بازار، گروه استانها: یک روز در سال به نام روز صادرات نام گذاری شده و در آن از صادرکنندگان نمونه کشور قدردانی میشود اما پس از پایان این مراسم دوباره به مدت یک سال صادرکنندگان و مشکلات شان به گوشهای رانده میشوند تا روز صادراتی دیگر در سال آتی بیاید و دوباره به صورت نمادین از این فعالان اقتصادی تقدیر به عمل بیاید.
سوال اساسی اینجا است که در سالهای اخیر چه میزان مشکلات اقتصادی صادرات کالا از کشورمان حل شده است؟ کدام موانع پرشماری پیش روی صادرات از گمرک و بوروکراسی تا قوانین دست و پاگیر، مسائل ارزی تا تلاطمهای اقتصادی، تحریمها، سوء مدیریتهای دولتی و … حل و فصل شده اند تا صادرکننده حمایت شود؟
صادرات در واقع میتواند شریان اصلی سرازیر شدن پولهای خارجی مبتنی بر تجارت بینالمللی به کشورمان باشد اما به جای اینکه زیر پای صادر کننده فرش بیندازیم در واقع آنها را زیر پا لگد هم کردهایم. مباحث مرتبط با حوزه تجارت بینالمللی و صادرات و البته موانع آن را با سید محمود حسینی شاهرودی عضو انجمن شرکتهای مدیریت صادرات ایران، عضو اتاق مشترک ایران و ارمنستان و کارشناس اقتصادی بررسی میکنیم.
* در ابتدا بگویید حمایت از صادر کننده چه تأثیری دارد؟
در واقع باید گفت صادرکنندگان تنها بازوی کمکی حاکمیت برای ارزآوری به کشور محسوب میشوند. این بر کسی پوشیده نیست که صادرکنندگان در خط مقدم ارزآوری به درون کشور ایستاده و فعالیت شان موجب رونق بخشی و تقویت کیفی تولیدات ایرانی میشود.
صادرات در واقع میتواند شریان اصلی سرازیر شدن پولهای خارجی مبتنی بر تجارت بینالمللی به کشورمان باشد
متأسفانه نگاه بخشی یا نقطه به نقطه و جزیرهای باعث شده که نهادهای مرتبط با حوزه صادرات و دستاندرکارانی که باید حمایت های لازم در این حوزه را انجام دهند، محدودیتهای بسیار زیاد بودجهای دارند و نمیتوانند حامی و پشتیبان صادرکنندگان باشد. علاوه بر این شاهد هستیم که نهادهای مختلفی متولی حمایت از صادرکننده هستند اما صرفاً به بخش نامهها و دستورالعملهایی اکتفا شده و عملاً اتفاق مثبتی که باید، رخ نمیدهد. حقیقت این است که برای جهش در حوزه صادرات غیرنفتی باید رویکردی جهادی اتخاذ کرد که امیدواریم این مساله مهم در دولت جدید اتفاق بیفتد
* یک مصداق نام ببرید
سازمان توسعه تجارت یکی از متولیان اصلی صادرات در کشور است و باید مشوقهایی را برای صادرکننده در نظر بگیرد اما شاهد هستیم که مشوقها در حد یک دستورالعمل باقی میماند چراکه وقتی شرکتهای مدیریت صادرات به عنوان دپارتمانهای بازرگانی به دنبال تقویت و حضور تولیدکنندگان در بازارهای جهانی هستند، آنجا که باید برای شرکت در نمایشگاهها، پذیرش و اعزام هیئتهای تجاری، رویدادهای مختلف درون کشور و خارج کشور، تحقیقات و بررسی بازار و … حمایت های لازم را بنمایند با مشکل بودجه روبرو هستند و اعلام میشود که برای این کار چند هزار میلیارد ریال اعتبار در نظر گرفته شده اما تا این زمان که از سال میگذرد حتی یک درصد از آن هم تخصیص پیدا نکرده است.
اگر حاکمیت رویکرد اقتصاد مقاومتی دارد، باید بداند که یکی از محورهای سیاستهای ابلاغی تقویت توسعه صادرات غیرنفتی است لذا دولت جدید که هم و غم خود را بر رونق تولید و تقویت حوزه اقتصادی گذاشته و دائماً این شعار مطرح میشود که به دنبال توسعه صادرات هستیم، میبایست جدیت خود را در عمل نشان دهد.
دولت باید به واقع دنبال گسترش صادرات باشد و نباید فعالیت های خود را به یک روز بنام روز ملی صادرات خلاصه کند و به برگزاری یک نشست تشریفاتی بی حاصل تحت عنوان تقدیر از صادرکنندگان اکتفا کند، اگرچه ممکن است این نوع محافل یک انگیزه مقطعی در بین فعالان اقتصادی در حوزه صادراتی ایجاد کند، اما آن حمایت همه جانبه لازم در شرایط تحریمهای امروز قطعاً نیست.
* درباره مشکلات حوزه صادرات بگویید
نمیتوان همه این موانع را به طور کامل تبیین و تشریح کرد اما برای مثال سال گذشته شاهد بودیم که صادرکنندگان که تا قبل از آن به عنوان افرادی خدوم تلقی میشدند که در تلاشند تا با ایجاد بازارهای بین المللی به رونق و افزایش کیفیت تولیدات ایرانی کمک کنند، به یکباره به یک سری افراد مجرم بدل شدند که پولهای مملکت را خارج کرده و برنمیگردانند.
سازمان توسعه تجارت یکی از متولیان اصلی صادرات است و باید مشوقهایی را برای صادرکننده در نظر بگیرد اما شاهد هستیم که مشوقها در حد یک دستورالعمل باقی میماند
اتهام جدی به صادرکنندگان وارد شد که چرا ارزهای حاصل از صادرات را باز نمیگردانند در حالی که این صادرکننده با کمترین حمایت و با بیشترین زحمت بازاری را ایجاد و کالایی را به فروش رسانده است حالا میخواهد ارز حاصل از فروش محصولاتش را رفع تعهد کند که صادرکننده با این امر مشکل ندارد. مشکل آنجا است که صادرکننده میگوید دولت چرا در عمل دارد به واردات سوبسید میدهد؟!
* حرف دولت چیست؟
در مقطعی شاهد بودیم که اختلاف ارز نیمایی و ارز آزاد حدود هشت الی ده هزار تومان شد در نتیجه صادرکننده باید با ارز آزاد تجارت کند اما با ارز نیمایی فروش خود را اظهار کند! این معضلی است که وجود دارد زیرا این اختلاف ارز صادرکننده را اذیت کرده و جذابیت صادرات را برای او از بین میبرد.
حرف منطقی است چرا که دولت به صادرکننده میگوید خودت برو و با تمام مشقت های لازم صادرات کن و وقتی ارز حاصل از صادرات را وارد کشور کردی باید به قیمت ریالی پولت را دریافت کنی ، یعنی هر دلار هشت هزار تومان اختلاف با آنچه که در واقع صادرکننده آن را فروخته است. هرچند امروز این اختلاف به چهار الی پنج هزار تومان رسیده است اما هنوز هم وجود این چند نرخی بودن ارز یکی از معضلات صادرات است که لطمه میزند به کشور و از سوی دیگر جذابیت صادرات را از بین میبرد.
ارز نیمایی، ثنائی، سبزه میدان، آزاد و … فاجعهای برای صادرکنندهها هستند، از سوی دیگر دولت اعلام میکند که ماحصل کار صادرات کننده باید تبدیل به سوبسید واردات شود! این یک معضل بزرگ است زیرا همه صادرکنندگان لزوماً واردکننده نیستند. ممکن است صادرکنندهای اصلاً نخواهد در بخش واردات کار کند چه اصراری است که دولت میگوید کوتاژ ارز حاصل از صادرات را باید حتماً به بخش واردات اختصاص دهیم!
در مقطعی شاهد بودیم که اختلاف ارز نیمایی و ارز آزاد حدود هشت الی ده هزار تومان شد در نتیجه صادرکننده باید با ارز آزاد تجارت کند
عجیبتر اینکه دولت میگوید یا واردات کنید تا کوتاژ حاصل از ارز ناشی از صادرات خودتان به خودتان بازگردد یا اختلاف ارز را به جان بخرید و زمانی هم که اعلام میشود ما نمیخواهیم واردات کنیم دولت معتقد است که این قانون است و باید اجرا شود! این از مشکلات عجیب و غریبی است که وجود دارد.
* تلاطم ارزی نیز مشکلزا شد، درست است؟
بله؛ نرخ ارز و دلار البته کمر تولیدکننده و صادرکننده را شکسته است و حتی وارد کنندگان وقتی ثبت سفارش دارند، دائماً باید این سفارش را تجدید کنند که مبادا قیمت ارز تلاطم نکرده باشد. از سوی دیگر صندوق ضمانت صادرات در کشور وجود دارد که موظف است شرکتهای مقابل را ضمانت کنند و همینطور شرکتهای داخلی را برای خارجیها؛ اما متأسفانه حمایتهای لازم و تسهیلات مناسب برای هرنوع کالاهای صادراتی به هر کشوری وجود ندارد.
* و در داخل کشور چطور؟
در فرهنگ سازی عمومی کشور نیز به نحوی کار نشده که تولیدکنندگان به صادرکنندگان یا شرکتهای مدیریت صادرات که تخصصی در حوزه صدور کالا کار میکنند و حتی پایگاه در کشورهای منطقه دارند، اعتماد کنند. این شرکتها میتوانند صادرات یک شرکت را مدیریت کرده و حتی تولید داخلی را گسترش هم دهند اما مشکل اینجا است که این فرهنگ نهادینه نشده است.
امروز در دنیا این پذیرفته شده که یک تولیدکننده خوب لزوماً صادرکننده خوبی نخواهد بود و صادرکننده خوب نیز لزوماً تولیدگر خوبی نخواهد بود در نتیجه باید این دو کنار هم قرار گیرند. امروز تمرکز تولیدگر باید به تولید باشد زیرا تولید خودش یک دنیا مشکل است پس نمیتوان تمرکز را در دو نقطه گذاشت پس باید برای ایجاد بازارهای صادراتی به شرکتهای صادرات تکیه کرد.
برخی از تولیدکنندگان هنوز به این بلوغ فکری نرسیدهاند که میبایست برای کاهش هزینههایشان و برای تمرکز بر تولید و تخصص گرایی و … بیایند و با شرکتهایی که تخصصی در حوزه صادرات کار میکند، طرف قرار داد شده تا شاهد ایجاد یک دپارتمان صادراتی برای تولیدکنندگان داخلی باشیم و در نتیجه بازار خارجی برای تولیدات داخلی ایجاد شود.
جالب اینجا است که تعامل شرکتهای تولیدی با شرکتهای صادراتی به نفع تولیدکننده است زیرا اولاً هزینههای خودش را برای تحقیقات بازار، بازاریابی، ارسال بار و فروش آن در کشور مقصد کاهش داده، ثانیاً تمرکزش را بر روی تولید گذاشته، ثالثاً تولیدش را افزایش داده و خدمات تسهیلگری صادرات اعم از حمل و نقل، ترخیص کالا، بازگشت ارز و ... را نیز دریافت میکند که این یک ارتباط پایدار بین تولید و صادرات را شکل میدهد.
* مجموعههایی هم هستند که بتوانند حمایت کنند؟
مجموعهها و نهادهایی هستند که انصافاً حمایت از حوزه تولید و صادرات را در دستور کار دارند برای مثال سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، مرکز تعاملات بین المللی علمو فناوری، صندوق توسعه صادرات و تبادل فناوری و … مجموعههایی هستند که کمکهای خوبی را در جهت توسعه صادرات دارند، به خصوص در شرکتهای دانش بنیان که دریچهای جدید به روی اقتصاد و تولیدگران و صادرات کنندگان باز کرده است. اینها ظرفیتهایی هستند که علی رغم سختیها و کارهای تخصصی که نیازمند تحقیقات زمان بر بازار دارد، میتواند تحولات عظیمی را در زمینه صادرات و تولید ایجاد کند و این اتفاق مبارکی برای ارزآوری در کشور خواهد بود.
* اما در این بین تحریمها هم هستند
ما به عنوان صادرکننده بیش از آنچه از تحریم خارجی ضربه دیدهایم از تحریمهای داخلی و فهم غلط دستاندرکاران ضربه میخوریم. امروز فرایندهای غلط بوروکراتیک ضربههای سنگینی را به صادرات زده است. چرا برای ثبت یک برند صادراتی یا تولیدی باید ماهها زمان گذاشت.
ثبت یک برند حداقل شش ماه زمان میبرد آن هم با تمام گرفتاریهای اداری اش که این موضوع یکی دیگر از موانع صادرات است که در قوه قضائیه وجود دارد. از سوی دیگر اخذ کارت بازرگانی حداقل یک فرایند دو ماهه میطلبد. چرا باید این زمان صرف شود؟ نهایتاً صدور یک کارت میتواند ظرف سه روز تا یک هفته رخ دهد؟ به شرط آنکه سیستم اداری بواسطه یک ابرسامانه تمامی اطلاعات را در خود جای دهد و استعلامات غیرضروری نیز حذف و بطور کلی فرآیند صدور چابک سازی شود
بسیاری از تولیدکنندگان هنوز به این بلوغ فکری نرسیدهاند که میبایست برای کاهش هزینههایشان و برای تمرکز بر تولید و تخصص گرایی و … بیایند و با شرکتهایی که تخصصی در حوزه صادرات کار میکند، طرف قرار داد شده تا بتوانیم شاهد دپارتمان صادراتی تولیدگران داخلی باشیم و در نتیجه بازارهایی برای تولیدات داخلی ایجاد شود
البته خوشحال هستیم که مجلس شورای اسلامی رویکرد خودش را عوض کرده و به سمت تسهیل دریافت مجوزهای کسب و کار حرکتهایی کرده اما هنوز کافی نیست و نیازمند به روزرسانی هستیم و امیدواریم با همگرایی که بین قوای سه گانه وجود دارد، بتوانیم شاهد افزایش صادرات غیرنفتی باشیم. نگاه دولت جدید صرفاً به غرب نیست و ما میتوانیم با شرق ارتباطات بهتری داشته باشیم. دنیا در حال تغییر است و به دنیای جدیدی روبرو هستیم. کشورهای شرقی از لحاظ فرهنگی و جمعیتی و تبادلات تجاری، به مراتب بهتر از غرب میتوانند با ما تعامل کنند و همچنین میتوانند مقصد بسیاری کالاهای صادراتی ما باشند.
* از الان باید چه کرد؟
ابتدا باید گفت که ما میتوانستیم در تعامل با کشورهای همسوی خودمان مانند سوریه، لبنان و سوریه و … حتی با روسیه و چین و… خیلی زودتر باید وارد تعاملات میشدیم و دلار را کنار میگذاشتیم و با ارز دو کشور تبادل میکردیم.
خطوط اعتباری و بانکهای مشترک تجاری بین ایران و کشورهایی که عنوان شد میتواند از جمله اقدامات مثبت قلمداد شود اما فرایند ایجاد آن بسیار کند است. همه ضرورت این امر را در نهادهای دولتی و خصوصی درک میکنند که باید کانال ارتباطی دوطرفه وجود داشته باشد اما متأسفانه فرایند آهسته است.
در زمینه حمل و نقل فرایندها به کندی صورت میگیرد برای مثال با سوریه تجارت داریم اما تجارتمان سه درصد کل کشور سوریه است در حالی که ترکیه علی رغم ممنوعیت ورود کالاهایش به سوریه و مشارکتش در جنگ علیه سوریه و … هشت برابر ایران به سوریه واردات از مبادی غیررسمی دارد ولی ما نتوانستهایم از مبادی رسمی صادرات خوبی داشته باشیم چون زیرساخت لازم فراهم نشده است و بخش خصوصی توان ایجاد این نوع زیرساخت ها را ندارد و این وظیفه دولت است.
ماهها است که اعلام میشود اگر مرز زمینی بوکمال راه اندازی شود مسیر ترانزیتی ایران، عراق و سوریه برقرار شده و ما به شمال آفریقا و مدیترانه متصل میشویم و فقط کافی است که همین سه کشور با هم تعاملات داشته باشند. ما نباید تمام این فرصتها را برای یک بسته شدن مرز بوکمال از دست بدهیم در نتیجه باید تسریع در شرایط داشت.
* و در پایان درباره نقش حاکمیت در تقویت صادرات توضیح دهید
نهادهای حاکمیتی میتوانند به صادرات کمک کنند اما به شرطی که خودشان رقیب بخش خصوصی نشوند. البته رویکرد حاکمیت هم این موضوع است و ما احساس میکنیم که اگر زیرساختهای تسهیل صادرات فراهم شود به واقع چیزی به نام تحریمهای آمریکایی خیلی ما را اذیت نمیکند و بخش خصوصی به واسطه شرکتهای تراستی که در منطقه دارد به راحتی گلیم خودش را از آب بیرون میکشد اما مساله اصلی تغییر رویکردها در تقویت دیپلماسی اقتصادی و در ارتباط با جامعه بین المللی و اصلاح قوانین و مقررات و فرآیندهاست
ماهها است که اعلام میشود اگر مرز زمینی بوکمال راه اندازی شود مسیر ترانزیتی ایران، عراق و سوریه برقرار شده و ما به شمال آفریقا و مدیترانه متصل میشویم و فقط کافی است که همین سه کشور با هم تعاملات داشته باشند
برای مثال امروز ارمنستان به واسطه اختلافاتش با ترکیه و آذربایجان متمایل به سمت ایران است و ارتباط عمیقی را درخواست دارد. امروز این کشور از تجار ایرانی درخواست کرده که در ارمنستان حضور یابند اما شاهد هستیم که آذربایجان جلوی تریلیهای ما را میگیرد و اخاذی میکند و از هر تریلی ۲۶۰ دلار میگیرد. این مبلغ باعث میشود که تجارت با کشور هم مرز با مشکل روبرو میشود اینجا جایی است که نقش دولت برجسته است و سفارتخانه های ما می بایست نقش پر رنگ تری در این ماجرا داشته باشند. البته سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری ارمنستان و رایزن بازرگانی سفارت یکی از دولتمردان فعال ، هماهنگ و همراه با بخش خصوصی هستند که جای امیدواری است اما رویکرد دیپلماسی اقتصادی باید از راس تا ذیل این وزارتخانه مشهود و ملموس باشد
در نهایت باید گفت یک روز صادرات و تجلیل از صادرکننده هرچند خوب است اما کافی نیست حمایت باید یک پکیج باشد و یک زنجیره اقدامات را شامل شود که شاهد حمایت همه جانبه از صادرکننده باشیم.
نظر شما