۱۶ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۵
تاثیر روابط تهران و ریاض بر تقویت کریدور شمال-جنوب| نزدیکی غرب آسیا به شرق
بازار گزارش می‌دهد؛

تاثیر روابط تهران و ریاض بر تقویت کریدور شمال-جنوب| نزدیکی غرب آسیا به شرق

با آرام شدن تنش‌ها بین ایران و عربستان سعودی، INSTC از افزایش فرصت‌های اقتصادی بهره می‌برد. روسیه می‌تواند فرصت‌هایی مانند افزایش تجارت خود با خلیج فارس از طریق ایران و INSTC را بررسی کند.

بازار؛ گروه بین الملل: خبرگزاری رسمی عربستان (واس) اعلام کرد، این کشور با لایحه اعطای عنوان شریک گفت‌وگو در سازمان همکاری شانگهای به عربستان موافقت کرده است.

سازمان همکاری شانگهای (SCO) سازمانی اوراسیایی میان‌دولتی است که برای همکاری‌های چندجانبهٔ امنیتی، اقتصادی و سیاسی تشکیل شده‌ است. این سازمان در سال ۱۹۹۶ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه، پایه‌گذاری شد. اندکی بعد، ازبکستان هم به این سازمان پیوست و این سازمان رسماً به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر نام داد.

منابعی در خبرگزاری رویترز اعلام کردند، تصمیم پیوستن عربستان به این سازمان در جریان سفر شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین به ریاض بررسی شد. این منابع افزودند که عنوان شریک گفت‌وگو اولین قدم قبل از اعطای عضویت کامل به عربستان در میان مدت خواهد بود. این تصمیم پس از آن گرفته شد که شرکت ملی نفت آرامکو عربستان روز سه شنبه اعلام کرد، با انجام یک پروژه مشترک برنامه ریزی شده در شمال شرق چین و به دست آوردن سهام در یک گروه خصوصی پتروشیمی، سرمایه گذاری خود را در چین چندین میلیارد دلار افزایش داد.

ادعای استقلال از آمریکا

در ۶ مارس ۲۰۲۳، مقامات ایران و عربستان سعودی در پکن نشستی برگزار کردند که در آن برای احیای روابط دوجانبه به توافق رسیدند. این توافق نه تنها برای تنش زدایی متقابل در غرب آسیا، بلکه برای اهمیت فزاینده عربستان سعودی در روند گسترش اوراسیا به رهبری چین و روسیه اهمیت داشت. با استقبال از میانجیگری چین، ریاض خود را به عنوان بازیگر مستقلی معرفی کرده که می‌تواند درها را به روی پکن و مسکو در منطقه‌ای باز کند که به طور سنتی تحت الشعاع یک رقیب قدرت بزرگ، ایالات متحده بوده‌اند. این اقدام اهمیت عربستان سعودی را در چشم انداز ژئوپلیتیکی افزایش می‌دهد و روابط آن را با پکن و مسکو تقویت می‌کند.

عربستان سعودی در بیشتر تاریخ خود، متحد سرسخت ایالات متحده در منطقه خلیج فارس بود. با این حال، باتلاق نظامی محمد بن سلمان، ولیعهد در یمن، واشنگتن از ریاض به عنوان یک پایگاه باثبات و قابل اعتماد در منطقه آسیب زد. این احساس متقابل بود و ولیعهد را مجبور کرد برای کمک به کاهش تنش در مرزهای عربستان از کشورهای دیگر کمک بگیرد. بین سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲، ریاض در چندین دور گفت‌وگو با ایران به میزبانی عراق شرکت کرد تا در مورد کمک تهران برای جلوگیری از حمله متحدانش در یمن و عراق به خاک عربستان مذاکره کند.

آنچه به ویژه برای چین و روسیه قابل توجه است این است که ولیعهد سعودی از این دیپلماسی به عنوان وسیله‌ای برای بازگرداندن مرکزیت سنتی ایالات متحده در سیاست‌های منطقه‌ای و امنیتی ریاض استفاده نکرد. در عوض، او به همکاری با پکن و مسکو سوق یافت و به طور همزمان واشنگتن را نادیده گرفت. به عنوان مثال، در اکتبر ۲۰۲۲، عربستان سعودی با شریک اوپک پلاس، روسیه برای کاهش تولید نفت شریک شد و تعهداتی را که به جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در جریان سفر جولای خود به جده داده بود، زیر پا گذاشت. بن سلمان همچنین سفر بایدن را تحت الشعاع قرار داد و با استقبال بسیار بزرگتر از شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در ماه دسامبر، ریاض میزبان اولین نشست شورای همکاری چین و خلیج فارس بود تا بر دیدگاه عربستان به چین به عنوان یک شریک منطقه‌ای تاکید کند.

به گفته هارون دیوید میلر، تحلیلگر سابق وزارت خارجه آمریکا، تصمیم عربستان برای امضای توافقی با میانجیگری چین با ایران بدون دخالت واشنگتن به عنوان دهن‌کجی به بایدن بود. به طور مشابه، تنش زدایی نوپای ریاض با میانجیگری روسیه در مورد سوریه، که ایران و دولت متحد روسیه هنوز با مخالفت ایالات متحده روبرو هستند، نیز نشان دهنده تمایل عربستان سعودی برای دور شدن از موضع سنتی طرفدار آمریکا است.

حرکت غرب آسیا به سمت شرق

برای چین و روسیه، این حرکت‌های سعودی بیش از پیروزی‌های دیپلماتیک بر ایالات متحده است. آنها نشان دهنده حمایت عربستان سعودی از تلاش های مسکو و پکن برای شکل دادن به پویایی در خلیج فارس هستند، جایی که هر دو قدرت اوراسیا تاکنون به دلیل سلطه چندین دهه غرب بر این منطقه که اکنون در حال خروج از آن هستند، کم رنگ بوده‌اند. با داشتن رابطه خوب با عربستان سعودی، پکن و مسکو می‌توانند خلیج فارس را به عنوان یک پل ارتباطی برای گسترش نفوذ خود در منطقه وسیع تر غرب آسیا و در نتیجه پیشبرد طرح های ادغام اوراسیا خود درگیر کنند.

با آرام شدن تنش‌ها بین ایران و عربستان سعودی، INSTC از افزایش فرصت‌های اقتصادی بهره می‌برد. روسیه می‌تواند فرصت‌هایی مانند افزایش تجارت خود با خلیج فارس از طریق ایران و INSTC و علاوه بر آن با بقیه غرب آسیا را بررسی کند. بنابراین تنش‌زدایی ایران و عربستان خبر خوبی برای پروژه‌های ارتباطی خود روسیه و تلاش‌های ادغام منطقه‌ای است

چین، به ویژه، با طرح بلندپروازانه و چند تریلیون دلاری کمربند و جاده (BRI) در این زمینه پیشتاز شده است. خلیج فارس به لطف تجارت رو به رشد انرژی چین با شورای همکاری خلیج فارس و سرمایه گذاری فزاینده چین در پارک‌های صنعتی و بنادر در سراسر شورای همکاری خلیج فارس به خوبی با BRI ادغام شده است. با این حال، درگیری‌ها و بی‌نظمی‌ها در بقیه غرب آسیا تا کنون مانع از توانایی چین برای سرمایه‌گذاری قابل توجه BRI در منطقه شده است.

به باور برخی از کارشناس وبسایت کریدل، چین ثبات منافع اقتصادی خود در خلیج فارس را برای موفقیت برنامه‌های خود ضروری می‌داند و روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس را الگویی برای تثبیت منطقه غرب آسیا می‌داند. برای این منظور، چین از تلاش‌های حل مناقشه به رهبری شورای همکاری خلیج فارس در یمن حمایت کرده و همچنین طرح خود را در مارس ۲۰۲۱ مطرح کرده که خواستار تلاش‌های ثبات در سطح منطقه و ایجاد یک معماری امنیتی بومی است.

در این زمینه، توافق عادی سازی بین ایران و عربستان خبر خوبی برای چین است. این باور پکن را تأیید می‌کند که مشارکت‌هایش در خلیج فارس می ‌واند به عنوان نقطه شروعی برای تلاش‌های ثبات برای کل غرب آسیا باشد. به هر حال، رقابت تهران و ریاض در مناطقی مانند یمن، لبنان، سوریه، عراق و فلسطین بسیار بیشتر از خود خلیج فارس بود.

توافق پکن نه تنها یک تحول مثبت برای BRI چین، بلکه برای کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب (INSTC) به رهبری روسیه بود. همانطور که مسکو از BRI به عنوان وسیله‌ای برای ترویج چندقطبی و کاهش تسلط ایالات متحده حمایت می‌کند، به طور فعال برای پیشبرد INSTC که هند را از طریق دریا به ایران و سپس از طریق آذربایجان و روسیه به شمال اروپا متصل می‌کند، کار کرده است.

با آرام شدن تنش‌ها بین ایران و عربستان سعودی، INSTC از افزایش فرصت‌های اقتصادی بهره می‌برد. روسیه می‌تواند فرصت‌هایی مانند افزایش تجارت خود با خلیج فارس از طریق ایران و INSTC و علاوه بر آن با بقیه غرب آسیا را بررسی کند. بنابراین تنش‌زدایی ایران و عربستان خبر خوبی برای پروژه‌های ارتباطی خود روسیه و تلاش‌های ادغام منطقه‌ای است.

گسترش مأموریت سازمان همکاری شانگهای به مسائل غرب آسیا به مسکو این فرصت را می‌دهد تا برای همکاری چین و روسیه علیه ایالات متحده در غرب آسیا نیز فشار بیاورد و مشارکت اوراسیا در سازمان همکاری شانگهای نیز ادامه یابد

تقویت سازمان همکاری شانگهای

در ۲۹ مارس ۲۰۲۳، عربستان سعودی قصد خود را برای تبدیل شدن به شریک گفتگوی سازمان همکاری شانگهای (SCO) اعلام کرد، نهادی که توسط چین برای تقویت امنیت چندجانبه و هماهنگی دیپلماتیک در مورد مسائل منطقه‌ای در اوراسیا تأسیس شده است. سازمان همکاری شانگهای در حال حاضر شامل چین، روسیه، هند، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان است که همسایگی اورآسیایی چین در آسیای مرکزی و جنوبی و همچنین روسیه را پوشش می‌دهد.

با ادامه پیوستن ایران به عنوان عضو کامل سازمان همکاری شانگهای، ورود عربستان سعودی به عنوان شریک گفتگو، دو کشور مهم از نظر حل مناقشه در غرب آسیا را در صفوف این سازمان قرار خواهد داد. این نوعی گسترش عضویت، دامنه و ارتباط سازمان همکاری شانگهای است که چین و همچنین روسیه به دنبال آن هستند. مسکو مدتهاست که سازمان همکاری شانگهای را به عنوان یک پلت فرم ایده آل برای ارائه یک جبهه متحد چین و روسیه علیه منافع ایالات متحده معرفی می‌کند، که نمونه اولیه آن بیانیه اجلاس آستانه در ژوئیه ۲۰۰۵ سازمان همکاری شانگهای است که خواستار خروج نظامی آمریکا از آسیای مرکزی شد.

بنابراین، گسترش مأموریت سازمان همکاری شانگهای به مسائل غرب آسیا به مسکو این فرصت را می‌دهد تا برای همکاری چین و روسیه علیه ایالات متحده در غرب آسیا نیز فشار بیاورد و مشارکت اوراسیا آنها در سازمان همکاری شانگهای نیز ادامه یابد.

افق های جدید ریاض در اوراسیا

احتمالاً حرکت عربستان سعودی به سمت سازمان همکاری شانگهای برای چین و روسیه بسیار سودمند است. این کشور با اثبات سودمندی خود برای تلاش‌های اخیر برای یک جامعه اورآسیایی بزرگتر و به هم پیوسته‌تر، در موقعیت مناسبی برای دنبال کردن اهداف خود در اوراسیا که مربوط به منافع ملی عربستان است، قرار دارد. برای مثال، عربستان سعودی می‌تواند برنامه‌های خود را برای سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه در آسیای مرکزی، بخشی از فضای اوراسیا که روسیه از نزدیک تحت نظر دارد، دو چندان کند.

تلاش‌های جمهوری‌های آسیای مرکزی برای تنوع بخشیدن به اقتصادهای خود به دور از نفت و گاز، فرصت‌های سرمایه‌گذاری پرسودی را برای ریاض ایجاد می‌کند، زیرا ریاض به دنبال تنوع‌بخشی خود فراتر از انرژی در چارچوب مگا پروژه ولیعهد در چشم‌انداز ۲۰۳۰ است.

علاوه بر این، عربستان سعودی می‌تواند از اعتبار بالا خود نزد چین و روسیه برای جلوگیری از مخالفت احتمالی رقبا با اقدامات خود در اوراسیا استفاده کند. نمونه ای از این سرمایه گذاری‌های ریاض در پروژه خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI) است که رقیب برنامه ایران برای نفوذ به بازار بزرگ گاز جنوب آسیا است.

حرکت به سمت یک سیاست خارجی متنوع‌تر، گذار نسبتا آرامی برای عربستان سعودی بوده است. علیرغم شکست نظامی بزرگ خود در یمن و نگرانی‌های امنیتی ناشی از آن، ریاض در یافتن شرکای جدید موفق بوده است. عربستان سعودی با پذیرش پارادایم اوراسیا که توسط چین و روسیه ترویج می‌شود، می‌تواند شکاف‌های آشکار شده در سیاست خارجی خود را پس از شکست روابط استراتژیک خود با واشنگتن در منطقه پر کند. این در نهایت انعطاف‌پذیری سعودی برای پیگیری منافع ملی خود ارائه می‌کند، در حالی که به هدف بزرگ‌تر گسترش جامعه اوراسیا نیز کمک می‌کند.

کد خبر: ۲۱۴٬۲۰۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha