۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۰
تبعات بی اعتمادی مردم به دولت
یادداشت؛

تبعات بی اعتمادی مردم به دولت

خرید مرغ و روغن چند هفته، در معیشت خانوار تاثیری ندارد اما در اقتصاد به دلیل اثرات نوسانی و ایجاد سیکل رکود و تورم تبعات زیادی دارد که این ناشی از نطفه بی اعتمادی است که چندسال گذشته دولت گذاشته است.

حامد شایگان؛ بازار: دولت مدعی است که با حذف ارز ترجیحی و توزیع یارانه به صورت مستقیم میان مصرف کننده ها عملا دست رانتخواران ارزی را قطع می کند! اما واقعیت ها چیز دیگری را نشان می دهد، برای نمونه در یک هفته گذشته قیمت ارز از مرز ۲۸ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان رسیده است و این اختلاف ۲ هزار تومانی می تواند عدد بزرگی باشد که در مدت یک هفته به جیب عده ای قلیل رفته است.

حالا با توجه به اینکه رئیس بانک مرکزی اخیر اعلام کرده بیش از ۷ میلیارد دلار به سامانه نیما تزریق شده است و اختلاف قیمتی که در یک هفته ایجاد شده برای همین ۷ میلیارد دلار برابر با ۱۴ هزار میلیارد تومان است. دربارهبازار طلا هم همین اتفاق افتاده و قیمت هر سکه نسبت به هفته گذشته حدود ۴۵۰ هزار تومان گرانتر شده و اگر ۶۰ میلیون قطعه سکه در کشور موجود باشد، از محل حذف ارز ترجیحی، فقط ظرف یک هفته، به صاحبان این سکه‌ها در مجموع حدود ۲۷ هزار میلیارد تومان رانت تقدیم شده و بنام مبارزه با رانت چنین کردیم!

با حذف ارز دولتی در زندگی مردم تورمی بین ۷ تا ۱۰ درصد به وجود می آید؛ به همین دلیل اگر برای یک خانواده حدود ۳ نفره در تهران هزینه زندگی ماهانه را ۱۰ میلیون تومان با هزینه مسکن و... در نظر بگیریم تورم ۱۰ درصدی برابر با افزایش یک میلیون تومانی هزینه عمومی است و این هزینه مجزا از افزایش قیمتی بوده که در کالاهای اساسی ایجاد شده و تبعات اجتماعی هم دارد

دولت در سال گذشته حدود ۹ میلیارد دلار ارز برای کالاهای اساسی از جمله دارو و نهاده ها تخصیص داده است که معادل ریالی آن با ارز ۳۰ هزار تومانی می شود ۲۷۰ هزار میلیارد تومان و با در نظر گرفتن ۷۰ میلیون جمعیتی که دولت برای پرداخت یارانه اعلام کرده برای هر نفر ماهانه همان یارانه ای ۳۰۰ تومانی می شود که برای هر نفر لحاظ شده است؛ اما مساله اینجاست که تورم در سفره غذایی مردم محدود به همین کالاهای اساسی نمی شود و به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی با حذف ارز دولتی در زندگی مردم تورمی بین ۷ تا ۱۰ درصد به وجود می آید؛ به همین دلیل اگر برای یک خانواده حدود ۳ نفره در تهران هزینه زندگی ماهانه را ۱۰ میلیون تومان با هزینه مسکن و... در نظر بگیریم تورم ۱۰ درصدی برابر با افزایش یک میلیون تومانی هزینه عمومی خانوار است و این هزینه مجزا از افزایش قیمتی بوده که در کالاهای اساسی ایجاد شده و تبعات اجتماعی هم دارد. در واقع درست همان روزی که دولت اعلام کرد قیمت کالاهایی مانند روغن، مرغ و ... گران می شود ویدیوهایی در شبکه های اجتماعی وایرال شد که نشان داد که مردم به فروشگاه های زنجیره ای برای اقلام اساسی و ... هجوم برده اند و عده ای هم در صف های طولانی منتظر رسیدن ماشین های مواد غذایی هستند و حتی اجازه خالی شدن بار را به کامیون ها نمی دهند. حالا وزیر صنعت، اعلام کرده ما چند روزی برای تامین روغن مشکل داریم و بعد از آن با واردات روغن مورد نیاز این مشکل برطرف می شود. حالا سوال این است که آیا دولت نمی دانست که با اعلام گرانی یک کالا مردم برای خرید آن محصول به فروشگاه ها هجوم می برند؟ آیا این اولین بار نیست که چنین اتفاقی رخ داده، چراکه در سال های گذشته بارها به دلیل انتشار خبر کمبود گوشت و گرانی آن شاهد صف های طولانی جلو فروشگاه ها بودیم و حتی در زمان شیوع گسترده کرونا در اروپا شاهد خالی شدن سوپرمارکت کشورهای بزرگ هم بوده ایم، آیا مسئولان نمی توانستند برای اجرای تصمیمی به این بزرگی کمی تدبیر از خود نشان دهند و در زمانی که قرار بود کالا گران شود به اندازه کافی در بازار توزیع کنند تا حداقل نگرانی برای کمبود مواد غذایی وجود نداشته باشد؟

پاسخ بدون شک خیر است! وقتی قیمت تمام شده تولید بیشتر از قیمت دستوری باشد هیچ آدم عاقلی حاضر به تولید و واردات مواد اولیه نیست اما معمولا دولت تا زمانی که مجبور نباشد تن به اصلاح قیمت ها نمی دهد در حالی که می داند وضعیت به چه شکل خواهد شد!

چندی پیش وزیر اقتصاد درباره موضوع گیر متناقض بین مسئولان درباره گرانی کالاها اعلام کرد «این یک شگرد برای جلوگیری از التهابات در بازار است» این جمله به روشنی نشان دهنده دلایل عدم بی اعتمادی مردم به دولتمردان و نشستن در صف های خرید است. شاید یکی از دلایل بحران ها در روزهای اخیر تنها موج گرانی نیست، بلکه همین بی اعتمادی به مسئولانی است که دیر تصمیم می گیرند. تجربه این سالها و دهه ها باعث شده تا نگرانی ها تشدید شود و با قیمت های روز هم این کالاها به دست آنها نرسد، حالا این سوءمدیریت باعث شده از یک سو مردم خانه های خود را تبدیل به انبار کالا کنند و عرضه و تقاضا را بهمن بزنند و از سوی دیگر به دلیل عدم تقاضا در آینده که تحت تاثیر همین ذخیره سازی هست بازار شاهد یک رکود خواهد شد و بعد از آن یک موج تورم ناشی از افزایش قیمت انبار داری و...و تکرار این سیکل همواره برای اقتصاد کشور زجر آور است.

با این اوصاف در شرایط کنونی ممکن است برخی این اعتراض طبقات فرودست و حتی میان دست را یک تب چند روزه بخوانند که فروکش می کند، اما نباید به سادگی از کنار این مسائل گذشت زیرا سطح نارضایتی در جامعه افزایش یافته در حالی که ایران برای پیشبرد مذاکرات نیازمند آرامش داخلی برای بالا بردن قدرت چانه زنی و حفظ موقعیت خود در مذاکرات است بی تدبیری مسئولان در تامین نیاز غذایی مردم باعث شده بسیاری از معادلات بهم بخورد. بنابراین در شرایط کنونی نباید این ضرب المثل قدیمی را فراموش کرد که هرکجا بتوانی جلوی ضرر را بگیری سود است.

کد خبر: ۱۵۰٬۵۱۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha