۲۶ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۲
چالش انسان بودن در عصر هوش مصنوعی به روایت «هنری کیسینجر»| سیطره ماشین بر انسان
عصر انسان پایان می یابد؟

چالش انسان بودن در عصر هوش مصنوعی به روایت «هنری کیسینجر»| سیطره ماشین بر انسان

عقل وسیله اصلی ما برای درک جهان است اما اگر ماشین ها فکر کنند، جهان چگونه تغییر می کند؟

بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی وال استریت ژورنال اخیرا مقاله ای با قلم «هنری کیسینجر» با عنوان «چالش انسان بودن در عصر هوش مصنوعی» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.

دفتر سیاست علم و فناوری کاخ سفید خواستار یک منشور حقوقی برای محافظت از آمریکایی ها در دنیایی شده است که در حال تبدیل شدن به دنیای مبتنی بر هوش مصنوعی است. نگرانی‌های مربوط به هوش مصنوعی کاملاً شناخته شده و کاملاً مستدل هستند: این که هوش مصنوعی حریم خصوصی را نقض می‌کند و شفافیت را به خطر می‌اندازد و اینکه داده‌های ورودی مغرضانه نتایج مغرضانه‌ای را به همراه خواهد داشت از جمله در زمینه‌های ضروری برای شکوفایی فردی و اجتماعی مانند پزشکی، اجرای قانون، استخدام و وام. اما هوش مصنوعی حتی تغییرات اساسی‌تری را ایجاد خواهد کرد و آن اینکه تقدم عقل انسانی را به چالش می‌کشد. در طول تاریخ، انسان ها به دنبال درک واقعیت و نقش ما در آن بوده اند.

از زمان روشنگری، ما عقل خود را - توانایی خود در تحقیق، درک و تفصیل – به عنوان ابزار اصلی برای توضیح جهان در نظر گرفته ایم. در طول ۳۰۰ سال گذشته که ما آن را عصر عقل می نامیم، ما بر اساس کاوش، آزمایش، اختراع و ساخت رفتار کرده ایم.

اکنون هوش مصنوعی، محصول نبوغ بشر، از تقدم عقل انسانی چشم پوشی می کند و سریعتر از ما در حال بررسی و درک جنبه های جهان است، متفاوت از روشی که ما انجام می دهیم و در برخی موارد به روش هایی که ما نمی فهمیم.

در سال ۲۰۱۷، گوگل دیپ مایند، برنامه ای به نام AlphaZero ایجاد کرد که می توانست در شطرنج با مطالعه بازی بدون دخالت انسان و توسعه یک استراتژی نه کاملاً انسانی برنده شود. وقتی استاد بزرگ گری کاسپاروف بازی این برنامه را دید، آن را به عنوان برنامه ای که شطرنج را به طور اساسی تکان داد توصیف کرد-  نه به این دلیل که شطرنج را سریع یا کارآمد بازی کرده بود، بلکه به این دلیل که شطرنج را از نو تصور کرده بود.

در سال ۲۰۲۰، هالیسین، نوعی آنتی بیوتیک جدید، توسط محققان MIT کشف شد که به هوش مصنوعی دستور دادند تا فراتر از ظرفیت انسان محاسبات را انجام دهد، میلیون‌ها ترکیب را در روز مدل‌سازی کند و روش‌های کشف نشده و غیرقابل توضیح قبلی برای کشتن باکتری‌ها را کشف کند. به دنبال این پیشرفت، محققان گفتند که بدون هوش مصنوعی، کشف هالیسین از طریق آزمایش های سنتی بسیار گران - به عبارت دیگر، غیرممکن بود.

وعده های هوش مصنوعی عمیق است: ترجمه زبان ها؛ تشخیص بیماری ها؛ مبارزه با تغییرات اقلیمی – یا حداقل مدلسازی بهتر تغییرات آب و هوایی. اما همانطور که عملکرد AlphaZero، کشف هالیسین و ترکیب GPT-۳ نشان می‌دهد، استفاده از هوش مصنوعی برای یک هدف مورد نظر ممکن است یک هدف ناخواسته نیز به همراه داشته باشد: کشف جنبه‌های قبلاً نامحسوس اما بالقوه حیاتی واقعیت.

این مهم باعث می‌شود که انسان‌ها نیاز به تعریف - یا شاید بازتعریف - نقش خود در جهان داشته باشند. در طی ۳۰۰ سال گذشته که عصر عقل گرایی قلمداد می شد جهان توسط اصل «من فکر می کنم، پس هستم» هدایت شده است.

اما اگر هوش مصنوعی «فکر می کند» پس ما و تفکر ما چیست؟ اگر هوش مصنوعی بهترین فیلمنامه سال را بنویسد، باید اسکار را دریافت کند؟ اگر هوش مصنوعی مهم ترین مذاکرات دیپلماتیک سال را شبیه سازی یا انجام دهد، آیا باید جایزه صلح نوبل را دریافت کند؟ آیا ماشین ها می توانند خلاق باشند؟ یا آیا فرآیندهای آنها به واژگان جدیدی برای توصیف نیاز دارند؟

 اگر کودکی، دستیار هوش مصنوعی را به عنوان دوست قلمداد کند، روابط او با همسالان یا رشد اجتماعی یا عاطفی او چه خواهد شد؟ اگر هوش مصنوعی بتواند از ساکنین خانه سالمندان مراقبت کند - به او یادآوری کند که داروهایش را بخورد، در صورت افتادن به امدادگران هشدار دهد و در غیر این صورت با او همراهی کند - آیا اعضای خانواده اش می توانند کمتر او را ملاقات کنند؟  اگر تعامل سالمندان به جای انسان با انسان تبدیل به انسان با ماشین شود، وضعیت عاطفی فصل آخر زندگی او چگونه خواهد بود؟ و اگر در مه جنگ، هوش مصنوعی اقدامی را توصیه کند که باعث خسارت یا حتی تلفات شود، آیا فرمانده باید به آن توجه کند؟

این سوالات زمانی مطرح می‌شوند که پلتفرم‌های شبکه جهانی مانند گوگل، توییتر و فیس‌بوک از هوش مصنوعی برای جمع‌آوری و فیلتر کردن اطلاعات بیشتری نسبت به کاربران یا کارمندان خود استفاده می‌کنند. پس هوش مصنوعی در مورد آنچه مهم است - و به طور فزاینده ای درباره آنچه درست است، تصمیم می گیرد. در واقع، اینکه فیس‌بوک می‌داند تجمع و فیلتر کردن اطلاعات نادرست و بیماری روانی را تشدید می‌کند در واقع ادعای اساسی فرانسیس هاگن افشاگر است.

پاسخ به این سؤالات مستلزم تلاش همزمان بوده و نه تنها باید مفاهیم عملی و حقوقی هوش مصنوعی را لحاظ کرد، بلکه باید مفاهیم فلسفی را نیز در نظر گرفت: اگر هوش مصنوعی جنبه‌هایی از واقعیت را درک کند که انسان‌ها نمی‌توانند آن را درک کنند، چگونه بر ادراک، شناخت و تعامل انسان تأثیر می‌گذارد؟ آیا هوش مصنوعی می تواند با انسان ها دوست شود؟ تاثیر هوش مصنوعی بر فرهنگ، بشریت و تاریخ چه خواهد بود؟

تلاش دیگری باید توجه به چنین سؤالاتی را فراتر از توسعه دهندگان و تنظیم کنندگان به متخصصان پزشکی، بهداشت، محیط زیست، کشاورزی، تجارت، روانشناسی، فلسفه، تاریخ و سایر زمینه ها گسترش دهد. هدف هر دو تلاش باید پرهیز از واکنش‌های شدید – اعم از تعویق در برابر هوش مصنوعی یا مقاومت در برابر آن – باشد و در عوض به دنبال راهی میانی باشیم: شکل‌دهی به هوش مصنوعی با ارزش‌های انسانی، از جمله کرامت و عاملیت اخلاقی انسان‌ها.

در ایالات متحده آمریکا، کمیسیونی باید تشکیل شود که توسط دولت اداره شده و متفکران بسیاری در حوزه‌های مختلف در آن مشغول به کار شوند. در نهایت باید گفت پیشرفت هوش مصنوعی اجتناب ناپذیر است، اما مقصد نهایی هوش مصنوعی نیست.

کد خبر: ۱۱۷٬۰۶۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha