بازار؛ گروه استانها: عماد دولت شاه پژوهشگر، مخترع و نوآور برتر کشور در سالهای ۸۷ تا ۹۰ و مؤسس و مدیر اولین مرکز آیندهپژوهشی و آیندهنگاری مشهد و جنوب کشور است.
این جوان نخبه و کارآفرین بنیانگذارعلم تیکسوتروپی معکوس و همچنین انتقال امواج صوت بصورت خط مستقیم در فضای خلاء و نیز تولید گوهرسنگ از «دی.ان.ای» (DNA)است.وی یکی از افرادی است که اعتقاد دارد باید دانش را وارد عرصه هنر کرد تا با نوآوری محصولات جدید بتوان فرصت جولان در بازارهای جهانی را کسب کرد.گفتوگوی بازار با این جوان مخترع و نوآور برتر کشور در ذیل پیرامون همین موضوع شکلگرفته است.
* صنایعدستی دانشبنیان چه معنایی دارد؟
در فرآیند دانشبنیان شدن هر محصولی دو موضوع و شرط مطرح است یا پیچیدگی تولید داشته باشد و یا در طی فرآیندهای پژوهشی و علمی ایجادشده باشد.
اکثر کارهای صنایعدستی در ایران از قدیم وجود داشته و با انجام آنهمه آشنا هستند و به همین دلیل دیگر این دو قاعده را نمیتوان در صنایعدستی گنجاند.
مثلاً قلمزنی دانش خاصی ندارد چون دانش آن تجربی و از شخصی به شخص دیگر منقل میشود و این دانش ضمنی است.در دانشبنیان شدن به دنبال دانش آشکار هستیم و دانش ضمنی موردپذیرش نیست.
در تحلیل روندهای عرضه و تقاضا ما به این نکته میرسیم که صدسال قبل زمانی که جمعیت زمین از یک و نیم میلیارد به هشت میلیارد رسید تقاضا برای صنایعدستی بهویژه محصولاتی مانند فرش خیلی زیاد شد و در چهل یا پنجاه سال قبل تجارت فرش برای تأمین فرش جمعیت جدید یک صنعت پردرآمد بود. اما در حال حاضر که تولیدمثل به یک نرخ ثابت رسیده است و جمعیت زمین در عدد هشت میلیارد نوسان دارد، تقاضا برای صنایعدستیهای قدیمی تمامشده است و این یعنی همه افرادی که نیاز به فرش داشتهاند فرش خود را خریدهاند و بهعبارتدیگر مانند گذشته تقاضا برای صنایعدستی وجود ندارد مگر اینکه بهعنوان هدیه یا سوغاتی تهیه شود.
* چه کشورهایی در این حوزه ورود کرده و یا موفقیت کسب کردند؟
در این موضوع اگر بخواهیم تحلیلی انجام دهیم میبینیم سهم واردات صنایعدستی در کشورها متفاوت شده است و در واقع صنایع فرهنگی جایگزین صنایعدستی شدهاند بنابراین صنایعدستی باید روالی را طی کند که در قالب صنایع فرهنگی دانشبنیان شود.
هنرمندان کشورهایی مانند ترکیه و کره جنوب توجه به حوزه علوم شناختی اقدام به تهیه فیلم و سریال میکنند و از همین طریق با توجه به نیاز ایجادشده خود ما به دنبال واردات محصولات صنایعدستی این کشورها میرویم.
صنایع فرهنگی جایگزین صنایعدستی شدهاند بنابراین صنایعدستی باید روالی را طی کند که در قالب صنایع فرهنگی دانشبنیان شود
اگر ما بتوانیم صنایع فرهنگی را جا بیندازیم به دنبال آن میتوانیم صنایع دانشبنیان دستی را نیز صادر کنیم لذا برای این روش نیازمند هستیم که محصولات صنایعدستی را بهصورت تجاری و در قالب محصولات کمهزینهتر طراحی کنیم.
مثلاً اگر فرشی قرار است با دست بافته شود، قیمت آن چند صد میلیون تومان میشود که مشتری خاص خود را دارد و درنتیجه در بازار رقابتش برای فروش سخت است اما اگر روش تولیدش به سمت این حرکت کند که هزینههای تولید یا مهندسی ارزش روی آن اتفاق بیفتد و تولید کالای صنایعدستی خیلی ارزان باشد میتواند مزیت رقابتی خود را پیدا کند مانند کاری که چین یا هند یا ترکیه با ما انجام میدهد.
* دانشگاهها در این راستا چه نقشی دارند؟
موضوع دیگر تولید علم در دانشگاههای هنر است. دانشگاههای هنر متأسفانه خود را در سیستم وزارت علوم بهعنوان یکنهاد دانشبنیان معرفی نکردهاند و در این دانشگاهها حجم انبوهی از تحقیقات و پروژهها و مقالههایی در حوزه هنر و صنایعدستی داریم که گاها دانش در آنها بهخوبی دیده میشود اما این امر متولی ندارد و میطلبد این موضوع از طرف وزارت علوم رسیدگی شود.
* نقش هنرمندان در این میان چیست؟
مسئله بعدی این است که هنرمندان طوری تربیت شوند که به سمت دانش حرکت کنند. در این مسائل اگر هنرمندان خودشان دنبال محصولی باشند که بهوسیله تلاششان ارزشافزوده بیشتر ایجاد کند دانش آن فراگیر نمیشود یعنی همیشه مادامالعمرمی توانند از کاری که انجام میدهند درآمد کسب کند بدون اینکه دانش آن در اختیار شخص دیگری قرار بگیرد. اگر در این موضوع تولیدکنندگان کدهایی دریافت کنند که خودشان بتوانند محصول خودشان را در قالب یک محصول استراتژیک مطرح کنند جایگاه خوبی دارد. بهعنوانمثال مشهد در حوزه تولید سنگهای قیمتی بازار خوبی دارد و صادرات سنگ و جواهرات در این شهر از رونق خوبی برخوردار است.
افراد صاحب دانش های سنتی از مزایا و امتیازات و اینکه چطور میتوانند توسعه بازار انجام دهند اطلاعی ندارند و از مزایای دولتی هم حتی بیخبر هستند و معمولاً این دانشها بهمرور از بین میروند
بهینهسازی فیروزه و عقیق یکی از این دانشهاست که در شهر جهانی گوهرسنگها اتفاق میافتد و دانش آن در برخی کارگاه وجود دارد و فرآیند آن به خاطر اینکه سنتی است افشا نمیشود و کسی به دنبال آن نیست اما اگر در چهارچوب صنایع دانشبنیان در داخل پارکهای علم و فناوری ورود پیدا کند یا پارک و دهکده مختص به خود را داشته باشد میتواند ارزشافزوده بالایی ایجاد کند. معمولاً در این کارگاهها این فرآیندها بهصورت سنتی در حال انجام است و تحصیلات یا یک فرآیند علمی در آن دخالت ندارد.
افراد صاحب این دانش سنتی از مزایا و امتیازات و اینکه چطور میتوانند توسعه بازار انجام دهند اطلاعی ندارند و از مزایای دولتی هم حتی بیخبر هستند و معمولاً این دانشها بهمرور از بین میروند.
* چه باید کرد؟
ما درگذشته در هر شهری مکانهایی داشتهایم که مکانهای دانشی بودند که تولید دانش در عرصه هنر انجام میدادند مثلاً در شهر شیراز «مدرسه خان» یا «مدرسه ملاصدرا» چنین ظرفیتی دارد امانگاه این است که ما تعداد زیادی پارک دانشبنیان داریم که حتی برخی از آنها زیان ده هستند و پارکهای علم و فنآوری دیگر بازده ندارند و چرا باید پارک علم و فناوری جدید ایجاد شود که این نظرات پشتوانه تحقیقی ندارد. طبق تحقیق چهارسالهای که انجام دادهایم متوجه شدهایم که برندینگ دانشی یکی از بهترین گزینهها برای جذب توریست است و ظرفیت بینالملل را در آن میتوان دید و یک پارک علم و فناوری در حوزه صنایعدستی میتواند کانون توجه توریستها باشد.
ازیکطرف نیاز دانشبنیان شدن صنایعدستی دیده نمیشود و از طرف دیگر در جامعه علمی ما این نگاه رقابتی وجود ندارد و صاحبان علم احساس میکنند که همیشه بهترین هستند و این امر باعث میشود در مواجه با طرحهای جدید بیشتر نظر شخصی دخالت کند نه نظر سامانمند ملی یا بینالمللی.
* برای ورود صنایعدستی به سمت دانشبنیان شدن چه باید کرد؟
در دانشبنیان شدن صنایعدستی باید اول مسئولان قانع شوند و بعد هنرمند را قانع کنیم. هنرمندان به خاطر چرخاندن دخلوخرج خود مشکلات بسیاری دارند به دنبال فرآیند اداری نمیروند.
در خلق یک اثر، مطالعات جامعهشناختی میخواهد که بدانیم چطور یک اثر میتواند در افراد تأثیر ایجاد کند. بهوسیله بازاریابی عصبی و علوم شناختی میتوان فرآیندی که یک اثر هنری در ذهن انسان میگذارد را بررسی کرد.
پیوند زدن علوم به یکدیگر نقطه دانشبنیان شدن است و دانش در بحث طراحی یک محصول درگیر میشود و میگوید اگر عناصر یا چیدمان، جنس، رنگ یا سایر جزئیات به این طریق باشد قطعاً اثرگذاری بهتری دارد.
اگر دانش در هر سطحی در طراحی محصول صنایعدستی دخالت کند آن محصول دانشبنیان میشود بهشرط آنکه دانش بهکاررفته روایی نباشد. مثلاً در طراحی یک اسلیمی یا طرح یک قالی اگر دانش بهصورت استاد و شاگردی و روایی منتقل شود دانشبنیان نیست اما اگر بهصورت یک دانش آشکار در یک نرمافزار گنجانده شود دانشبنیان میشود.
اگر دانش در هر سطحی در طراحی محصول صنایعدستی دخالت کند آن محصول دانشبنیان میشود بهشرط آنکه دانش بهکاررفته روایی نباشد. مثلاً در طراحی یک اسلیمی یا طرح یک قالی اگر دانش بهصورت استاد و شاگردی و روایی منتقل شود دانشبنیان نیست اما اگر بهصورت یک دانش آشکار در یک نرمافزار گنجانده شود دانشبنیان میشود
وزارت علوم دانشی که در دانشگاههای هنر از طریق تجربی از استادان به دانشجویان منتقل میشود را دانشبنیان نمیداند. در جواهرسازی بهعنوانمثال دو نرمافزار وجود دارد. کسی که این نرمافزارها را ساخته است کاردانش بنیان انجام داده اما کسی که با این نرمافزار طراحی انگشتر میکند کاردانش بنیان انجام نمیدهد. میگویم صنایعدستی باید سنتی باشد این اشتباه است و باید این دید عوض شود. صنایعدستی در حال حاضر تبدیل به یک علم بینرشتهای شده و مثل قدیم نیست که شرط آن وجود المانهای دیروز یا روشهای دیروز باشد. امروز امکانات و فنّاوری جدید به وجود آمده است که ما میتوانیم صنایعدستی مدرن و جدید ایجاد کنیم.
* مسئولان چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
اگر این نگاه به صنایعدستی را بازنگری کنیم در اطراف ما نیازهای زیادی در این زمینه وجود دارد. جایی از قانون یا سرفصلهای معمول از صنایعدستی بهعنوان صنایع سنتی یاد نشده است و ما از دوره سنت عبور کردهایم.
لزوم آموزش هنر به هنرمندان و آشنا کردن این افراد با علم و یا اینکه چه علومی به درد هنرمندان میخورد از ضروریات رفتن به سمت دانشبنیان شدن صنایعدستی است. در معاونت صنایعدستی قسمتی به نام آموزش و ترویج وجود دارد، یکی از وظایف این معاونت ترویج شیوههای اجرا است ولی خود این معاونت در اکثر مواقع دانشی ندارد که به درد هنرمندان بخورد و بهنوعی دانش هنرمندان بهروز شود.
* چگونه می توان آثار جدید هنری تولید کرد؟
لازمه آشنایی با روشهای جدید تولید آثار هنری، حضور در نمایشگاههای بینالمللی است یا دوره های آموزشی است.
حرکت به سمت دانش بنیان کردن صنایع دستی و تولید صنایع فرهنگی با توجه به تنوع و گستردگی آن در سطح کشور فرصت بسیار مهمی و مغتنمی است که می توان از آن به عنوان یک صنعت درآمد زا برای کشور بهره برد.
نظر شما