۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۴
آیا شهرهای هوشمند می توانند فراگیر باشند؟
بازار گزارش می دهد؛

آیا شهرهای هوشمند می توانند فراگیر باشند؟

شهرهای هوشمند تنها تا زمانی می‌توانند باورنکردنی و آرمان‌گرایانه در نظر گرفته شوند که مزایای منحصربه‌فرد آن‌ها در دسترس همگان باشد، نه فقط تعداد معدودی از افراد ممتاز.

بازار؛ گروه بین الملل: شهرهای هوشمند قرار است نشان دهنده اوج پیشرفت فناوری و انسانی باشند. آنها مطمئناً این وعده را از نقطه نظر فناوری عملی می کنند. شهرهای هوشمند از شبکه های IoT متصل، هوش مصنوعی، بینایی کامپیوتر، ان ال پی، بلاک چین و سایر فناوری ها و برنامه های کاربردی دیگر برای تقویت محاسبات شهری استفاده می کنند که برای بهینه سازی انواع عملکردها در اجرای قانون، مراقبت های بهداشتی، مدیریت ترافیک، مدیریت زنجیره تامین و تعداد بی شماری حوزه دیگر استفاده می شود.

از آنجایی که پیشرفت انسان بیشتر ایدئولوژیک است تا فیزیکی، اندازه گیری آن به سطح برابری و فراگیری در شهرهای هوشمند بستگی دارد. اساساً، این عوامل به این بستگی دارد که چگونه مدیران شهر هوشمند می توانند انحصار دیجیتالی را کاهش دهند، تبعیض الگوریتمی را حذف کنند و مشارکت شهروندان را افزایش دهند. پرداختن به مسائل مربوط به یکپارچگی داده ها و سوگیری در هوش مصنوعی می تواند اکثر مشکلات فراگیری را حل کند و اهداف فوق را برآورده کند.

پرداختن به مسائل دانش دیجیتال
اولین سد راه در مسیر فراگیری کامل شهر هوشمند، کمبود دانش دیجیتال در شهروندان است. برای اینکه خدمات شهر هوشمند واقعاً برای توده‌ها تاثیرگذار باشد، همه شهروندان باید حداقل از آی کیو تکنولوژیکی در سطح متوسط برخوردار باشند.

متأسفانه، همه در شهرهای هوشمند از نظر فناوری سواد نخواهند داشت. در واقع، حتی کشورهای توسعه‌یافته مانند ایالات متحده در مورد سواد فناوری در میان بزرگسالان وضعیت ضعیفی دارند. شهرهای هوشمند در سطح مفهومی نسبتاً جدید هستند و موضوع سوگیری در هوش مصنوعی همچنین ممکن است منجر به محرومیت دسته‌ای از ساکنان از مزایای شهر هوشمند شود - به‌ویژه افراد مسن، معلولان و کسانی که دارای پس‌زمینه‌های کم درآمد هستند.

مدیران شهر هوشمند و نهادهای عمومی اختصاص یافته باید با برداشتن گام‌های صحیح، محرومیت دیجیتالی را کاهش دهند. استراتژی های شهر هوشمند ساخته شده توسط چنین نهادهایی باید با در نظر گرفتن افرادی که به فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) دسترسی ندارند، تدوین شود.

اولین قدم برای فراگیر کردن شهرهای هوشمند، تسهیل همکاری بین ذینفعان با نفوذ - نهادهای مالی، احزاب سیاسی حاکم و مخالف، شرکت‌های فناوری، مربیان و محققان است. چنین احزابی باید برای ایجاد راه حل های سودمند متقابل برای سایر ذینفعان کمتر تأثیرگذار با یکدیگر همکاری کنند.

پس از ایجاد همکاری‌ها، نهادهای تخصصی باید آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات را ارائه دهند و از جوامعی که فاقد آن هستند، حمایت کنند. دولت ها باید سرمایه گذاری های لازم را برای ایجاد کانال هایی انجام دهند که از طریق آن چنین مربیان و شهروندان بتوانند به صورت دیجیتالی با یکدیگر تعامل داشته باشند.

چنین کانال های آموزشی باید سازگار و انعطاف پذیر باشند تا طیف وسیعی از سرعت ها و سبک های یادگیری را در خود جای دهند. مهمتر از همه، در صورت امکان شهروندان نباید برای ارتقای دانش ICT خود هزینه ای بپردازند. همکاری بین ذینفعان مختلف می‌تواند برای شهروندان نیز مفید باشد.

در حالی که سالمندان، معلولان و افراد گروه های کم درآمد می توانند سواد دیجیتالی خود را از این طریق افزایش دهند، کودکان باید به طور رسمی در مورد ICT و کاربردهای آن در شهرهای هوشمند آموزش ببینند.

برنامه های درسی آنها باید شامل موضوعاتی باشد که به آنها در یادگیری مهارت های دیجیتال در سنین جوانی کمک کند. کودکانی که از سنین پایین دارای چنین مهارت‌هایی هستند، بعداً در زندگی حرفه‌ای خود در زمینه‌هایی مانند بازاریابی دیجیتال، یادگیری ماشینی و فناوری اطلاعات از لحاظ دیجیتالی شایستگی خواهند داشت. کشورهایی مانند چین موضوعات مرتبط با هوش مصنوعی را در برنامه‌های درسی مدارس و دانشگاه‌های خود گنجانده‌اند تا نسل‌های بعدی خود را از همان ابتدا از نظر فناوری باسواد کنند.

برای از بین بردن محرومیت دیجیتال، دولت‌ها باید یارانه‌های سنگینی را برای محصولات فناوری ارائه کنند، زیرا سواد دیجیتال مستقیماً با ناتوانی مصرف‌کنندگان در خرید و دسترسی به دستگاه‌های شخصی مانند رایانه، تبلت و تلفن‌های هوشمند مرتبط است. علاوه بر این، چنین تجهیزاتی باید آزادانه برای استفاده در مدارس، کتابخانه های عمومی و سایر مکان ها در دسترس باشد.

طرد فناوری دیجیتال شاید بزرگترین مانع برای فراگیر بودن شهرهای هوشمند باشد. تقویت سواد دیجیتال و مقرون‌به‌صرفه‌تر کردن فناوری برای توده‌ها اولین گام‌ها به سوی اقدامات پیچیده‌تر مبتنی بر فراگیری مانند حذف تعصب در ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند است.

حذف تدریجی سوگیری الگوریتمی
یادگیری ماشینی جزء جدایی ناپذیر محاسبات شهری است. در حالی که چندین جنبه سودمند یادگیری ماشین در شهرهای هوشمند وجود دارد، مفهوم سوگیری در هوش مصنوعی بسیار مشکل ساز است و مانعی برای فراگیر شدن است.

انواع مختلفی از تبعیض، مانند دستگاه های تشخیص چهره که مردم آفریقایی آمریکایی را به عنوان گوریل شناسایی می کند، ابزارهای هوش مصنوعی مبتنی بر اجرای قانون که زندانیان قفقازی را به افراد رنگین پوست ترجیح می دهند و در عین حال توصیه های مرتبط با تکرار جرم را ارائه می دهند و چندین نمونه دیگر در گذشته مشاهده شده است. مردم و جوامعی که در معرض چنین تبعیضی بوده اند ممکن است به سادگی مفهوم شهر هوشمند و مزایای آن را نپذیرند. سوگیری الگوریتمی باید از دو جنبه حذف شود - فنی و ساختاری.

در این راستا از لحاظ ساختاری تنوع نژادی و فکری کلید کاهش تعصب در هوش مصنوعی است. گروه وسیع‌تر و متنوع‌تری از مردم تجربیات زندگی و تفاوت‌های فرهنگی خود را وارد توسعه الگوریتمی می‌کنند و مدل‌های یادگیری ماشینی را بهتر می‌کنند و سوگیری را در برنامه‌های مبتنی بر هوش مصنوعی حذف می‌کنند.

به غیر از استخدام فراگیر، شرکت ها باید آموزش های اخلاقی را نیز به نیروی کار خود ارائه دهند تا آنها همیشه از انصاف و عدالت در تمام افکار، تعاملات و تصمیمات خود حمایت کنند. کسب‌وکارها باید سیاست‌های سختگیرانه‌ای اتخاذ کنند که رفتار کارکنان آنها را در مورد رفتار منصفانه با افراد بدون توجه به جنسیت، نژاد، گرایش جنسی، ملیت و مذهب تنظیم کند.
از نقطه نظر فنی، توسعه‌دهندگان شهر هوشمند باید با استفاده از الگوریتم‌های خاص با تعصب در هوش مصنوعی مقابله کنند. چنین الگوریتم‌هایی برای اهداف آزمایشی مورد استفاده قرار خواهند گرفت - آنها نژاد افراد متعلق به دو طبقه مختلف را در طول ارزیابی مدل‌های تشخیص چهره شناسایی می‌کنند. این شناسایی به توسعه دهندگان این امکان را می دهد که بدانند الگوریتم ها از نقطه نظر جامعیت در برنامه های کاربردی دنیای واقعی چقدر خوب عمل می کنند.

نرخ خطای بالاتر در چنین الگوریتم‌هایی به این معنی است که اصلاح و آموزش عمیق‌تر مورد نیاز است. در نهایت، پس از آموزش الگوریتم با مجموعه داده‌های بزرگ و متنوع، تنها چهره‌های خاصی را شناسایی نمی‌کند در حالی که دیگران را نادیده بگیرند. تعصب در هوش مصنوعی یک مشکل قابل درمان است و حذف آن از برنامه های شهر هوشمند باعث می شود افراد از همه اقشار جامعه از آن بسیار استقبال کنند.

بهبود مشارکت شهروندان
مشارکت شهروندان یک ضرورت برای فراگیر شدن شهر هوشمند است. بنابراین، افراد از هر طبقه‌ای - جوان، پیر، معلول، مهاجر و ساکنان بومی - باید بخشی از کمیته‌های برنامه‌ریزی استراتژیک در شهرهای هوشمند باشند.

افراد و جوامعی که به طور مرتب طرد می شوند و در نتیجه سرخورده می شوند، باید درگیر شوند و به آنها اجازه داده شود تا در مورد نیازها و مشکلات خود به طور فعال صحبت کنند. به طور کلی، مشاهده می شود که تنها گروه خاصی از جمعیت - افراد میانسال، سفیدپوست و ثروتمند - رویدادها و کمیته های اصلی برنامه ریزی را در چنین مناطقی تشکیل می دهند. با دادن صدای همه در برنامه ریزی شهری و رویدادهای جشن، شهرهای هوشمند می توانند ضریب فراگیری خود را افزایش دهند.

هدف اولیه از وجود شهرهای هوشمند، ایجاد آسایش و راحتی بیشتر برای شهروندان آن است. با این حال، مسائل خاصی وجود دارد - تعصب در هوش مصنوعی، محرومیت دیجیتال، عدم مشارکت شهروندان - که مطمئناً مانع از زندگی واقعی در چنین شهرهایی با این آرمان‌ها می‌شود.

مفاهیمی مانند فراگیری، برابری و پذیرش هرگز بیش از آنچه در حال حاضر هستند در خط مقدم نبوده اند. بنابراین، شهرهای هوشمند تنها تا زمانی می‌توانند باورنکردنی و آرمان‌گرایانه در نظر گرفته شوند که مزایای منحصربه‌فرد آن‌ها در دسترس همگان باشد، نه فقط تعداد معدودی از افراد ممتاز.

کد خبر: ۱۳۵٬۵۱۳

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha