بازار؛ گروه بین الملل: فروپاشی توافق هسته ای ایران می تواند به تشدید نظامی و آشفتگی بیشتر در بازار جهانی انرژی منجر شود. اروپا تنها از طریق دیپلماسی با ایران و آمریکا می تواند به این تهدیدات رسیدگی کند، این صحبت گزیده ای از اظهارات «الی گرانمایه» معاون مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا است که در سایت شورای اروپایی روابط خارجه منتشر شده است. خلاصه این مقاله در ادامه آمده است:
جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در تلاش برای حفظ توافق هسته ای ایران است. در گفت و گوهای مارس سال جاری در وین، مذاکره کنندگان پیشرفت قابل توجهی در جهت بازگرداندن ایران و ایالات متحده به سوی پایبندی به توافق از خود نشان دادند.
اما، این توافق اکنون در معرض خطر جدی از بین رفتن است. مذاکرات به بن بست خورده است، تنش ها بین ایران و غرب بر سر مسائل هسته ای به شدت افزایش یافته و تنش خطرناکی بین اسرائیل و ایران به وجود آمده است.
بی اعتمادی فزاینده بین غرب و ایران می تواند هر دو طرف را به اشتباه محاسباتی سوق دهد. وزیر امور خارجه ایران در روزهای اخیر با همتایان روسی و چینی خود درباره سرنوشت برجام رایزنی هایی در سطح بالا داشته است.
در همین راستا، سفر بورل می تواند شتاب دیپلماتیک مورد نیاز برای پایان دادن به بن بست فعلی و جلوگیری از تشدید بیشتر را ایجاد کند.
تاکنون، با وجود دیپلماسی مستمر رفت و برگشت توسط اتحادیه اروپا، مذاکره کنندگان نتوانسته اند سخت ترین مشکل میان تهران و واشنگتن را حل کنند: حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تروریستی ایالات متحده. همانطور که مشهود است، بعید به نظر می رسد که ایالات متحده و ایران در مورد اقدامات متقابلی که دولت بایدن اصرار دارد برای حذف نامگذاری ضروری است، به توافق برسند.
با ادامه این بن بست، ایران اکنون فعالیت های هسته ای خود را بسیار فراتر از محدودیت های توافق هسته ای ۲۰۱۵ گسترش داده است.
در ژوئن، ۳۰ کشور از ۳۵ کشور عضو هیئت حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامه ای را تصویب کردند که در آن ایران را به دلیل عدم همکاری و توضیحات موثق درباره تحقیقات آژانس مبتنی بر عملکرد گذشته ایران در مورد مسائل هستهای، مورد انتقاد قرار داد.
در پاسخ به این موضوع، ایران برخی دوربین ها را در تأسیسات خود قطع کرد که این امر ممکن است به طور قابل توجهی آنچه را آژانس تداوم دانش خود درباره فعالیت های هسته ای ایران مینامد، تضعیف کرده باشد.
در روزهای اخیر، ایران به آژانس گزارش داد که شروع به استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته در تونل های زیرزمینی سایت هسته ای خود کرده است. این حرکت ها اجرای توافق وین را پیچیده تر می کند.
با وجود این چشمانداز تاریک، نشانه هایی وجود دارد که دولت های بایدن و رئیسی می توانند راهحل های نوآورانهای برای این بن بست ارائه دهند؛ با فراتر رفتن از موضوع سپاه پاسداران و در نظر گرفتن سایر ژستهایی که میتواند توافق هستهای را بازگرداند.
به منظور دستیابی به این هدف، آنها باید سه مانع اصلی را از بین ببرند: اولاً، مشکل اساسی تهران با بازگشت برجام بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. رهبران ایران اعتماد چندانی به دوام توافق هسته ای احیا شده ندارند، زیرا آنها پس از تجربه برخورد با رئیس جمهور دونالد ترامپ تشخیص می دهند که هیچ یک از دولت های ایالات متحده نمی تواند جانشین خود را وادار به پایبندی به توافق کند.
اکنون که جناحهای محافظهکار به طور کامل دولت، پارلمان و قوه قضائیه تهران را کنترل میکنند، رهبران ایران تمایلی به خطر انداختن آبروی خود با امضای توافق دیگری با واشنگتن ندارند.
مهمتر از آن، برای ایران یک فاجعه سیاسی خواهد بود که بار دیگر توسط ایالات متحده فریب خورد.
همچنین این حس رو به رشد در تهران وجود دارد که دموکرات ها آنقدر ضعیف هستند که نمی توانند برای دور دوم ریاست جمهوری کاخ سفید را تضمین کنند و این چشمانداز را افزایش میدهد که هر گونه منافعی که ایران تحت یک توافق جدید به دست میآورد، طی دو سال آینده از بین خواهد رفت و هدف اعلام شده دولت بایدن از مذاکره برای یک توافق طولانی تر و قوی تر با ایران، بسیاری از سیاستمداران ایرانی را نگران می کند.
آنها نگران هستند که به محض دستیابی به توافق، دولت تهدید کند که تحریم ها را مجدداً علیه کشور اعمال خواهد کرد مگر اینکه فوراً وارد مذاکرات بعدی در مورد توافق هسته ای تمدید شود. در همین حال، جناح های محافظه کار در ایران استدلال میکنند که کنار گذاشتن اهرم های هستهای که میتوانند در مذاکرات با رئیس جمهور قوی تر ایالات متحده استفاده کنند، عاقلانه نیست.
آنها ادعا می کنند که شوک اقتصادی که ایران از اعمال مجدد تحریم ها متحمل خواهد شد (پس از خروج دیگر آمریکا از توافق هسته ای) ارزش مزایای کوتاه مدت توافق با دولت بایدن را ندارد.
برای دولت رئیسی، کاهش تحریم های ایالات متحده می تواند به کاهش رکود اقتصادی ایران و اعتراضات خیابانی سراسری کمک کند که در اولین سال ریاست جمهوری او بدتر شده است. با این حال دولت او، نتوانسته حمایت داخلی کافی برای نهایی کردن توافق منعقد شده در وین برای اجرای مجدد برجام را به دست آورد.
ایران خواستار حذف نام سپاه از لیست تحریم است؛ هم به این دلیل که دولت روحانی نتوانست این امتیاز را به دست آورد و هم به این دلیل که به دست آوردن برکناری می تواند به ایجاد اجماع داخلی در حمایت از توافق از جمله در میان اعضای سپاه کمک کند.
بنابراین، ایالات متحده و متحدان اروپایی آنها اکنون باید بسته ای از ابتکارات اقتصادی و سیاسی را پیشنهاد کنند که میتواند انگیزه بیشتری برای ایران در جهت پذیرش متن منعقد شده در وین ایجاد کند. این اقدامات باید با اجرای کامل توافقنامه ۲۰۱۵ مرتبط باشد و می تواند برای حفاظت از منافع غرب مانند تقویت امنیت انرژی و همکاری های اقتصادی منطقه ای طراحی شود.
دومین مانع بزرگ، فقدان آشکار رئیس جمهور جو بایدن برای مقابله با یک جنگ سیاسی پرهزینه داخلی بر سر توافق هسته ای است. تردید او که احتمالاً با نزدیک شدن به انتخابات میان دوره ای ایالات متحده در ماه نوامبر افزایش خواهد یافت، بسیاری از رهبران اروپایی را نگران کرده که او در خواب فرو رفته و وارد یک بحران بزرگ هسته ای شده است.
به همین دلیل است که آنها اکنون نیاز دارند که مستقیماً با دولت بایدن و رهبری ایران تعامل داشته باشند تا آنها را به اجرای اقداماتی که در وین بر سر آنها توافق کردند، وادار کنند.
رهبران اروپایی باید با تاکید بر علاقه شدید اروپا به توافق، مستقیماً به عنوان یکی از حامیان دیرینه اتحاد فراآتلانتیک به بایدن متوسل شوند. سومین مانع بزرگ، خطر فزاینده ای است که ایران، ایالات متحده و اسرائیل درباره تحمل یکدیگر برای تشدید تنش به قضاوت نادرست دست می زنند.
برخی از رهبران در تهران معتقدند که گسترش برنامه ریزی شده فعالیت های هسته ای بهترین راه برای تحت فشار قرار دادن دولت بایدن در جهت کسب امتیاز است در حالی که بسیاری از محافظه کاران، لحظه سیاسی کنونی را فرصتی برای به دست آوردن قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتر از طریق مسدود کردن توافق هسته ای جدید و تلاش برای رویارویی می دانند.
می توان این موضوع را در ماه مه مشاهده کرد؛ زمانی که یونان یک نفتکش حامل نفت ایران را توقیف کرد و انتقال محموله آن به ایالات متحده به درخواست واشنگتن صورت گرفت و در پاسخ، ایران نفتکش یونانی را توقیف کرد. اکنون گزارش هایی وجود دارد مبنی بر اینکه محافظه کاران ایرانی بر این موضوع پافشاری می کنند که ایران غنی سازی اورانیوم خود را به میزان بی سابقه ۹۰ درصد افزایش داده و به طور کلی از معاهده منع اشاعه تسلیحات هسته ای خارج شود.
با این حال، چنین اقدامی تنها احتمالاً با واکنش تند اسرائیل یا ایالات متحده مواجه خواهد شد؛ شاید حتی یک اقدام نظامی صورت گیرد. گمانه زنی های گسترده ای مبنی بر اینکه از ابتدای سال، اسرائیل کارزار ترورهای مرتبط با برنامه هسته ای ایران را افزایش داده و تأسیسات نظامی ایران را هدف قرار داده، وجود دارد.
اسرائیل، ایران را به هدف قرار دادن گردشگران اسرائیلی در ترکیه متهم کرده است. دولت های اروپایی باید از ارتباطات خود با ایران و اسرائیل برای توقف این چرخه استفاده کنند.
در همین حال، اکنون به نظر می رسد بایدن با اعمال تحریم ها علیه ایران و تشدید اجرای این اقدامات، کمپین فشار حداکثری سلف خود را علیه ایران از سر می گیرد. با این حال، همانطور که دولت ترامپ باید می آموخت، این رویکرد به سادگی امنیت ایالات متحده را در ازای مزایای کمی دیپلماتیک تضعیف می کند.
به نظر می رسد بسیاری از سیاست گذاران در واشنگتن بر این باورند که رهبران ایران در درجه اول توسط الزامات اقتصادی هدایت می شوند. اما آنها توجه کافی به این خطر ندارند که اگر ایالات متحده محدودیت های بیشتری بر صادرات نفت ایران اعمال کند، ممکن است به نوعی آن تشدید نظامی که در سال ۲۰۱۹ رخ داد که جریان انرژی از طریق خلیج فارس را مختل کرد، بازگردد.
این امر به ویژه برای اروپا و ایالات متحده آسیب زا خواهد بود، زیرا آنها برای جایگزینی منابع انرژی از روسیه تلاش می کنند. نیاز اروپا به احیای توافق هسته ای ایران بیش از هر زمان دیگری احساس می شود در حالی که نه ایران و نه آمریکا برنامه قابل اجرا برای مدیریت پیامدهای فروپاشی توافق ندارند.
رهبران اروپایی، به طور قابل درک، مشغول جنگ روسیه علیه اوکراین هستند. با این حال، آنها باید بدانند که چنین فروپاشی نه تنها می تواند به تشدید نظامی منجر شود، بلکه می تواند مشکلات آنها را در بازار انرژی نیز تشدید کند. برای مقابله با این تهدیدها، آنها باید از بورل پیروی کرده و فوراً تلاش های خود را در زمینه دیپلماسی سطح بالا تشدید نمایند.
نظر شما