تهمینه غمخوار؛ بازار: علاقه چین به خاورمیانه در درجه اول اقتصادی بوده، اما استراتژیک تر شده است. با راه اندازی طرح یک کمربند_ یک جاده چین و تقاضای فزاینده آن برای نفت وارداتی، خلیج فارس اهمیت بیشتری برای آن قائل شد. در حالی که نفوذ چین در حال افزایش است، اما جایگاه کمتری به عنوان یک شریک امنیتی برای کشورهای خلیج فارس نسبت به ایالات متحده دارند.
تلاش های چین برای متعادل کردن روابط خود با اسرائیل، کشورهای عربی خلیج فارس و ایران نیز چالش های خاص خود را ایجاد کرده است در حالی که این کشورها اغلب در تنش با یکدیگر هستند.
بر همین اساس، این گزارش، در ابتدا اولویت های منطقه ای چین را مشخص می کند. سپس، تصویری از تعامل تجاری و امنیتی چین با اعراب خلیج فارس، تحلیل محور چین_ایران_روسیه و اهمیت آن برای منافع تحت رهبری ایالات متحده ارائه می کند.
چین شریک تجاری مهمی است ....
چین با ایران و همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ( عربستان سعودی، امارات، بحرین، کویت، قطر و عمان) به غیر از بحرین، توافق کرده است. در سال ۲۰۲۲، این کشور متعهد شده است که مذاکرات تجارت آزاد را تجدید کند. در سال ۲۰۲۱، ارزش تجارت دوجانبه چین با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران ۲۴۸ میلیارد دلار گزارش شده است در حالی که این رقم چهار برابر بیشتر از تجارت آنها با ایالات متحده بوده است.
در سال ۲۰۲۱، عربستان سعودی بزرگترین منبع نفت چین در سراسر جهان بود. با این حال، از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، چین نفت بیشتری از روسیه وارد کرده است؛ زیرا متحدان ایالات متحده به دنبال تنوع بخشیدن به واردات روسیه هستند و این موضوع ممکن است اهمیت خلیج فارس برای چین را کاهش دهد.
چین؛ ارتش و فناوری در خلیج فارس
نظامی شدن روابط چین و خلیج فارس در مقایسه با روسیه و ایالات متحده توسعه نیافته است. از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، چین کمتر از دو درصد از واردات تسلیحات شورای همکاری خلیج فارس را تامین کرده است.
بیشتر فروش شامل تسلیحات هواپیماهای بدون سرنشین بوده و عربستان سعودی و امارات خریدار اصلی گزارش شده اند. چین در سال ۲۰۱۹ تمرینات نظامی با عربستان را انجام داد و متعهد شد با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس همکاری بیشتری داشته باشد. گزارش های سال ۲۰۲۱ درباره یک پایگاه نظامی چینی در امارات که حاکی از تغییر استراتژیک است، توسط چین و امارات تکذیب شده است.
نگرانی فعلی ایالات متحده بر استفاده از فناوری های هواوی در منطقه متمرکز است. هوآوی یک ارائهدهنده مخابراتی چینی است که دولتهای متوالی ایالات متحده آن را یک خطر امنیتی ارزیابی کردهاند. طبق گزارش ها، دولت بایدن از امارات خواسته است که هواوی را تا سال ۲۰۲۵ از شبکه های خود حذف کند و گفته است که استفاده از آن توانایی آمریکا برای اشتراک گذاری اطلاعات و فناوری را محدود می کند.
مواضع بین المللی مشابه و رقابتهای ایران، روسیه و چین
هر سه کشور با نفوذ تحت رهبری ایالات متحده دشمنی مشترک دارند و اغلب در سطح بین المللی مواضع مشابهی اتخاذ کرده اند. به عنوان مثال، این سه کشور از سوریه چه از نظر دیپلماتیک (چین) و چه نظامی و اقتصادی (ایران، روسیه) حمایت کرده اند.
ایران همچنین ناتو را مسئول جنگ در اوکراین دانسته است. روسیه و چین هر دو از توافق هسته ای با ایران حمایت می کنند، در حالی که خواستار کاهش برخی تحریم ها شده اند. بر همین اساس، تحلیلگران مسائل بین الملل، رابطه آنها را به عنوان یک اتحاد موقت و نه یک اتحاد سیستماتیک تحلیل می کنند.
روسیه تا حدی برای ارتقاء همکاری های اقتصادی و انرژی در مواجهه با تحریم های بین المللی، روابط خود را با ایران توسعه داده در حالی که چین و ایران نیز یک شراکت استراتژیک جامع ۲۵ ساله امضا میان خود امضا کرده اند و چین با وجود تحریم ها همچنان به خرید نفت ایران ادامه می دهد. از طرفی، عضویت دائمی ایران در سازمان همکاری شانگهای که اخیرا رسمیت پیدا کرده، همکاری های اقتصادی و امنیتی با چین و روسیه را تقویت خواهد کرد.
با این حال و اگرچه ایران، چین و روسیه متحد مشترکی دارند، اما رقابت میان آنها وجود دارد. به عنوان مثال، روسیه و ایران اکنون به عنوان تامین کنندگان نفت تحریم شده در رقابت هستند. این منطقه همچنین برای روسیه و چین که روابط اساسی با کشورهای حاشیه خلیج فارس برای ایجاد تعادل با ایران دارند، تئاتری ثانویه است.
چین، مانند روسیه، حمایت دیپلماتیک در شورای امنیت سازمان ملل در حمایت از اسد و کمک های اقتصادی برای بازسازی ارائه کرده است. پیش از سال ۲۰۱۱، چین هرگز قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در مورد خاورمیانه را وتو نکرد و از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰، ۹ بار از وتوی خود از جمله هشت بار در مورد سوریه استفاده کرد. پیوستن سوریه به طرح یک کمربند_یک جاده در سال ۲۰۲۲ نشان می دهد که هدف گسترده چین به دست آوردن نفوذ بیشتر در این کشور است.
یکی از اختلافات دیگر میان سه کشور این است که چین برخلاف روسیه و ایران ترجیح داده تا کمتر به صورت مستقیم در امور امنیتی شرکت کند. روابط چین در درجه اول اقتصادی است، در حالی که روابط روسیه تحت سلطه امنیت است.
روسیه و چین گاهی اوقات به جای جایگزینی کامل ایالات متحده به عنوان یک شریک امنیتی در منطقه، به دنبال موقعیت دیپلماتیک هستند: این می تواند شامل عمل به عنوان قدرت های "بی طرف" در مقایسه با ایالات متحده یا توسعه مکانیسم های چند جانبه دیگر (مانند سازمان همکاری شانگهای) باشد.
برای چین و روسیه، خاورمیانه منطقه مهمی است، اما برای هیچ کدام نگرانی اصلی نیست.
چین و روسیه به دنبال ایجاد توازن در روابط خود با ایران و دیگر قدرت های منطقه ای از جمله اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده اند. بنابراین، با توجه به اهمیت خلیج فارس به عنوان شرکای تجاری، بعید به نظر می رسد که آنها به روابط با ایران نسبت به اینها امتیاز بدهند.
روابط تهران_پکن_مسکو برای نفوذ آمریکا چه معنایی دارد؟
دولت های متوالی ایالات متحده به دنبال محوریت یافتن در آسیا و اقیانوسیه برای رقابت با چین بوده اند. این موضوع نگرانیهایی را در میان متحدان خلیج فارس ایجاد کرده که منافع آمریکا کمتر قطعی و تضمین شده است.
رئیس جمهور امریکا جو بایدن در ابتدا به دنبال فاصله گرفتن ایالات متحده از عربستان سعودی و امارات بود. با این حال، در ژوئیه ۲۰۲۲ بایدن با ولیعهد سعودی ملاقات کرد و پیشنهاد تنظیم مجدد روابط را داد.
در حالی که چین بزرگ ترین شریک اقتصادی منطقه است، ایالات متحده و متحدانش مانند فرانسه، انگلیس و کره جنوبی همچنان منابع غالب تسلیحات هستند. ثبات تجاری و منطقه ای چین نیز به شدت به حضور امنیتی ایالات متحده وابسته است. هم ایالات متحده و هم انگلیس نیروهای نظامی قابل توجهی در منطقه خلیج فارس برای امنیت دریایی و مقاصد مقابله با تروریسم از جمله مبارزه با داعش مستقر کرده اند.
سیاست خارجی عمومی چین
ظهور چین برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ اقتصادی بلامنازع است، اما سؤالاتی در مورد اینکه این کشور به دنبال انجام چه اقدامی با این قدرت است، همچنان باقی مانده است. در دوران ریاست جمهوری شی جین پینگ (از سال ۲۰۱۳ ) چین در سیاست خارجی خود جاه طلب تر و قاطع تر شده است. چین همچنین در دهه گذشته سرمایه گذاری زیادی برای افزایش توانمندی های نظامی خود انجام داده و برنامه هایی برای تغییر بیشتر آنها دارد.
این قاطعیت فزاینده توسط رئیس جمهور این کشور در سخنرانی ژوئیه ۲۰۲۱ به مناسبت صدمین سالگرد حزب جامعه چین بیان شد؛ در حالی که او بیان کرد: ما هرگز به کسی اجازه نخواهیم داد که چین را تحت قلدری، سرکوب یا تحت سلطه خود درآورد. بر همین اساس، بحث های زیادی در مورد اهداف و زیربنای سیاست خارجی چین وجود دارد.
یک نکته کلیدی اختلاف بر سر این است که آیا چین میخواهد جای ایالات متحده را در سطح جهانی بگیرد، به برابری کلی دست یابد یا خوشحال است که دومین قدرت برتر باقی بماند؛ با این شرط مهم که «منافع اصلی» آن در آسیا شناسایی شده است. در همین راستا، توافق گسترده ای بر سر برخی از اولویت های سیاست خارجی چین وجود دارد.
چین طی دهه ها به حفظ اصل سیاست خارجی خود یعنی عدم مداخله در امور داخلی پایبند بوده و اینگونه ادامه خواهد داد به طوری که انتقاد سایر کشورها از سیاستهای داخلی خود را تحمل نخواهد کرد.
بررسی اجمالی طرح کمربند و جاده چین
در سال ۲۰۱۳، چین طرح یک کمربند_ یک جاده را راه اندازی کرد. این پروژه زیرساختی از شرق آسیا تا اروپا امتداد دارد و به شکل سرمایهگذاری چین در خارج از کشور در شبکههای تجاری و ارتباطی و همچنین افزایش همکاری از طریق تجارت و سایر توافق ها در نظر گرفته می شود.
از طرفی، اهداف اعلام شده تقویت تجارت چین، حمایت از توسعه و تقویت اقتصاد چین است؛ در حالی که خاورمیانه برای چندین کریدور اقتصادی یک کمربند_یک جاده، از جمله یکی از کریدورهای ایران، مرکزی محسوب می شود تا چین را به اروپا متصل کند.
در ابتدا، شی پیشنهاد ساخت دو ابتکار بزرگ را مطرح کرد، یک «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» زمینی، که از چین تا آسیای مرکزی و جنوبی، خاورمیانه و اروپا گسترش مییابد، و «جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم» مبتنی بر دریا، که به هم متصل میشود.
چین از طریق خطوط دریایی اصلی به آسیای جنوب شرقی، خاورمیانه، آفریقا و اروپا می رسد. این موضوع به عنوان طرح یک کمربند و یک جاده در چین شناخته شد که در سال ۲۰۱۵ پکن نام انگلیسی را به ابتکار کمربند_جاده تغییر داد.
این طرح در واقع، امضای سیاست خارجی شی است در حالی که دامنه یک کمربند_یک جاده که در ابتدا بر آسیا، اروپا و آفریقا متمرکز بود، اکنون جهانی شده است و در حال حاضر بیش از ۱۳۰ کشور از جمله چندین کشور در خاورمیانه را در بر می گیرد. در حالی که این ابتکار از سیاست خارجی چین حمایت می کند و هدف آن افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی چین در خارج است، در درجه اول ابزاری برای ساختن دولت داخلی چین در نظر گرفته می شود.
یک کمربند_یک جاده این کار را از طریق ایجاد شرایطی برای چین در جهت ایجاد یک اقتصاد با فناوری بالا، توزیع مجدد رشد اقتصادی در داخل کشور و ایمن سازی مسیرهای تجاری چین و دسترسی به کالاهای کلیدی انجام می دهد. این طرح به دنبال ارتقاء قابلیت های تولید داخلی چین در خارج از کشور است، برای مثال از طریق رشته «جاده ابریشم دیجیتال»، چین زنجیره تامین فناوری اطلاعات و ارتباطات خود از جمله سخت افزار و کابل نوری و شبکه ماهواره ای را ترویج می کند.
البته این ابتکار تنها در مورد زیرساخت ها و تولید نیست. همچنین، بر هماهنگی سیاست های اقتصادی، تسهیل تجارت و سرمایه گذاری، حل و فصل اختلافات، گردشگری، مبادلات دانشجویی و پرسنل، و همکاری در تحقیق و توسعه، استانداردها، رسانه ها و سلامت تاکید دارد. در حالی که یک نام تجاری فراگیر برای این سرمایه گذاری ها و اهداف خط مشی گسترده ای وجود دارد که به آنها ملحق می شود، همیشه هماهنگی و ارتباط خط مشی روشنی بین رشته های مختلف یک کمربند_یک جاده وجود ندارد.
همچنین به نظر میرسد که تنشهایی بین شاخههای مختلف دولت، ارتش چین و شرکت های دولتی آن در مورد جهتگیری این ابتکار وجود دارد. مقیاس این طرح باعث شده که برخی از تحلیلگران پیشنهاد کنند که این ابتکار شامل پروژه های متعددی است که از نظر مالی، تجاری، اجتماعی یا زیست محیطی پایدار نیستند.
یک کمربند_یک جاده در خاورمیانه
گزارش شده است که حدود ۱۳۹ کشور به یک کمربند_یک جاده پیوسته اند. مشارکت کنندگان در خاورمیانه شامل هر شش عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، عمان، کویت و بحرین) و همچنین مصر و ایران هستند.
با این حال، این بدان معنا نیست که آنها میزبان پروژه های یک کمربند_یک جاده هستند؛ آنها ممکن است در عوض متعهد به همکاری باشند.
کریدورهای اقتصادی یک کمربند_یک جاده
خاورمیانه برای چندین کریدور اقتصادی مرکزی در نظر گرفته شده است: کریدور چین_ آسیا_ غرب آسیا که از ایران و عراق می گذرد تا به ترکیه و اروپا برسد. جاده دریایی از طریق کانال سوئز و کریدور چین_پاکستان به بندر گوادر. در حالی که یک کمربند_یک جاده به عنوان یک ابتکار اقتصادی ارائه می شود، این پتانسیل را دارد که اهداف استراتژیک گسترده تری را تکمیل کند.
به عنوان مثال، کشورهای خلیج فارس یک ایستگاه بین چین و جیبوتی (شرق آفریقا) هستند، جایی که چین در سال ۲۰۱۷ یک پایگاه نظامی دائمی ایجاد کرد. این پایگاه در نزدیکی یک پایگاه آمریکایی واقع شده است و بر فعالیت های ضد دزدی دریایی متمرکز است.
نظر شما