بازار؛ گروه بین الملل: موسسه بروکینگر اخیرا مقاله ای با قلم «واندا فلباب براون» با عنوان «آیا رژیم طالبان دوام خواهد آورد؟» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
مهمترین تهدید علیه طالبان میتواند از درون آن برخیزد. موفقیت طالبان به توانمندی آن در حفظ یکپارچگی درونی اش وابسته بود. اما چالش طالبان برای حفظ همبستگی در میان فرقهها و جناحهای مختلف این گروه که قدرت ایدئولوژیکی و منافع مادی گوناگونی دارند، اکنون با رسیدن طالبان به قدرت، دشوارتر شده است.
جناحهای مختلف طالبان دیدگاههای متفاوتی درباره چگونگی حکمرانی رژیم تازه دارند و این اختلاف نظر تمام ابعاد حکومت را در بر میگیرد: فراگیر بودن دولت، رفتار با پیکارجویان خارجی، اقتصاد و روابط خارجی. بسیاری از فرماندهان رده میانی – که جوانتر هستند و وابستگی بیشتری به شکبههای جهادی جهانی دارند- تندروتر از رهبران کلیدی ملی و محلی کهنهکار هستند.
طالبان علاوه بر تطبیق دیدگاههای مختلف، با چالش تضمین درآمد کافی برای فرماندهان کلیدی و سربازان درجه یک آنها روبروست تا بتواند از وسوسه جدایی آنها از گروه پیشگیری کند. جدایی احتمالی اعضا یا مبارزان خارجی از طالبان میتواند باعث تقویت رقیب اصلی این گروه یعنی داعش شود.
داعش چالشهای مهم دیگری را هم برای طالبان دارد. اگر طالبان نتواند از حملات خونبار داعش به مناطق شهری، همانند حملات اخیر این گروه به فرودگاه کابل، پیشگیری کند، ادعای مشروعیت طالبان و توانمندی آن در برقراری نظم و سرکوب جنایت و منازعات تضعیف خواهد شد.
ادامه خشونت توسط داعش همچنین میتواند مانع سرمایهگذاریهای اقتصادی چین در افغانستان شود. این در حالی است که طالبان خواهان و نیازمند پول چینیها است.
داعش با حملات پیدرپی علیه اقلیت شیعه هزاره به دنبال افروختن آتش جنگ میان شیعه و سنی در افغانستان است. اگر طالبان نتواند این حملات را کنترل کند، روابط بهبودیافته این گروه با ایران رو به زوال خواهد گذاشت.
همچنین اگر طالبان نتواند از گسترش تروریسم ضدشیعه به خاک ایران – توسط جناحهای طالبان، پیکارجویان خارجی یا داعش - پیشگیری کند، ممکن است ایران، واحدهای تیپ فاطمیون را در افغانستان فعال کند. این واحدها با بازگشت به افغانستان میتوانند با حکومت طالبان وارد جنگ شوند.
چالش دیگر این است که طالبان هیچ تجربه یا ظرفیت تئوکراتیکی برای ارائه و حتی حفظ خدماتی مانند برقرسانی یا آبرسانی ندارد، چه رسد به رویارویی با مسائل پیچیدهای مانند تنظیم سیاستهای اقتصاد کلان یا پرداختن به خشکسالی. طالبان برای حفظ خدماترسانی و غلبه بر چالشهای سیاسی سطح بالایی که گفته شد به تکنوکراتها و کمکهای خارجی، هم در سطح مشاوره و هم در میدان عمل، نیاز دارد.
این کمکرسانیها میتواند در قالب سازمانهای مردمی بشردوستانه ارائه شود. اگر حکومت طالبان روی پاکسازی و انتقامگیری متمرکز شود، فرار تکنوکراتها ادامه خواهد داشت. طالبان فقط میتواند با فشار و اجبار آنها را وادار به ادامه کار کند.
بهعلاوه، اگر طالبان بخواهد با ستمگری بسیار حکومت کند، بازیگران بینالمللی تحریمهایشان علیه این گروه را حفظ و چهبسا تشدید خواهند کرد. کشورها و کسب و کارهایی که به دنبال تعامل قانونی با افغانستان تحت حاکمیت طالبان هستند نیز از چنین تعاملی پرهیز خواهند کرد.
طالبان در حال حاضر با از دست دادن میلیاردها دلار اختصاص یافته به افغانستان – از سوی صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، آمریکا و اتحادیه اروپا- روبروست و ذخایر بانک مرکزی کشور که در آمریکا نگهداری میشد توسط دولت ایالات متحده مسدود شده است.
اقتصاد غیرقانونی و غیررسمی افغانستان میتواند فقط بخشی از این زیانها را جبران کند. طالبان نمیتواند بهسادگی اقتصاد وابسته به کشت خشخاش در این کشور را دو برابر کند. ممنوعیت کشت خشخاش، که طالبان قولش را داده است، تاثیرات اجتماعی انفجاری برجای خواهد گذاشت.
ممنوعیت اقتصاد مواد مخدر علاوه بر فقیرتر کردن مردم به شدت تهیدستی که با کووید-۱۹، خشکسالی و تنگناهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، درآمد فرماندهان رده میانی و سربازان درجه یک آنها را هم کاهش خواهد داد.
حتی بدون چنین ممنوعیتی هم طالبان باید به سختی تقلا کند تا بتواند برای بسیاری از نیروهای امنیتی افغان که اکنون فاقد شغل هستند و در گذشته ایالات متحده دستمزدشان را پرداخت میکرد، اشتغالزایی کند.
همچنین حفظ درآمد طالبان از تجارت با ایران، چین، آسیای میانه، که صدها میلیون دلار درآمد ناشی از مالیاتهای غیررسمی را برای طالبان به همراه داشته است به توانایی سازگاری طالبان با منافع ضدتروریستی تهران، پکن و مسکو بستگی دارد، منافعی که از نظر این کشورها مهمتر از تمام فرصتهای اقتصادی موجود در افغانستان است. اگر انتشار تروریسم از افغانستان گسترش یابد، فقط تجارت پاکستان با این کشور حفظ خواهد شد.
همچنین، به جز غرب، فقط چین و کشورهای عربی خلیج فارس پتانسیل ارائه هرگونه بسته کمی فراتر از مسائل بشردوستانه را دارند. ایران وضعیت اقتصادی خوبی ندارد، پاکستان کمکهای نظامی و اطلاعاتی ارائه میکند اما اقتصادش با تنگناهای بسیاری روبروست.
این چالشها بدان معنا نیست که غرب میتواند به آسانی با اعمال تحریمها طالبان را سرنگون یا آن را ترغیب کند که پلورالیسم سیاسی، حقوق بشر و حقوق زنان را حفظ کند. رژیمهای مستبد میتوانند با استفاده از اقتصاد قاچاق و غیررسمی و بهرهگیری از شکاف میان بازیگران بینالمللی سالها، برغم فروپاشی اقتصادی، به بقایشان ادامه بدهند – کره شمالی، ونزوئلا و میانمار را مشاهده کنید. تحریم و انزوای اعمال شده توسط غرب فقط شرایط اسفبار مردم افغان را وخیم تر میکند.
چانهزنی و تعامل غرب با طالبان باید روی مطالبات ویژه، از جمله کاهش شدیدترین سرکوبها، متمرکز شود و تشویق و مجازاتهای محتاطانه و خاصی برای اقدامات سیاسی تعیین شده در نظر گرفته شود.
نظر شما