۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۹
بزرگترین مانع برای بازگشت به توافق هسته ای، ایران نیست؛ کنگره است!
سایت نزدیک به کنگره آمریکا گزارش داد

بزرگترین مانع برای بازگشت به توافق هسته ای، ایران نیست؛ کنگره است!

اینکه اگر ایالات متحده و ایران هر دو به پایبندی نسبت به برجام اولیه بازگردند، چه اتفاقی رخ خواهد داد و آیا این یک «توافق جدید» است که مستلزم ارائه به کنگره است، از نظر حقوقی مشخص نیست.

بازار؛ گروه بین الملل: سایت «هیل» نزدیک به کنگره آمریکا به تازگی مقاله ای با عنوان «بزرگترین مانع برای بازگشت به توافق با تهران، ایران نیست، کنگره است» را منتشر کرده است. نویسنده این مقاله «جاناتان لرد» کارشناس ارشد و مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در مرکز مطالعات امنیت جدید آمریکا است. ترجمه این مطلب را در ادامه می خوانیم.

جو بایدن از زمان روی کار آمدن خود در تلاش برای بازگشت به پایبندی به توافق هسته ای ایران موسوم به برجام بوده؛ در حالی که رئیس جمهور ترامپ در سال ۲۰۱۸ از این توافق کناره گیری کرد. برای ماه‌ها، گزارش‌های مطبوعاتی نشان می‌دهند که بازگشت به این توافق نزدیک بود، و سپس نه؛ و پس از آن نزدیک بود مجددا این اتفاق رخ دهد. در همین راستا، نامشخص بودن این روند و عدم قطعیت در مورد آنچه تهران در نهایت می خواهد یا می تواند با آن موافقت کند، شک و تردید را در مورد اینکه آیا توافقی در راه است یا خیر ایجاد کرده است.

فراتر از جزئیات معامله در حال مذاکره، تصور اینکه توافق ایران برای بازگشت به توافق چه سود پایداری خواهد داشت، دشوار است؛ در حالی که این موضوع در سیاست ایالات متحده چنان سیاسی شده که هر جانشین فرضی جمهوری خواه برای بایدن، احتمالاً آن را در روز اول ریاست جمهوری خود پاره خواهد کرد.

اما، اگر ناباوری خود را که تیم‌های مذاکره‌کننده می‌توانند در غلبه بر شک‌ها و اختلافات موفق شوند، متوقف کنیم، آنچه از نظر قانونی باید در واشنگتن دنبال شود، بازگشت به توافق را پیچیده‌تر خواهد کرد: کنگره نظر می‌دهد. در حالی که دولت اوباما در حال مذاکره بر سر توافق اولیه در سال ۲۰۱۵ بود، کنگره تصویب کرد و رئیس جمهور، قانون بازنگری توافق هسته ای ایران (INARA) را به قانون تبدیل کرد. این قانون نظارت بر برجام را به کنگره اعطا کرد.

قانون بازنگری توافق هسته ای ایران، اساساً به کنگره حق وتو در مورد برجام یا هر توافق جدید یا اصلاح شده با ایران را داده است

قانون بازنگری توافق هسته ای ایران، شامل مجموعه‌ای از الزامات و گواهی‌های گزارش‌دهی دوره‌ای است که قوه مجریه باید در مورد پایبندی ایران نسبت به توافق، ارائه کند. علاوه بر این_ به دلیل پیامد کم قراردادی که در ابتدا امضا شده بود_ مفاد این قانون این است که رئیس‌جمهور را ملزم می‌کند تا هر توافقی را که با ایران در ارتباط با برنامه هسته‌ای این کشور انجام می‌شود، برای یک دوره ۳۰ روزه بررسی، به کنگره ارائه کند. در آن دوره، اگر کنگره قطعنامه مشترک عدم تایید (JRD) را تصویب کند، توانایی رئیس جمهور برای لغو هرگونه تحریمی علیه ایران مرتبط با این توافق را از بین می برد.

در حقیقت، قانون بازنگری توافق هسته ای ایران، اساساً به کنگره حق وتو در مورد برجام یا هر توافق جدید یا اصلاح شده با ایران را داده است. آنچه از نظر قانونی نامشخص است، این است که اگر ایالات متحده و ایران هر دو به پایبندی به برجام اولیه بازگردند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا این یک «توافق جدید» است که مستلزم ارائه به کنگره است؟ از نظر قانونی مشخص نیست.

از نظر سیاسی، تصور اینکه دولت بایدن از نظارت کنگره بر روی موضوعی با چنین اختلافات سیاسی شدید طفره رود، دشوار است. راب مالی، مذاکره‌کننده اصلی بایدن، به کمیته روابط خارجی سنا شهادت داد که هر توافقی که دولت به دست آورد، تحت این قانون به کنگره ارائه می‌شود و دوره بررسی ۳۰ روزه را آغاز می‌کند و به طور بالقوه کنگره را قادر می‌سازد تا قطعنامه مشترک عدم تایید را تصویب و توافق را متوقف کند.

به شرطی که توافق حاصل شده و برای بررسی به کنگره ارائه شود، آیا این توافق ادامه خواهد داشت؟ پاسخ کوتاه در هنگام برخورد با قوه مقننه، احتمالاً است، اما به طور کلی دردناک خواهد بود. هر سناتوری می‌تواند قطعنامه مشترک عدم تایید را معرفی کند، هرچند برای تصویب به ۶۰ رای نیاز دارد. ممکن است رای‌های منفی یعنی «نه» وجود نداشته باشد، اما هر رای مطمئناً می‌تواند نزدیک‌تر از رای اولیه علیه برجام در سال ۲۰۱۵ باشد، که در آن سنا به رهبری جمهوری‌خواهان نتوانست ۶۰ رای لازم را برای تایید قطعنامه جمع‌آوری کند.

در این راستا، سناتور باب منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا، از دیرباز به این توافق بدبین بوده و آشکارا از روند مذاکرات برای بازگشت به توافق انتقاد کرده است. درک فزاینده عمومی مبنی بر اینکه رویکرد ایران در حال توقف است یا تلاش می کند فعالیت هسته ای اعلام نشده را پنهان کند، می تواند احساسات ضد برجامی را تحریک نماید.

اگر از سنا عبور می کرد، در مجلس نمایندگان دارای امتیاز بود، یعنی مجلس نیز مجبور می شد به آن رأی دهد. بنابراین، به طور فرضی، اگر از سنا عبور کند، مجلس چه می‌گوید؟ در یک سال انتخاباتی، که در آن بسیاری از کرسی‌های میانه‌روی در مجلس به دست می‌آیند، احتمالاً می‌تواند قطعنامه مشترک عدم تایید را علیه این معامله تصویب کند.

در همین راستا، ۱۸ دموکرات مجلس نمایندگان، نامه‌ای را امضا کردند؛ در حالی که در آن نگرانی‌های خود را درباره بازگشت به برجام ابراز کردند. پنج نفر از آنها احساس کردند که یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کنند تا در مورد این موضوع صحبت کنند. رای ۱۸ دموکرات با جمهوری خواهان برای تصویب قطعنامه ای در مجلس نمایندگان بیش از حد کافی است، جایی که تنها به اکثریت ساده نیاز است.

با این حال، اگر قطعنامه مشترک عدم تایید در مجلس و سنا تصویب شود، رئیس جمهور می تواند آن را وتو کند. لغو وتو مستلزم اکثریت دو سوم هر دو مجلس کنگره است: ۶۷ سناتور و ۲۹۰ نماینده. در این مرحله است که کنگره تقریباً به طور قطع رای برای نادیده گرفتن حق وتو ندارد و ایالات متحده را قادر می سازد به توافق بازگردد.

وضعیت مشابهی در سال ۲۰۱۵ رخ داد؛ زمانی که ۲۵ دموکرات به این توافق رای منفی دادند، اما در نهایت اعدادی برای لغو حق وتوی بالقوه نداشتند. پس از بسیاری از دندان قروچه های قانونی و ادامه سیاسی شدن سیاست ما در قبال ایران (مطابق با سال ۲۰۱۵)، ایالات متحده می تواند مجددا وارد برجام شود. با این حال، درد سیاسی مرتبط با این فرآیند هزینه ای را به همراه خواهد داشت.

سیاست خوب، سیاست خوب را فرساینده می کند. دوقطبی شدن ادامه سیاست ایران در سیاست داخلی ایالات متحده، بسته ابزار سیاست خارجی امریکا و توانایی واشنگتن را برای رسیدگی به مشکل اساسی را به میزان بیشتری محدود می کند: چگونه می توان از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری کرد.

اگرچه بازگشت به توافق از نظر سیاسی نامطلوب است، اما همچنان بهترین گزینه برای جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای ایران در کوتاه مدت است

اکنون نمی توان تردید داشت که به دلیل تصمیمات اتخاذ شده در دولت گذشته به این لحظه رسیده ایم؛ تصمیماتی که فراتر از ملاحظات سیاسی داخلی خواهد بود. اگرچه بازگشت به توافق از نظر سیاسی نامطلوب است، اما همچنان بهترین گزینه برای جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای ایران در کوتاه مدت است. سیاست «کمپین فشار حداکثری» که توسط دونالد ترامپ پس از خروج وی از برجام در سال ۲۰۱۸ ایجاد شد، نتوانست ایران را به سمت دادن امتیازات بیشتر سوق دهد.

این کشور از هر فرصتی برای موفقیت برخوردار بود و حتی به طور تصادفی از آن حمایت شد: همه‌گیری کووید-۱۹ نیرویی چندبرابرکننده بود که ایران را از نظر اقتصادی به یک بحران تب‌آلود کشاند و از طریق آن، تهران به پیشبرد برنامه هسته‌ای، توسعه موشک‌های بالستیک و پهپادهای خود، حمایت از تروریست‌ها و نیروهای نیابتی منطقه‌ای و تهدید آزادی ناوبری در حوزه دریایی ادامه داد.

خروج از برجام ممکن است برای ما گرانبهاترین مسئله را در بر داشته باشد و آن چیزی نیست جز زمان. اکنون، بدون زمان و گزینه ها، مشاهده وضعیت دشوار است. بگذارید کنگره در رابطه با این موضوع نظر دهد.

کد خبر: ۲۲۶٬۲۵۲

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha