۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۶
خنثی کردن طرحهای اسرائیل در قفقاز با کاهش تنشهای باکو و تهران
بازار گزارش داد؛

خنثی کردن طرحهای اسرائیل در قفقاز با کاهش تنشهای باکو و تهران

رویکرد تهران و باکو در کاهش تنشهای فیمابین می تواند طرحهای رژیم صهیونیستی در قفقاز را خنثی کند.

بازار؛ گروه بین الملل : در بخش پیشین پس از توضیح و تبیین «جریان تجدیدنظر طلبی» و «راهبرد حفظ وضع موجود»، به طور کلی گفته شد که ترکیه و ایران دو نمونه قابل توجه از قدرت های میانی تجدیدنظر طلب هستند که با موضع استراتژیک متضاد و مقاومت در برابر نظم موجود؛ کشورهای متمایزی در نظر گرفته می شوند. ایران که زمانی متحد نزدیک ایالات متحده بود، آشکارا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، قدرت برتر تجدیدنظر طلب بوده است؛ در حالی که قضیه ترکیه کمی پیچیده تر است.

حال در این گفتار، به بررسی جزئی تر ایران به عنوان یک قدرت میانی تجدیدنظرطلب پس از توضیح کوتاهی در خصوص روابط ایران و ترکیه می پردازیم.

ترکیه و ایران

ترکیه و ایران (یا بهتر است بگوییم دولت‌هایی در آناتولی و فلات ایران) هر دو سابقه طولانی تلاش یا برخورداری از حوزه‌های نفوذ در مناطق اطراف خود دارند و به طور منظم بر سر مناطق مورد مناقشه، به جنگ و درگیری پرداخته اند.

تهاجم ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳، رویداد مهمی بود که روابط ایران و ترکیه را که دارای مرز مشترک و منافع متداخل/رقیب هستند، ارتقا داد و به آنها این امکان را داد تا از نفوذ تمدنی و موقعیت قدرت میانی خود برای ایفای مجدد نقش خود به عنوان نیروهای مرکزگرا در نزدیکی مناطق خاورمیانه استفاده کنند. در حالی که آرزوهای آنها برای شکوه و به رسمیت شناختن ممکن است در میان بی ثباتی ناشی از دهه ها جنگ های همیشگی آمریکا در منطقه تجلی مناسبی یافته باشد، اما آنها دارای ریشه های فرهنگی و تاریخی هستند.

از نظر تاریخی، دولتهای مستقر در آناتولی و فلات ایران رقیبی بوده‌اند که قدمت آن‌ها به دوران روم و اشکانی برمی‌گردد که امپراتوری سلوکی قدیم را شکل داده‌اند. بعدها، در دوره اسلامی، امپراتوری های عثمانی و صفوی با خطوط جغرافیایی مشابه وارد رقابتی چند صد ساله شدند. بر همین اساس، به نظر می‌رسد که این پویایی پس از عقب‌نشینی تدریجی آمریکا از خاورمیانه بزرگ در پی ماجراجویی‌های نظامی فاجعه‌بار و پرهزینه‌ آن و پروژه‌های بلند ملت‌سازی، مجددا خود را نشان می‌دهد.

از طرفی؛ شیوع بهار عربی در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ نیز به تسریع این روند کمک کرد. در واقع، در سوریه، بهار عربی یک جنگ را آغاز کرد که به زودی به یک جنگ نیابتی تبدیل شد، به طوری که ایران و ترکیه هر دو وارد شدند تا اعتماد منطقه‌ای جدید خود را در طرف‌های مقابل اعمال کنند. از آغاز جنگ داخلی سوریه، ترکیه بیشترین سرمایه گذاری را برای حمایت از شورشیان سوری با ارائه کمکهای تسلیحاتی و لجستیکی انجام داد و تا به امروز، این بازیگر اصلی در طرف طرفدار شورشیان باقی مانده است. نیروهای این کشور و به ویژه نیروهای نیابتی آن سال‌ها در داخل مرزهای سوریه فعالیت می‌کنند و خود را به عنوان مدافع آخرین پاسگاه بزرگ شورشیان از سال ۲۰۲۱ در اطراف استان ادلب معرفی کرده‌اند.

از سوی دیگر ایران با حمایت از دولت سوریه در برابر شورشیان به دفاع از متحد دیرینه عرب خود یعنی بشار اسد برآمد. ایران با استفاده از نیروهای نیابتی و متحدان منطقه‌ای خود مانند حزب‌الله لبنان، گروههای عراقی وابسته به ایران و همچنین استقرار نیروهای ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حامی اصلی دمشق قبل از شروع عملیات‌های بزرگ روسیه در سال ۲۰۱۵ شد، در حالی که متحد مهم سوریه تا به امروز و همچنان دومین حامی دمشق است.

ایران

ایران به عنوان مجموعه فرهنگی در آسیای میانه و یک دولت شیعه، منافع ژئوپلیتیک خود را به عنوان یک مجموعه امنیتی دنبال می کند. در حالی که ایران با کوه‌هایش تعریف می‌شود و به عنوان موانع دفاعی در برابر مهاجمان خارجی عمل می‌کند، در طول تاریخ از این مرزها فراتر رفته است تا حوزه نفوذ خود را تحکیم کرده و از هسته جغرافیایی خود محافظت کند. در عین حال، قرن ها مداخله های خارجی چالش جغرافیایی ایران را تشدید کرده و به احساس انزوای استراتژیک این کشور کمک کرده است.

ایران با از دست دادن بخش‌های وسیعی از خاک خود در قرن نوزدهم، یعنی غرب افغانستان و جمهوری آذربایجان، گرفته تا از دست دادن حاکمیت خود به قدرت‌های خارجی در بیشتر قرن بیستم، در معرض نفوذ مداوم رقبای منطقه‌ای و مداخلات قدرت‌های بزرگ، از جمله روسیه، انگلیس و ایالات متحده در ۲۰۰ سال گذشته بوده است.

این مسائل تاریخی از جمله مضامین غالب در فرهنگ استراتژیک ایران در نظر گرفته می شوند که تهران را به دنبال سیاست تجدیدنظرطلبانه با هدف تضمین بقا، موازنه مطلوب قدرت و مرکزیت در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی و در سراسر آسیای غربی سوق داده است. به عنوان یک دولت تمدنی، فرهنگ استراتژیک مدرن ایران به دوره صفویه ( از ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶)، بازمی گردد. امپراتوری صفوی پس از قرن‌ها تهاجمات خارجی، یعنی اعراب و مغول‌ها، تشیع دوازده امامی را به عنوان مذهب دولتی کشور تثبیت کرد و عملاً یک آگاهی ملی واحد را در میان جامعه‌های متنوع قومی و مذهبی ایران شکل داد.

از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ و افزایش تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده، ایران بر دکترین تجدیدنظرطلبانه خود برای مقابله با متحدان منطقه‌ای آمریکا در خلیج فارس و ایجاد بازدارندگی فعال در برابر حضور نظامی فزاینده آمریکا در غرب آسیا تکیه کرده است

انجام این کار، هویت ایرانی را از جمعیت‌های همسایه عرب و سنی متمایز کرد به طوری که هویت تجدیدنظرطلبانه که در خدمت تأیید مجدد و تضمین موقعیت ایران به‌عنوان یک قدرت اصلی منطقه‌ای بود، پدیدار شد. بر همین اساس، امروز، ایران از هویت تجدیدنظرطلب (دولتی) و دکترین سیاست خارجی خود به عنوان چالشی در برابر هژمونی غرب در تلاش برای برقراری مجدد کنترل بر حوزه نفوذ سنتی و ادغام مجدد دولت های پیرامونی مدرن در مجموعه امنیتی منطقه ای خود استفاده می کند.

مهم‌تر از آن، از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ و افزایش تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده، ایران بر دکترین تجدیدنظرطلبانه خود برای مقابله با متحدان منطقه‌ای آمریکا در خلیج فارس و ایجاد بازدارندگی فعال در برابر حضور نظامی فزاینده آمریکا در غرب آسیا تکیه کرده است. در همین راستا، همانند صفویان، ایران مدرن، از اسلام شیعی به عنوان ابزار قدرت نرم برای تکمیل استراتژی بازدارندگی فعال جمهوری اسلامی در منطقه استفاده می‌کند.

در طول جنگ ایران و عراق، با کمک دولت سوریه، جمهوری اسلامی به تشکیل حزب الله در لبنان برای بیرون راندن نیروهای اسرائیلی و آمریکایی از آن کشور می جنگید، کمک کرد. دهه‌ها بعد، ایران و حزب‌الله در بحبوحه جنگ داخلی سوریه به کمک دولت اسد آمدند_ با هدف حفظ کریدور زمینی که تهران، بغداد، دمشق و بیروت را به هم متصل می‌کند و در نتیجه راه تهران به سمت دریای مدیترانه را تضمین می‌کند.

این کمربند امنیتی که به عنوان ستون فقرات استراتژی بازدارندگی فعال ایران عمل می‌کند، به ایران اجازه می‌دهد نفوذ اسرائیل را مهار کرده، پایگاه‌های ایالات متحده را در اطراف مرزهای سرزمینی خود بازدارد، و رقبای منطقه‌ای قدیمی خود (از جمله ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس) را از خود دور نگه دارد.

یکی از برجسته‌ترین موفقیت‌های رویکرد تجدیدنظرطلبی ایران، بهره‌برداری از هیاهوی تهاجم ایالات متحده به عراق برای تبدیل عراق به کشوری اقماری بود که دیگر هرگز نمی‌توان از آن به عنوان سکویی برای حمله به ایران استفاده کرد. ایران با بهره گیری از این هرج و مرج، حمایت خود را با گروههایی که از میان جمعیت اکثریت شیعه فعالیت می کنند، افزایش داد تا نه تنها شرایط امریکا را بدتر کند، بلکه وفاداران قدیمی صدام در نخبگان سنی را نیز از بین ببرد.

علاوه بر آن، بازی طولانی تهران باعث شد که ایران در نهایت بیشترین سهم نفوذ را در عراق داشته باشد؛ ضمن اینکه عوامل ایجاد توازن و تعادل منطقه‌ای در ایران مانند عربستان سعودی و امارات، به طور مرتب حوثی ها در یمن را به دلیل اینکه نماینده ایران هستند، متهم کرده و تهران را مقصر می‌دانند. اگرچه ایران با حوثی‌ها رابطه برقرار کرده است، اما این تردید وجود دارد که جمهوری اسلامی کنترل مستقیمی بر این گروه داشته باشد.

از طرفی، در درازمدت، واشنگتن از خاورمیانه بزرگ به میزان فزاینده ای جدا می‌شود تا بر آنچه که به نظر این کشور صحنه های استراتژیک مهم‌تر در شرق آسیا، دریای چین جنوبی و اروپا می‌داند، تمرکز کند. «محور مقاومت» ایران که به لبنان و سوریه کشیده شده است به عنوان اهرمی مقابل ترکیه در مجموعه امنیتی منطقه‌ای و جلوگیری از به چالش کشیدن تهران در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی عمل خواهد کرد.

فراتر از ارزش راهبردی (بازدارنده) لبنان، عراق و سوریه در ممانعت از ایجاد هژمونی منطقه ای توسط یک قدرت متوسط همسایه مانند ترکیه یا قدرت بزرگی مانند آمریکا در غرب آسیا، ایران دارای منافع استراتژیک حیاتی در جمهوری آذربایجان و افغانستان به عنوان بخشی از مجموعه امنیتی منطقه ای است

تهران با اعتقاد به ناسیونالیسم بدخواهانه ترک و سیاست خارجی نئوعثمانی که تأثیر بالقوه بی‌ثبات‌کننده‌ای برای تمامیت ارضی و سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی دارد، به استفاده از تشیع به‌عنوان یک سپر ادامه خواهد داد؛ به طوری مناطق تحت پوشش شیعیان از آسیای مرکزی تا مدیترانه شرقی در برابر محور ناسیونالیسم ترکیه و ایدئولوژی اخوان المسلمین که توسط آنکارا ترویج می شود، محافظت بیشتری خواهند شد.

فراتر از ارزش راهبردی (بازدارنده) لبنان، عراق و سوریه در ممانعت از ایجاد هژمونی منطقه ای توسط یک قدرت متوسط همسایه مانند ترکیه یا قدرت بزرگی مانند آمریکا در غرب آسیا، ایران دارای منافع استراتژیک حیاتی در جمهوری آذربایجان و افغانستان به عنوان بخشی از مجموعه امنیتی منطقه ای است. ایران پیوندهای عمیق فرهنگی، تاریخی و مذهبی با جمهوری آذربایجان یعنی سرزمینی که در سال ۱۸۱۳ در پی جنگ‌های روسیه و ایران به روسیه تزاری واگذار شد، دارد در حالی که بخشی از جمعیت ایران در استان های شمال غرب کشور عمدتاً آذری‌زبان هستند.

از نظر دیدگاهی، کل جمعیت کشور آذربایجان ۹ میلیون نفر است که برخی از آنها در واقع تاتی و تالشی ایرانی زبان هستند (که تعداد آنها در دهه های اخیر به طور سیستماتیک اندک شمارش شده و نادرست معرفی شده است) و ۸۵ درصد شیعه محسوب می شوند. بنابراین، ایران به عنوان دروازه و مسیر تجاری به سمت قفقاز بزرگ و روسیه، دارای منافع اصلی در آذربایجان است.

از سوی دیگر، دولت علی اف با داشتن دومین تمرکز شیعیان از نظر درصد پس از ایران، همچنان نگران این موضوع است که تبلیغات شیعی جمهوری اسلامی در میان جمعیت خود جای پایی پیدا کند. از آنجایی که رئیس جمهوری آذربایجان، به ترکیه و اسرائیل برای ایجاد تعادل در برابر روسیه و ایران نگاه می کند، تهران به توسعه روابط ویژه خود با ارمنستان ادامه می دهد.

ایران تا کنون صبر استراتژیک را در برخورد با حقایق جدید در میدان افغانستان انتخاب کرده است. این کشور در حال به پایان رساندن مذاکرات طولانی مدت هسته ای با غرب است، در حالی که از کمک به پنجشیر خودداری کرده و با طالبان رویکرد انتظار را که در دهه های ۸۰ و ۹۰ علیه شوروی و اولین ظهور طالبان به او کمک کرده بود، اتخاذ کرده است.

با این وجود، درگیری‌های مسلحانه اخیر در مرز و تنش‌های دیپلماتیک ادامه‌دار که در جریان مذاکرات تهران به نمایش گذاشته شد، در حالی که ایران در مورد به رسمیت شناختن رسمی دولت تحت رهبری طالبان که آن را «غیر فراگیر» می‌خواند، تردید دارد، بر تمایل ایران برای تامین امنیت مرزهای شرقی خود تأکید می‌کند به طوری که کریدور شرق به غرب که ایران را به چین متصل می کند حفظ شود.

از سوی دیگر در راستای نگرانی اتحاد اعراب با اسرائیل، جمهوری اسلامی به شدت با توافق‌نامه ابراهیم مخالفت می‌کند و این توافق را یک پیمان امنیتی می‌داند که برای منزوی کردن بیشتر ایران و جلوگیری از احیای حوزه نفوذ سابق کشور طراحی شده است.

کد خبر: ۲۱۳٬۸۱۵

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 11
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • IR ۱۱:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
      2 7
      سلام بسیازعالی روشنگری کردی
    • ابرام IR ۱۳:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
      10 1
      بی مفهوم بود شفافیت نداشت
    • IR ۱۵:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
      9 30
      تنها راه جمهوری اسلامی تسلط کامل برقفقاز است واین مهم تنها با یک عملیات نظامی ویژه وتمام عیار بدست می‌آید باید توجه داشت که هرگونه جنگ فرسایشی وطولانی مدت دراین منطقه کاملا به ضررایران است بنابراین ایران باید بایک حمله تمام عیار قغقازرابطورکامل تحت سیطره خودقراردهد
    • حسین IR ۱۵:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
      24 7
      قابل توجه کارشناس محترم غیر از استانهای شمال غربی آکثر جمعیت استانهای تهران و البرز و قم که آدری زبان یا در اصل ترک هستند و ساکنین اکثر استانهای دیگر ایران که یا اندک شمارش میشوند با اصلا به طور سیستماتیک شمارش نمیشوند
    • تورک آذربایجان IR ۱۹:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
      34 11
      آذری زبان نداریم!! تورک آذربایجانی (زبان با مالکیت مکانی) مثل زبان پارسی با گویش اصفهانی فارس شیراز پس تورک عثمانی یا آناتولی(ترکیه) تورک آذربایجانی تورک قزاقستانی تورک قرقیزستانی تورک ترکمنستانی تورک ازبکستانی تورک ...
    • IR ۲۰:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
      8 3
      میشه شفاف بگید دوستید یا دشمن؟
    • علی از تبریز IR ۰۷:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
      2 2
      ایران باید سیاست دوستی با کشورهای ترک از جمله ترکیه و آذربایجان داشته باشد چون ۴۰ درصد جمعیت ایران را ترکها تشکیل می دهند
    • زندی FR ۱۰:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
      1 2
      ایران قدرت منطقه است. تمام????
    • احمد IR ۱۱:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
      1 0
      تکلیف باعناصرداخلی ودرپستهای مهم نظامی و اقتصادی وسیاسی ومذهبی که به اختلاف دامن میزنند چیست ؟آنها هم عامل و مزدور اسرائیل ودر خط اوهستند؟
    • حسن IR ۱۶:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
      2 2
      اگر تاریخ رو درست خونده باشید تا پانصد سال پیش کشوری بنام ترکیه و یا عثمانی نداشتیم قسمتی از تزکیه فعلی تحت تسلط رومی ها بود و قسمتی دیگر خاک ایران بزرگ بود.
    • IR ۰۹:۴۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۳
      1 0
      چرا خودتون را به نفهمی می‌زنید مشکل اصلی جمهوری باکو هستش که به گفته خودشون ایران اشغالگره ومیخواند تبریز را آزاد کنند اسرائیل فقط داره سوءاستفاده میکنه ایران باید یک درس حسابی به علیف بده اگر نه این بازی ادامه‌ پیدا میکنه و به ضرر منافع ملی ایران میشه