمایهگذاری نفت چین محافظت میکند و به آنها اجازه رشد میدهد.
اگرچه هدف استراتژیک واشنگتن تحکیم روابط نظامی خود با متحدان و شرکای خود در شرق آسیا برای شکل دادن به محیط استراتژیک در اطراف پکن و پیشبرد دیدگاه خود از نظم جهانی است، اما واشنگتن در آینده ای نزدیک نیروهای نظامی خود را که در خاورمیانه مستقر شده اند خارج نخواهد کرد
اگرچه هدف استراتژیک واشنگتن تحکیم روابط نظامی خود با متحدان و شرکای خود در شرق آسیا برای شکل دادن به محیط استراتژیک در اطراف پکن و پیشبرد دیدگاه خود از نظم جهانی است، اما واشنگتن در آینده ای نزدیک نیروهای نظامی خود را که در خاورمیانه مستقر شده اند خارج نخواهد کرد.
این مهم بدان معناست که سیستم امنیتی منطقه ای کنونی می تواند برای مدتی شاید برای چندین دهه، پابرجا بماند. این امر می تواند به نفع چین باشد. پکن سیاست ایجاد ائتلاف ندارد اما در عوض تلاش میکند تا فاصله برابر با رقبای منطقهای مانند ایران و عربستان سعودی را حفظ کند و نشان میدهد که از نگرانیهای امنیتی همه طرفها قدردانی میکند و موقعیت امنیتی آمریکا را بدون به چالشکشیدن مستقیم از بین میبرد.
روابط چین با کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بر پایه سیاست استراتژیک آنها بین چین و ایالات متحده آمریکا است. اگرچه کشورهای منطقه چین را به عنوان یک شریک اقتصادی بزرگ می بینند اما با اتخاذ رویکردی مبادله ای که منافع ملی آنها را در اولویت قرار می دهد، بر حداکثر کردن منافع خود از هر دو طرف تمرکز کرده اند.
باید افزود که استقرار قابلیتهای نظامی عمده چین در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در تضاد با اولویت استراتژیک کلیدی آن برای تسلط بر شرق آسیا و آمادهسازی برای یک حادثه احتمالی در تایوان است که مدتهاست سیاستهای برنامهریزی، تدارکات و بودجه آن را هدایت میکند. غیرقابل تصور است که چین در طول تنش های شدید با ایالات متحده آمریکا و متحدانش در اقیانوس آرام که در آینده تشدید می شود، منابع نظامی قابل توجهی را به جای دیگری منحرف کند.
این بدان معنا نیست که چین در خاورمیانه کاملاً منفعل است. چین می خواهد به واردات نفت و گسترش ردپای اقتصادی و فناوری خود ادامه دهد، از نفوذ سیاسی فزاینده خود برای مهار قدرت و نفوذ منطقه ای ایالات متحده استفاده کند و از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان میدان نبرد در جنگ ارزش ها و اصولی استفاده کند که آینده جهان را شکل خواهد داد. با این حال چین به نداشتن سابقه امپریالیسم در منطقه افتخار می کند و برای تحقق اهداف خود به ابزارهای نظامی سخت متوسل نخواهد شد.
نظر شما