به گزارش بازار به نقل از وزارت نفت، از زمان آغاز بهکار دولت سیزدهم تاکنون قرارداد توسعه هفت میدان نفتی و گازی با شرکتهای معتبر داخلی و خارجی به ارزش ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار امضا شده و آنطور که مسئولان صنعت نفت میگویند بیش از ۱۰ تفاهمنامه نیز در این زمینه امضا شده است که احتمال میرود بهزودی به قرارداد تبدیل شود.
برای بررسی این موضوع سراغ محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران رفتیم، او در این گفتوگو اعلام میکند که اگرچه مذاکرات با شرکتهای خارجی ادامه دارد، اما صنعت نفت منتظر خارجیها نمیماند و توسعه را با اولویتبندی طرحها دنبال میکند. خجستهمهر نمای نهایی صنعت نفت در سال پایانی دولت سیزدهم را نیز در این گفتوگو ترسیم میکند.
در روزهای اخیر وزیر نفت اعلام کرد که ۴.۵ میلیارد دلار قرارداد توسعهای امضا شده، چه سهمی از این قراردادها مربوط به سرمایهگذاری خارجی است؟
مذاکرات با شرکتهای خارجی و امضای قرارداد و تفاهمنامه در این چند ماه با شرکتهای خارجی در جریان بود و به نتایجی نیز رسیدهایم؛ اما اجازه دهید که جزئیات آن را به وقتش اعلام کنیم، ما امیدواریم و خیلی طول نمیکشد.
آیا این قراردادها، تفاهمنامهها و مذاکرات برای بخش بالادستی است؟
بله اکنون هم در حال مذاکره هستیم، البته اینطور نیست که منتظر بمانیم، همواره این وظیفه و مأموریت را برای خودمان قائل هستیم که از توان و ظرفیت داخل به شکل حداکثری استفاده کنیم؛ حتی اگر سرمایهگذار خارجی باشد یا تحریمها برداشته شود. رویکرد ما این است که نه تنها بتوانیم با توان داخل، بخشی از نیاز صنعت را پوشش دهیم و برطرف کنیم، بلکه روزی برسد که سرمایهگذاران ما بتوانند توانشان را در اختیار خارج از کشور هم قرار دهند و صادرات خدمات مهندسی داشته باشیم.
این اواخر هم حرکتی اساسی که نشاندهنده رویکرد دولت سیزدهم است در توسعه و بسط استفاده از شرکتهای فناور، استفاده از شرکتهای دانشبنیان انجام دادیم و قرارداد مهمی را در این زمینه امضا کردیم زیرا اعتقاد داریم علم، دانش و فناوری، قدرت و اقتدار میآورد. بهطوری که فقط با جهاد دانشگاهی حدود ۲۷۵ میلیون دلار قرارداد و تفاهمنامه امضا کردیم. این یک راه خنثیسازی تحریمهاست، اینطور نیست که ما دست روی دست بگذاریم و هر کاری را برای خنثیسازی تحریم انجام میدهیم.
به خنثیسازی تحریمهای نفتی اشاره کردید. مهمترین مسئله داخلی صنعت نفت، موضوع جذب سرمایه و فناوری برای توسعه و نگهداشت است. ارقام مورد نیاز هم ارقام کوچکی نیست. برای این بخش چه برنامهای دارید؟
طبیعی است که در شرایط تحریم ممکن است نتوانیم به آن منابعی که مورد انتظار است، دسترسی داشته باشیم، اما سیاست این است که نخست در انجام سرمایهگذاریها اولویتگذاری کنیم. ما باید منابع مالی را مدیریت کنیم. برای اینکه بتوانیم بر شرایط غلبه کنیم باید منابع مالی در دسترس را مدیریت کنیم. معنیاش این است که منابع در دسترس را به طرحهای اولویتدار اختصاص میدهیم. دوم اینکه این منابع در دسترس را به طرحهایی اختصاص میدهیم که زودبازده هستند و نیاز صنعت و مأموریت صنعت را زودتر محقق میکنند، این یکی از روشهاست.
روش دیگر این استکه ما بتوانیم از حداکثر نقدینگی داخل کشور استفاده کنیم. این یک موضوع خیلی مهمی است که ما بتوانیم از این ظرفیت قابل توجه منابع مالی که اعتقاد داریم در کشور وجود دارد و هنوز از آنها استفاده نکردیم بهطور کامل بهره ببریم.
چند موضوع در این باره مطرح است؛ فکر میکنم باید پیمانکاران صنعت نفت را به سرمایهگذاران صنعت نفت تبدیل کنیم. پیمانکاران توانمندی داریم که منابع مالی قابل توجه و نقدینگی خیلی خوبی دارند. ما به جای اینکه به آنها در قالب پیمانکاری کار دهیم، اجازه دهیم که سرمایهگذاری کنند.
پروژههای نفت جذاب هستند و باید این زمینه را در راستای توسعه کسب و کار فراهم کنیم. البته باید طرحهایمان را بهدرستی معرفی کنیم؛ مدلهایی را در مقابل پیمانکاران و سرمایهگذاران قرار دهیم و جذابیتهای لازم را ایجاد کنیم.
یکی از مشکلات که ممکن است ریسک سرمایهگذار باشد، شناساندن طرح است. نشناختن طرح ریسک را افزایش میدهد. باید قادر باشیم ویژگیها و جذابیت طرح را به سرمایهگذار بشناسانیم و به سرمایهگذاران داخلی اطمینان دهیم که پول سرمایهگذاری بازمیگردد. این اطمینانبخشی از همان راههایی است که میتوانیم تحریمها را به کمک آن خنثی کنیم.
یکی دیگر از کارهایی که در شرکت ملی نفت ایران بهدنبال آن هستیم، این است که متقاضی و خریدار انرژی نیز باید سهمی در انجام سرمایهگذاری داشته باشند. به عبارت دیگر، اگر قرار است براساس آن سرمایهگذاری، خوراک مورد نیاز آن متقاضی انرژی تأمین شود، باید خودش نیز در این سرمایهگذاری سهیم باشد. به این ترتیب، هم میتواند اصل و فرع سرمایهاش را ببرد و هم ما میتوانیم به آن یک اطمینانی درباره تأمین انرژی و خوراک مصرفی اعم از گاز، نفت خام، میعانات گازی و دیگر فرآوردهها بدهیم.
با این روش، یک زنجیره جدیدی را ایجاد میکنیم و اطمینان میدهیم که انرژی را تولید و در ازای سرمایهگذاری انجام شده در بخش بالادستی صنعت نفت، تولیدات را به مصرف کننده تخصیص میدهیم. ضمن آنکه بر اساس الگوهای اقتصادی، اصل و فرع پول سرمایهگذاری شده را نیز برمیگردانیم. حالا این مصرفکننده میتواند واحدهای پتروشیمی، واحدهای پالایشگاهی یا پتروپالایشگاهی باشد. خوشبختانه در بخش پاییندستی و بهویژه پتروشیمیها، توان مالی قابل توجهی وجود دارد. این یک منبع مالی جدید است.
یکی از کارهای دیگری که باید انجام دهیم، این است که بتوانیم مجموعه بانکها را وارد سرمایهگذاری کنیم؛ نه اینکه صرفاً از بانکها تسهیلات بگیریم. البته تسهیلات گرفتن از بانکها خوب است و الان هم خوشبختانه بانکها در بخش انرژی تسهیلات خوبی میدهند اما ما موافق این هستیم که بانکها به جای اینکه تسهیلات دهند، سرمایهگذاری کنند. این سود بالاتری را برای بانکها نیز احراز میکند. این روند اکنون شکل گرفته است.
در حوزه سرمایهگذاری بهدنبال آن هستیم که بتوانیم منابع مالی را که در بازار سرمایه ایجاد میشود در بخش بالادستی صنعت نفت هدایت و از آن هم استفاده کنیم. استفاده از بازار سرمایه، ویژگیها و الزامهای ویژه خود را دارد و در بخش پاییندستی زیرا بحثهای تملک دارایی پیش میآید، نیازمند ابزارهایی است.
روی این موضوع نیز در حال کار هستیم که بتوانیم بخشی از منابع مالی را که در بازار سرمایه به وجود میآید، به سمت طرحهای بالادستی شرکت ملی نفت سوق دهیم. بنابراین اگر بتوانیم از این ابزارها و از این سازوکارها استفاده کنیم، به نظر من میتوانیم بر بخشی از نیاز مالی صنعت نفت غلبه کنیم.
کدام پروژهها در اولویت تزریق منابع مالی هستند؟
اولویت نخست ما، توسعه میدانهای مشترک است. میدانهای مشترک غرب کارون، میدان گازی پارس جنوبی و دیگر میدانهای مشترک ما در غرب کشور و همچنین در خلیج فارس. از آنجا که ما میدانهای مشترک پرشماری در خشکی و دریا داریم، اینها در صدر اولویتهای شرکت ملی نفت ایران است و در این باره هم اسناد بالادستی به ما دیکته میکنند، هم راهبردها و سیاستهای ما در شرکت ملی نفت ایران بر این اصل استوار است.
اما شما در گفتههای اخیر خود به اهمیت توسعه میدانهای مستقلی مانند پارس شمالی هم اشاره کرده بودید.
بله، این یک استثناست. در بحث تأمین گاز مورد نیاز کشور، نخست میدانهای مشترک و بعد مستقل اکنون در اولویتهای توسعهای ما هستند. طبیعی است که اولویت نخست، میدانهای مشترک است و بعد مستقل. ممکن است توأمان هم باشند. تا آن جایی که نیاز ما از میدانهای مشترک برطرف میشود، میدانهای مشترک در اولویت هستند، اما اگر کفایت نکرد، از نظر اولویت میدانهای مستقل نیز به فهرست اضافه میشوند.
تمرکز شرکت ملی نفت ایران در دولت سیزدهم روی کدام یک از این مباحث است: افزایش ضریب بازیافت و ازدیاد برداشت یا توسعه میادین؟
در برنامه بلندمدت برنامهریزی و تبیین کردیم که هر دو بخش دیده شود اما بخشی از افزایش تولید این دوره حاصل از اجرای برنامههای ازدیاد برداشت خواهد بود.
ضریب بازیافت کنونی میدانهای نفتی ایران بهطور مانگین حدود ۲۵ درصد است. برنامه مشخصی برای افزایش این ضریب تا پایان دولت سیزدهم دارید؟
افزایش ضریب بازیافت سازوکاری دارد و ارقام در میدانهای نفتی مختلف است. اگر میخواهیم ضریب بازیافت یعنی مقدار برداشت نفت از میدان را بالا ببریم، باید پروژههای ازدیاد برداشت را اجرا کنیم. برای اینکه پروژههای ازدیاد برداشت را شروع کنیم، مقدمه مهمی احتیاج است. یکی از آنها این است که کارهای شبیهسازی و الگوسازی انجام دهیم؛ باید کارهای تحقیقاتی را در این زمینه دنبال کنیم و بهویژه کارهای آزمایشگاهی انجام دهیم. یکی دیگر این است که ما باید فناوریهای مورد نیاز را تأمین کنیم. اگر انشاءالله روزی خودمان به آنها دست یابیم، عالی است، وگرنه باید اینها را بتوانیم جذب کنیم.
نکته دیگر هم این است که ما بتوانیم سرمایهگذاری کنیم. در برنامههایمان است که بتوانیم با تخصیص منابع مالی لازم و استفاده از فناوریهای جدید، به این مرحله برسیم که پروژههای ازدیاد برداشت مهم را در سیاق بینالمللی اجرا کنیم. فعلاً در مقیاس آزمایشگاهی کار را شروع کردهایم. فعلاً نمیتوان اعداد واقعی برای برنامهها اعلام کرد. باید محاسباتمان و اقدامهایی را انجام دهیم.
بهعنوان پرسش آخر، نمای پایانی صنعت نفت در بخش بالادست را در روزهای آخر دولت سیزدهم چگونه میبینید؟
نمای نهایی بالادست صنعت نفت در دولت سیزدهم این است که ظرفیت تولید نفت و گاز بیشتر شده است. این حتمی است و ما باید این کار را بکنیم. دومین اقدام افزایش تولید از میدانهای مشترک است. ما به توسعه میدانهای مشترک اولویت میدهیم و این هم یکی از مأموریتهایی است که در دولت سیزدهم خواهیم داشت. سوم اینکه انشاءالله به سمتی حرکت میکنیم که هم تحریمها را خنثی کنیم، هم کسب و کارها را توسعه دهیم و فروشمان را در این زمینه بالا ببریم.
نکته دیگر این است که از طریق شرکتهای فناور و مراکز علمی و پژوهشی کشور هم نسبت به توسعه علم و دانش و شرکتهای فناور اقدام کنیم و هم به سمتی برویم که اقتصاد نفت را دانشبنیان کنیم و استفاده حداکثری از مجموعه دانشگاههایمان داشته باشیم.
از دیگر مأموریتهای ما این است که به سمت ساخت داخل برویم. قانون حداکثر استفاده از توان داخل را اجرا کنیم و ساخت تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت را افزایش دهیم و تا جایی که امکان دارد، اجرای پروژههایمان را ایرانی کنیم. خوشبختانه امروز طراحی و نصب و اجرا ایرانی است. تقریباً ۸۵ درصد تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت در داخل قابلیت ساخت دارد. البته باید با حمایت از سازندگان به سمت تولید تجهیزات و اقلام کالایی راهبردی حرکت کنیم و این بخش را نیز بومی کنیم.
در زمینه نیروی انسانی برنامه این است که جذب نخبگان را به حداکثر برسانیم، یعنی افزایش و جذب نیروی انسانی باید توسط نخبگان کشور باشد و صنعت نفت باید هاب نخبهپروری شود. خوشبختانه ما در بخش نیروی انسانی بسیار غنی هستیم و هنر ما باید این باشد که نیروی انسانی نخبه را جذب و نگهداری کنیم.
نظر شما