بازار؛ گروه بین الملل: بعد از حمله روسیه به اوکراین، ایالات متحده آمریکا و متحدانش تحریمهای اقتصادی و مالی بیسابقهای را علیه روسیه وضع کردهاند. رئیس جمهور امریکا جو بایدن روز سه شنبه اعلام کرد واردات نفت و دیگر انرژی های روسیه به آمریکا را ممنوع می کند.
برخی کارشناسان استدلال می کنند که چنین تحریم هایی برای مجبور کردن روسیه به تغییر واکنش استراتژیک خود به گسترش ناتو به سمت شرق کافی نیست و می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. سوال مهمتر این است که چرا واشنگتن مایل است از چنین تاکتیک هایی برای حمله یا بازدارندگی نیروهای متخاصم استفاده کند. واضح است که ایالات متحده امریکا گزینه های مهمتری نسبت به تحریم برای دفاع دارد.
اکثر تحریمهای اعمال شده توسط ایالات متحده آمریکا و غرب از زمان جنگ سرد نتوانستند کشور تحریم شده را مجبور به تغییر رویه کنند، با این حال ایالات متحده آمریکا همچنان از تحریمها به عنوان گزینههای اصلی برای حمله یا بازدارندگی نیروهای متخاصم استفاده میکند. این بدان معنا نیست که واشنگتن اثرات معکوس را درک نمی کند، بلکه به این معناست که تحریم ها به آسان ترین سلاح اقتصادی آن تبدیل شده اند که می تواند برای تقویت سلطه ایالات متحده آمریکا بر سیستم سیاسی، اقتصادی و مالی جهانی استفاده شود. استفاده از این سلاح تاثیر استراتژیک تری بر نظم جهانی دارد.
«نیکلاس مولدر»، استادیار تاریخ در دانشگاه کرنل نیویورک در کتاب خود به نام «سلاح اقتصادی» مینویسد که تحریمها به عنوان ابزاری برای جنگ مدرن در حال افزایش هستند اما در درازمدت، هژمونی امریکا از تجارت کالا ناشی میشود تا رهبری بینالمللی در ساختارهای شرکتی، نظارتی، فناوری و مالی - مجموعهای از ظرفیتها که سیاستگذاران آن را ابزاری برای دولتداری اقتصادی میدانند.
تحریمها علیه روسیه که توسط ایالات متحده آمریکا و متحدانش از سال ۲۰۱۴ آغاز شد، برای سرنگونی فوری روسیه طراحی نشده بود اما بعد از حمله روسیه به اوکراین با اعمال تحریم های مجدد توانایی روسیه برای مشارکت در سیستم مالی/تجاری تحت سلطه غرب به شدت تضعیف شد. آنها روسیه را مجبور کردند که به طور فزاینده ای از فناوری پیشرفته جدا شود و بیشتر به صادرات انرژی و مواد خام وابسته شود.
تحریمها خط مقدم غرب را تقویت کرد و اشتراک ارزشها را برای مقابله با هر چالشی جهت حفظ نظام لیبرال تحکیم بخشید
«جوزف نای»، محقق آمریکایی در مقالهای با عنوان «استراتژی غرب برای روسیه رو به زوال» (۳ سپتامبر ۲۰۱۴) مینویسد که «یک قرن پیش، افول امپراتوریهای اتریش-مجارستان و عثمانی به شدت برای نظام بینالملل مخرب بود. یک افول تدریجی مانند روم باستان یا اسپانیای قرن هجدهم، کمتر مخرب است تا یک افول سریع، اما در نهایت بهترین سناریو روسیه در حال بهبود و تعادل مجدد در دهه آینده است.
در حالی که صادرات انرژی روسیه می تواند ارز خارجی قابل توجهی برای آن به ارمغان بیاورد، بدون حمایت ساختار اقتصادی متنوع، وزن روسیه در اقتصاد جهانی به کاهش ادامه خواهد داد و آسیب پذیر خواهد بود و این موضوع تاثیر ماندگاری خواهد داشت.
برخی از کارشناسان آمریکایی مدتها استدلال کردهاند که تحریمهای جامع ایالات متحده آمریکا علیه بلوک شوروی در طول جنگ سرد در جهت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. در این روند، قوانینی که در طول جنگ سرد وضع شد، در نهایت به شکل گیری یک سیستم تجاری مالی و اقتصادی تحت سلطه غرب منجر شد. هر کشور خارجی برای مشارکت در سیستم تقسیم کار که در نهایت به تحکیم بیشتر هژمونی ایالات متحده منجر شد، ابتدا باید به قوانین آن ملحق می شد و از آن تبعیت می کرد.
تسلط اقتصادی و مالی یک نیروی هژمونیک بوده که به طور بالقوه به اندازه هژمونی نظامی قوی است. برای مثال، این بار ایالات متحده آمریکا و متحدانش دسترسی بانک مرکزی روسیه به بیش از ۶۳۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی این کشور را مسدود کردند. یکی از اهداف تحریم های اقتصادی و مالی اعمال شده توسط آمریکا، سوق دادن مستمر روسیه به سمت حاشیه جهانی شدن، کاهش توانایی آن در بهره مندی و دسترسی به سیستم های اقتصادی، مالی و تجاری جهانی و کاهش قدرت این کشور است. کلید درک تحریمهای ایالات متحده آمریکا این است که این تحریمها نمایشی از غرایز هژمونیک هستند که نمیتوان از طریق رقابت عقلانی یا غیره آن را خنثی کرد.
این تحریم ها غیرمنطقی بودن سیستم بین المللی سیاسی، اقتصادی و مالی موجود را نشان می دهند. در حالی که این تحریم ها اتحاد و هماهنگی نیروی غربی را تحکیم کرده و به حداکثر رساندن منافع غربی را تضمین میکنند، سلسله مراتب توسعه جهانی را تقویت میکنند و به خصومت در فرآیند جهانیسازی ادامه میدهند.
نظر شما