۲۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۰
افزایش روابط نوظهورها با عربستان؛ گسترش همکاری ایران و چین
نگاهی به تحولات نفتی و غیرنفتی خاورمیانه؛

افزایش روابط نوظهورها با عربستان؛ گسترش همکاری ایران و چین

با جهانی درگیر با کربن زدایی، و جنگ قدرت بین تولیدکنندگان تثبیت شده اوپک پلاس و تولیدکنندگان نفت شیل ایالات متحده، ناگزیر یک بازار نفت ناهماهنگ و در نتیجه با نوسانات بالا مشاهده خواهد شد.

بازار؛ گروه بین الملل: در سال ۱۹۶۰، عربستان سعودی، ایران، عراق، کویت و ونزوئلا سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) را تأسیس کردند. در آن زمان، صنعت نفت عمدتاً تحت تسلط چند شرکت نفتی بزرگ بین‌المللی غربی شامل دو شرکت اروپایی (عمدتا انگلیسی)، «رویال داچ_ شل»، «بی‌پی» و پنج شرکت آمریکایی، معروف به «هفت خواهر» بود.

بر همین اساس، اوپک تحت تأثیر روابط متقابل مختلف سیاسی، اقتصادی و انرژی شکل گرفته است. از نقطه نظر سیاسی، کشورهای سراسر جهان مشتاق بودند تا بر سرنوشت و منابع خود کنترل داشته باشند، زیرا استعمارزدایی در حال آشکار شدن بود. تا اوایل دهه ۱۹۷۰، اوپک به عنوان یک «اتحادیه کارگری» عمل می کرد که هدف اصلی آن جلوگیری از کاهش درآمد کشورهای عضو بود.

در آن دوره، اوپک موفق به تأثیرگذاری بر قیمت ها نشد، اما شروع به کسب قدرت در بازار کرد. در واقع، دوره ۱۹۷۰_۱۹۵۵ با کاهش قیمت ها شناخته شد، زیرا هدف هفت خواهران دور نگه داشتن رقبا بود. به طور همزمان، تقاضای جهانی نفت به سرعت از ۳۰.۸ بشکه در روز در سال ۱۹۶۵ به ۴۵.۳ بشکه در روز در سال ۱۹۷۰ افزایش یافت.

کشورهای اوپک بیشتر این افزایش تقاضا را برآورده کردند؛ در حالی که این موضوع به تغییر قدرت بازار از شرکتهای نفتی بین المللی به کشورهای تولید کننده کمک کرد. از دهه ۱۹۷۰، اوپک، به لطف ابتکار لیبی و ایران، شروع به وارونه کردن رابطه قدرت بین شرکت‌های نفتی و کشورهای تولیدکننده و در نتیجه افزایش قیمت نفت کرد.

علاوه بر آن، در طول سالهای گذشته عربستان سعودی نیز به دلیل وزنی که در ذخایر، تولید و صادرات اوپک و همچنین ثبات نسبی عرضه آن دارد، اغلب به عنوان رهبر اصلی سازمان در نظر گرفته می شود. با این حال، در سال های اول اوپک، عربستان نقش رهبری را ایفا نکرد و کمک اصلی آن به اوپک توانایی این کشور برای اطمینان از رویکرد اجماع‌ساز و دور کردن اوپک از درگیری‌های بین عربی بود.

رهبری عربستان در اوپک از طریق شخصیت کاریزماتیک احمد زکی یمانی که از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۶ وزیر نفت و منابع معدنی عربستان سعودی و به مدت ۲۵ سال به عنوان چهره کلیدی اوپک خدمت کرد، نمود پیدا کرد

ریاض در دهه ۱۹۷۰ با کاهش تولید نفت اعراب تا اواخر سال ۱۹۷۳ برجستگی خود را در تصمیمات اوپک افزایش داد و بدین ترتیب شروع به افزایش قیمت نفت کرد و اوپک را به سمت ایفای نقش مدیریت قیمت سوق داد. در همین راستا، رهبری عربستان از طریق شخصیت کاریزماتیک احمد زکی یمانی که از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۶ وزیر نفت و منابع معدنی عربستان سعودی و به مدت ۲۵ سال به عنوان چهره کلیدی اوپک خدمت کرد، نمود پیدا کرد. رکود اقتصادی دهه ۱۹۸۰، همراه با رشد تولید نفت خام غیراوپک ناشی از قیمت های بالای نفت، موجب کاهش تقاضای نفت در اواسط دهه ۱۹۸۰ شد و قیمت نفت را کاهش داد.

در همین راستا، بازارهای جهانی نفت از «بازار فروشنده» به «بازار خریدار» تبدیل شدند. در سال ۱۹۸۲، اوپک یک سیستم رسمی سهمیه بندی را معرفی کرد که با این حال به وارونه کردن کاهش قیمت نفت کمکی نکرد. طی سال‌های ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵، عربستان به‌عنوان تولیدکننده دارای نوسان عمل کرد و بار عمده تعدیل عرضه اوپک را جذب کرد. از دست دادن سهم بازار و قیمت های پایین برای کشورهای اوپک و به ویژه عربستان سعودی پرهزینه بود.

در سال ۱۹۸۵، سعودی تصمیم گرفت دفاع از قیمت رسمی اوپک را کنار بگذارد و از سهم بازار خود دفاع کند. در اثر این تغییر، یک دوره ۱۵ ساله قیمت متوسط نفت آغاز شد که با دومین رونق قیمت نفت در دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ به پایان رسید که توسط رشد اقتصادی چشمگیر و طولانی مدت چین تقویت شد.

پس از بحران اقتصادی، زمانی که قیمت نفت به شدت کاهش یافت، از سال ۲۰۱۱ تا اواسط سال ۲۰۱۴، بازارهای جهانی نفت به طور کلی با ثبات بود و قیمت ها بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ دلار آمریکا در هر بشکه گزارش شد. در حالی که تقاضا از بحران مالی ۲۰۰۸ در حال بهبود بود، عرضه نیز به ویژه به دلیل رونق نفت شیل ایالات متحده رو به رشد مشاهده شد و جنبه های ژئوپلیتیکی به شکل گیری سمت عرضه در آن سال ها کمک کرد.

بی ثباتی سیاسی در لیبی به طور قابل توجهی تولید نفت این کشور را کاهش داد، در حالی که تولید ایران نیز به دلیل تحریم غرب بر صادرات نفت جمهوری اسلامی از سال ۲۰۱۲ تقریباً یک سوم کاهش یافت

بی ثباتی سیاسی در لیبی به طور قابل توجهی تولید نفت این کشور را کاهش داد، در حالی که تولید ایران نیز به دلیل تحریم غرب بر صادرات نفت جمهوری اسلامی از سال ۲۰۱۲ تقریباً یک سوم کاهش یافت. علاوه بر آن، ظهور داعش در شمال عراق و البته بحران روسیه و اوکراین نیز به حفظ قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه به دلیل ترس از اختلالات احتمالی عرضه کمک کرد.

در سال ۲۰۱۴ قیمت نفت سقوط کرد و برنت از ۱۱۱ دلار در هر بشکه در ژوئن به ۶۲ دلار در دسامبر کاهش یافت. بر همین اساس، سال‌های گذشته شاهد رشد شدید تولید نفت شیل ایالات متحده (۴ میلیون بشکه در روز به تولید بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ اضافه شد) بود که ناشی از قیمت‌های بالا بود، و در عین حال نرخ‌های رشد تقاضای نفت به دلیل همین قیمت‌های بالای نفت کاهش یافت. سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ با تصمیم عربستان سعودی برای بیرون راندن رقبای پرهزینه (یعنی تولیدکنندگان شیل ایالات متحده) که درآمد تولیدکنندگان تثبیت شده را مصرف می کردند، جایگاه بازار را تعیین کرد.

کاهش قیمت نفت در اواخر سال ۲۰۱۴ و اوایل سال ۲۰۱ که تا اوایل سال ۲۰۲۲ نیز قیمتها پایین بود، اقتصادهای خلیج فارس را به شدت به چالش کشید و آنها را مجبور به بررسی چگونگی تنوع بخشیدن به اقتصاد خود کرد

بشکه های اضافی ریاض!

عربستان سعودی با ریختن بشکه های اضافی به بازار جهانی نفت (و در نتیجه پایان دادن به استراتژی خود در توقف تولید به منظور حفظ قیمت های بالا)، هدف خود را متوقف ساختن کاهش سهم خود در بازار به دلیل افزایش روزافزون تولید شیل آمریکا قرار داد. در ادامه، با جهانی درگیر با کربن زدایی، و جنگ قدرت بین تولیدکنندگان تثبیت شده اوپک پلاس (که می توانند کنار هم بنشینند و به طور جمعی سعی در شکل دادن یک استراتژی داشته باشند)، و تولیدکنندگان نفت شیل ایالات متحده (که نمی توانند با اوپک پلاس به دلیل پراکندگی زیاد پشت یک میز بنشینند)، ناگزیر یک بازار نفت ناهماهنگ و در نتیجه با نوسانات بالا مشاهده خواهد شد.

کاهش قیمت نفت در اواخر سال ۲۰۱۴ و اوایل سال ۲۰۱ که تا اوایل سال ۲۰۲۲ نیز قیمتها پایین بود، اقتصادهای خلیج فارس را به شدت به چالش کشید و آنها را مجبور به بررسی چگونگی تنوع بخشیدن به اقتصاد خود کرد. از آن زمان، این منطقه شاهد تحولات عمده با افزایش رقابت بین کشورها، بحران های بزرگ منطقه ای و بیشتر نفوذ فزاینده قدرتهای غیر آمریکایی بوده است.

با وجود این شرایط کلی، روسیه حضور خود را در خاورمیانه افزایش داده است. مسکو با استقرار ارتش خود فعالانه از بشار اسد در سوریه حمایت کرده است. علاوه بر این، اوپک در دسامبر ۲۰۱۶ با گروهی از کشورهای غیرعضو اوپک در مورد کاهش تولید نفت خام به توافق رسید. بر همین اساس، رهبران این دو گروه و پادشاهان توافقنامه موسوم به اوپک پلاس، عربستان سعودی و روسیه هستند در حالی که اتکای زیاد این کشورها به رانت هیدروکربنی، کاهش قیمت نفت، ثبات اقتصادی و اجتماعی، آنها را به دنبال یک دوره افزایش قیمت نفت تهدید کرد.

اگرچه قیمت ها امری مهم در نظر گرفته می شود، اما در این سازمان تنها بحث قیمت نفت مطرح نیست. در واقع، همکاری عربستان و روسیه را می توان با چندین عنصر ژئوپلیتیکی فراتر از منطق اقتصادی توضیح داد. روسیه به دنبال فرصت هایی برای افزایش نفوذ خود در منطقه فراتر از شراکت های موجود خود (یعنی ایران و سوریه) بوده تا از گیر افتادن در تقسیمات غالب منطقه جلوگیری کند.

علاوه بر این، مسکو آرزو و تمایل داشته که در دوره های کلیدی ژئوپلیتیک به عنوان یک قدرت جهانی در نظر گرفته شود. مشارکت این کشور در سوریه، لیبی، عراق و بهبود روابط با کشورهای خلیج فارس نماد این سیاست است، در حالی که اقلیت جمعیت مسلمان روسیه در تصمیم مسکو برای تحکیم روابط با کشورهای عربی نقش داشته اند.

عربستان سعودی به دلیل عقب نشینی نفوذ ایالات متحده در منطقه، علاقه مند بود تا با ایجاد یک اتحاد محکم تر با روسیه، از سیاست خارجی خود محافظت کند

در همین حال، عربستان سعودی به دلیل عقب نشینی نفوذ ایالات متحده در منطقه، علاقه مند بود تا با ایجاد یک اتحاد محکم تر با روسیه، از سیاست خارجی خود محافظت کند. در سال ۲۰۱۷، ملک سلمان اولین پادشاه سعودی بود که به روسیه سفر کرد و روابط عربستان و روسیه را تقویت کرد. در حالی که روابط آنها عمدتاً بر روی مسائل انرژی متمرکز بوده است، دو کشور در مورد مشارکت ها و سرمایه گذاری های بالقوه، بدون اینکه به هیچ نتیجه مشخصی دست یابند، گفتگو کرده اند.

در همین راستا، این موضوع به افزایش ناامیدی داخلی روسیه در مورد توافق اوپک پلاس کمک کرده است. از طرفی، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که دو کشور در چندین موضوع ژئوپلیتیک منطقه ای به ویژه سوریه، ایران و قطر اختلاف نظر دارند و منطقی به نظر می رسد باور کنیم که همکاری های نفتی باعث کاهش چنین اختلافاتی نخواهد شد.

روایت چینی از انرژی خاورمیانه

چین یکی دیگر از بازیگرانی است که در حال پیشبرد روابط خود با خاورمیانه ای است که نظم جدیدی در آن حاکم شده است. انرژی یکی از عناصر مهم روابط چین و خلیج فارس است. در واقع، این رابطه می تواند به عنوان یک تناسب طبیعی ظاهر شود. چین یک بازار انرژی در حال رشد سریع است، در حالی که کشورهای خاورمیانه بخش قابل توجهی از ذخایر نفت و گاز طبیعی جهان را در اختیار دارند و تولیدکنندگان و صادرکنندگان اصلی هستند.

پکن با واردات بیش از ۱۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۸، به بزرگترین واردکننده نفت جهان تبدیل شده است. بر همین اساس، خاورمیانه که بیش از ۴۰ درصد از واردات نفت چین را به خود اختصاص می دهد، اهمیت روابط چین و خلیج فارس را نشان داده است. بازار رو به رشد انرژی چین به ویژه برای کشورهای حوزه خلیج فارس که در تلاش برای تضمین صادرات انرژی هستند، مهم است. بر همین اساس، عربستان سعودی برای رتبه بندی بزرگترین منبع نفت چین با روسیه رقابت می کند.

نفوذ چین در منطقه به انرژی ختم نمی شود، چرا که بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷، تجارت بین چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از کمتر از ۱۰ میلیارد دلار به نزدیک به ۱۵۰ میلیارد دلار در سال افزایش یافته است

سایر کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مقادیر قابل توجهی نفت صادر می کنند. به عنوان مثال، ایران موفق شده به صادرات هیدروکربن به چین ادامه دهد که می تواند موجب تامین درآمدهای مالی حیاتی شود. همچنین در حالی که چین در حال تبدیل شدن به یک بازار بزرگ ال ان جی است، به همراه ژاپن و کره جنوبی به یکی از بزرگترین واردکنندگان در جهان تبدیل شده است.

این امر به ویژه در مورد قطر حائز اهمیت است، زیرا هدف آن به دست آوردن سهم بازار از طریق قراردادهای بلندمدت است، همانطور که در قرارداد ۲۲ ساله ال ان جی که در سال ۲۰۱۸ امضا شد، مشاهده شده است. با این حال، نفوذ چین در منطقه به انرژی ختم نمی شود. بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷، تجارت بین چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از کمتر از ۱۰ میلیارد دلار به نزدیک به ۱۵۰ میلیارد دلار در سال افزایش یافته است.

علاوه بر این، افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با بیش از ۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری بین سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷، مشاهده شده است. شرکت‌های چینی نیز تاکنون برنده چندین قرارداد ساخت‌وساز زیرساختی بزرگ در پادشاهی‌های خلیج فارس شده‌اند که از آن جمله می توان به محل اصلی برگزاری جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ در قطر، استادیوم لوسیل، یا پالایشگاه ینبع عربستان سعودی و همچنین خط ریلی سریع السیر که جده را به مکه و مدینه متصل می‌کند، اشاره کرد.

روابط چین و ایران نیز از نظر سیاسی و مالی و هم از منظر انرژی به طور قابل توجهی گسترش یافته است. دو کشور توافقنامه مشارکت ۲۵ ساله ای را امضا کردند که اهداف همکاری بلندپروازانه در زمینه های سرمایه گذاری، اقتصادی، سیاسی و امنیتی را پیش بینی می کند. افزون بر این، به لطف موقعیت جغرافیایی خود، کشورهای خلیج فارس می توانند به موفقیت پروژه بزرگ چینی یک کمربند_یک جاده کمک کنند. افزون بر این، عربستان و ایران نیز که اخیرا روابط جدیدی را برقرار کرده اند، دارای اهمیت ژئواستراتژیک زیادی هستند و آسیای جنوبی و مرکزی را به منطقه منا (شمال افریقا و خاورمیانه) و بیشتر به مدیترانه مرتبط و متصل می کنند.

با این حال، برخی از کارشناسان منطقه معتقدند که اگرچه کشورهای تازه وارد (روسیه و چین) سهام خود را در این منطقه افزایش داده اند، ایالات متحده همچنان قدرت غالب در خلیج فارس است، در حالی که واشنگتن امنیت در منطقه را تضمین می‌کند. اما، منطقه بر این باور است که نفوذ قدرتهای نوظهور در خاورمیانه و نظم جدیدی که حاکم شده، افت و کاهش چشمگیر امریکا در منطقه است.

کد خبر: ۲۳۵٬۷۸۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha