حامد شایگان؛ بازار: یکی از مشکلات اقتصاد ایران عدم ارائه آمارهای شفاف و دقیق از وضعیت افزایش قیمت مواد اولیه، قیمت نهایی و در نهایت میزان دستمزد کارگران از یک سال پایه مشخص است و چون این اتفاق نمی افتد هر سال با افزایش دستمزد کارگران، کارفرمایان این حق را برای خود قائل می شوند که به نسبت دستمزدها روی قیمت تمام شده ای کالا بکشند و این به معنای ادامه تورم در بازارها است.
کلاف اول
در حالی که هدف از افزایش دستمزد جبران هزینه ها و تورم یک سال گذشته است تا فاصله ای بین هزینه ها و درآمدهای سبد خانوار کاهش پیدا کند و با افزایش قدرت خرید عملا چرخه اقتصاد با سرعت بیشتری به حرکت دربیاید اما می بینیم که بسیاری از کارفرمایان که چشم اندازشان سودهای موقتی است سریع به دنبال جبران دستمزدها در قیمت تمام شده کالا هستند و این به معنای ادامه رکود خواهد بود.
از طرف دیگر واقعیت های اقتصادی در ایران نشان می دهد که سالانه هزینه های سبد خانوار بیش از ۶۰ درصد افزایش داشته و آماری که بانک مرکزی و مرکز آمار به عنوان تورم سالانه و تورم نقطه به نقطه اعلام می کنند تورم عمومی و مربوط به مجموعه ای از کالاهاست که بخش عمده ای از آنها در سبد معیشتی خانواده ها قرار ندارند و کالاهایی که بیشترین تقاضا را در جامعه دارند بیش از تورم عمومی رشد قیمت داشته اند، حالا با فرض اینکه از سال ۹۷ تاکنون هر ساله ۶۰ درصد تورم به کشور تحمیل شده و این ۴ سال به صورت میانگین ۳۰ درصد به دستمزد کارگران اضافه شده باشد عملا به این معنی است که ۴ سال دیگر اگر تورم عمومی صفر باشد و دستمزدها سالانه ۳۰ درصد اضافه شود قدرت خرید مردم به سال ۹۶ بر می گردد.
کلاف دوم
اقتصاد ایران وقتی می تواند به حالت تعادل برگردد که نظارت بر بازار افزایش یابد تا کارفرمایان و تولیدکننده ها هر موضوعی را بهانه ای برای افزایش قیمت کالاهای خود قرار ندهند، همانطوری که با گرانی دلار کالاهای خود را گران می کنند اما با افت قیمت دلار کالاهای خود را ارزانتر نمی کنند.
با این حال تئوری تورمی تکرارپذیر اقتصاد ایران که هرساله به بازارهای مالی تزریق می شود این است که تورم جدید در راه است و بازارهای مالی باید خود را نسبت به این تغییر قیمت ها به روز رسانی کنند. حالا با توجه به اینکه میانگین قیمت ها بیش از رشد شاخص بورس صعودی بوده پیش بینی می شود که بازار از همین هفته پایانی آخر سال رشد خود را آغاز کند، هرچند نمی توان وضعیت مبهم گربه سیاه بازار یعنی برجام را نادیده گرفت که باعث شده بسیاری از نمادهای شاخص ساز همچنان معاملات خود را به نوسان گیری روزانه و هفتگی محدود کنند و البته نباید فراموش کرد برجام به بهانه ای برای برخی از سهامداران عمده و حقوقی بدل شده تا بتوانند به اهداف کوتاه مدت خود دست پیدا کنند و سهامداران خرد را تا فرا رسیدن زمان رشد شاخص از میدان رقابت خارج کنند.
نظر شما