۱۵ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۰
چشم چرانی بادامیها در خاک آفریقا؛ در نسبت تجارت و ژئوپلیتیک| آفریقای جنوبی بازار اصلی صادرات پکن
بازار گزارش می دهد؛

چشم چرانی بادامیها در خاک آفریقا؛ در نسبت تجارت و ژئوپلیتیک| آفریقای جنوبی بازار اصلی صادرات پکن

در حالی که چین در دهه ۱۹۹۰ برای اولین بار به ایجاد یک استراتژی بزرگتر در آفریقا اندیشیده است، در طی چند دهه گذشته به یک قدرت کلیدی سیاسی و اقتصادی برای تأمین اهداف تجاری خود در این قاره تبدیل شده است.

تهمینه غمخوار؛ بازار: روابط چین با قاره آفریقا به قرن پانزدهم میلادی برمی گردد. در دوران معاصر نیز روابط رسمی این کشور با آفریقای جنوبی پس از انتخاب «سون یات سن» به عنوان رئیس جمهور موقت جمهوری جوان چین در سال ۱۹۱۱ برقرار شد.

بر همین اساس، همانطور که رهبری کمونیست در اوایل دهه ۱۹۵۰ قدرت خود را تثبیت کرد، چین سیاست فعال تری را برای ایجاد ارتباط در آفریقا آغاز نمود و با نگاه مستقیم به این قاره، تلاش کرد تا آن را به یکی از مولفه های تولید ثروت خود تبدیل کند. در حقیقت، در دهه ۱۹۹۰، چین برای اولین بار به ایجاد یک استراتژی بزرگتر در آفریقا اندیشید.

در سایه جنگ سرد، ۲۹ رهبر جنبش های سیاسی در آفریقا و آسیا در آوریل ۱۹۵۵ در باندونگ اندونزی گرد هم آمدند. آنها در رابطه با صلح، توسعه اقتصادی و استعمارزدایی بحث کرده و موافقت نمودند که همکاری بین مردم «جهان سوم» را افزایش دهند؛ اصطلاحی که توسط «مائو تسه تونگ» رهبر وقت چین ابداع شد.

اگرچه چین در آن زمان نسبتا توسعه نیافته بود، اما به کشورهای نوظهور آفریقایی کمک های گسترده ای را ارائه کرد. یک نمونه مشهور آن در اوایل دهه ۱۹۷۰، پروژه راه آهن «تانزام» است که کمربندهای مسی در زامبیا را به بندر دارالسلام متصل می کند. بر همین اساس، این امر باعث شد تا زامبیا مس را بدون نیاز به عبور از آفریقای جنوبی یا رودزیا صادر کند.

برخی از تحلیلگران معتقدند که مطمئناً هیچ گونه گزافی در زمینه فعالیت های چین در آفریقا وجود ندارد؛ در حالی که برخی از نویسندگان انتقادی هستند و از واژه  «استعمار نو» برای توصیف این رابطه استفاده می کنند.

برای مثال، «دان بلومنتال» یک متخصص آمریکایی در حوزه چین عقیده دارد که هدف استراتژیک حزب کمونیست چین در دراز مدت این است که جایگاه ایالات متحده را به عنوان قدرتمندترین کشور جهان تغییر داده و یک نظم جهانی جدید مطلوب در قبال نام تجاری اقتدارگرایانه چین یا اقتصاد بازار سوسیالیستی آن ایجاد کند.

برخی دیگر استدلال می کنند که اعطای وام و کمکهای ارائه شده از سوی چین موجب وابسته ساختن کشورهای آفریقایی به این کشور و سازگاری بیشتر آنها در زمینه های بین المللی می شود در حال که چین نیز خود به این دولتها از جمله سازمان ملل متحد یا برای موضوعاتی مانند تایوان و هنگ کنگ، وابسته است.

 گروه سوم از کارشناسان، اقدامات چین در آفریقا را مطلوب می دانند، زیرا کمکهای این کشور موجب می شود تا زیرساخت ها گسترش یافته و مدرنیزاسیون صورت گیرد.

حال در اینجا این سوالها مطرح می شود که آیا روابط چین و آفریقا اهداف استراتژیک بیشتری دارد و آیا چین روابط اقتصادی خود با آفریقا را ابزاری برای پیگیری اهداف سیاسی گسترده تر می داند؟ دولتهای آفریقایی و جامعه بین المللی چگونه باید به افزایش حضور چین در آفریقا واکنش نشان دهند؟

بر همین اساس و در پاسخ به این پرسش ها، در این گزارش تفاوتهای سیاسی و هنجاری بین روابط غرب و چین با آفریقا تشریح شده و مطالبی در خصوص ابتکارات نظامی و استراتژیک چین در این قاره ارائه می گردد.

روابط اقتصادی چین با آفریقا
تا اواخر دهه ۱۹۷۰ روابط اقتصادی جمهوری خلق چین با آفریقا بر اساس الزامات ایدئولوژیکی تعریف شده بود. در حالی که امروزه رهبری سیاسی چین روابط اقتصادی با این قاره را وسیله و ابزاری برای دستیابی به اهداف توسعه ای این کشور می داند.

طی چند دهه گذشته، چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری دو جانبه آفریقا، بزرگترین اعطا کننده وام و همچنین یکی از بزرگترین سرمایه گذاران خارجی به کشورهای این قاره ظاهر شده به طوری که شرکت های چینی  وارد تمام بازارهای آفریقا شده و امروزه بیش از هزار عدد از این شرکتها در آفریقا فعالیت می کنند. همچنین، حدود یک میلیون نفر از افراد چینی تبار نیز در این قاره زندگی می کنند و ساکن هستند.

طی چند دهه گذشته، چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری دو جانبه آفریقا، بزرگترین اعطا کننده وام و همچنین یکی از بزرگترین سرمایه گذاران خارجی به کشورهای این قاره ظاهر شده به طوری که شرکت های چینی  وارد تمام بازارهای آفریقا شده و امروزه بیش از هزار عدد از این شرکتها در آفریقا فعالیت می کنند

علاوه بر آن، بسیاری از این شرکت های چینی در آفریقا مالکیت خصوصی دارند، در حالی که برخی دیگر به طور کامل یا بخشی از آنها دولتی هستند.

در این چارچوب، در شرایطی که شرکت های چینی از آزادی زیادی برای فعالیت در آفریقا بر اساس شرایط بازار برخوردار هستند؛ از سرمایه گذاری چینی با شرایط مطلوب نیز حمایت می کنند.

تجارت کالا و خدمات
تجارت چین با آفریقا در دهه ۱۹۹۰ محدود بود و در حدود سال ۲۰۰۵ به میزان قابل توجهی افزایش یافت. همچنین، صادرات چین به این قاره در سال ۲۰۱۹ بالغ بر ۱۱۳ میلیارد دلار گزارش شده، در حالی که واردات از آفریقا به ۷۸ میلیارد دلار رسیده است. بر همین اساس، حجم تجارت در ۱۶ سال گذشته به طور پیوسته در حال افزایش بوده است.

علاوه بر آن، قیمت ضعیف کالاها در طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ تأثیر زیادی بر ارزش صادرات آفریقا به چین داشته در حالی که حجم صادرات چین به آفریقا ثابت بوده است.

بر اساس گزارش های آماری، چین با حجم تجارت ۲۰۰ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۹، بزرگترین شریک تجاری دو جانبه آفریقا در نظر گرفته شده است.

در همان سال، صادرات چین به شمال آفریقا (الجزایر، مصر، لیبی، مراکش و تونس) بالغ بر ۲۷ میلیارد دلار یا معادل ۲۳.۸ درصد از کل آن به کل قاره بوده، در حالی که واردات از شمال آفریقا به میزان هفت میلیارد دلار گزارش شده است. بنابراین بیش از دو سوم تجارت چین با آفریقا با کشورهای واقع در جنوب صحرای آفریقا انجام شده است.

چین تقریباً با ۵۳ کشور آفریقایی در حال انجام تجارت است؛ به طوری که شش مقصد صادراتی چین بیش از نیمی از کل صادرات خود را به سوی این قاره جذب کرده است. آفریقای جنوبی بازار اصلی صادرات چین است و پس از آن نیجریه و مصر قرار دارند.

علاوه بر آن، شش کشور از جمله آفریقای جنوبی، نیجریه، مصر، الجزایر، کنیا و غنا،  ۶۸ درصد از کل صادرات را تشکیل می دهند که تقریباً یک سوم آنگولا را شامل می شود.

از آنگولا و لیبی، چین عمدتا نفت وارد می کند و از گابن نیز روغن و منگنز به چین ارسال می شود. کنگو عمدتا نفت و مواد معدنی و جمهوری دموکراتیک کنگو کبالت و مس را تأمین می کند. آفریقای جنوبی نیز بیشتر محصولات شیمیایی، پلاتین، آهن و فولاد را به چین صادر می کند.

در حالی که تجارت چین با آفریقا به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است، با این حال هنوز هم تنها چهار درصد تجارت خارجی چین در سراسر جهان را شامل می شود

در حالی که تجارت چین با آفریقا به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است، با این حال هنوز هم تنها چهار درصد تجارت خارجی چین در سراسر جهان را شامل می شود.

سرمایه گذاری چین در آفریقا
در سال ۲۰۱۹، کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در آفریقا بالغ بر ۴۴ میلیارد دلار بوده که معادل دو درصد از سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین است در حالی که مجموع سرمایه گذاری مستقیم خارجی از ایالات متحده به آفریقا ۷۸ میلیارد دلار گزارش شده که این کشور را به عنوان سرمایه گذار برتر در این قاره تبدیل کرده است.

آفریقای جنوبی علاوه بر اینکه بزرگترین شریک تجاری چین در آفریقا است، مقصد اصلی سرمایه گذاری های چینی است و پس از آن جمهوری دموکراتیک کنگو، آنگولا و زامبیا قرار دارند

با این حال، سرمایه گذاری مستقیم خارجی آمریکا در آفریقا تنها ۰.۷ درصد از کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی آن بوده است. انگلیس با ۶۵ میلیارد دلار دومین سرمایه گذار بزرگ آفریقا بوده و پس از آن ارزش مالی سرمایه گذاری فرانسه برابر با ۵۳ میلیارد دلار ثبت شده است. برای انگلیس و فرانسه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی در آفریقا سه درصد از سرمایه گذاری جهانی آنها را تشکیل می دهد.

بنابراین، در حالی که سرمایه گذاری های چین طی چند سال افزایش یافته، اما نمی توان گفت که کل آن فوق العاده بوده است. آفریقای جنوبی علاوه بر اینکه بزرگترین شریک تجاری چین در آفریقا است، مقصد اصلی سرمایه گذاری های چینی است و پس از آن جمهوری دموکراتیک کنگو، آنگولا و زامبیا قرار دارند.

اتیوپی نیز در حالی که به طور بالقوه از نظر منابع انرژی و با تحولات اخیر نیروگاههای برق آبی برخوردار می باشد، اما تنها کشوری در این قاره است که حتی نمی توان گفت که از نظر مواد اولیه غنی است زیرا سرمایه گذاری های چینی ها در اتیوپی عمدتا در زمینه زیرساخت و تولید سبک بوده است.

 علاوه بر آن، حدود ۳۰ درصد از سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در آفریقا به زیرساخت ها و ساخت و سازها اختصاص دارد، در حالی که ۲۵ درصد به استخراج و استخراج مواد اولیه مرتبط است.

بر اساس داده های ارائه شده توسط دانشگاه جانز هاپکینز، تقریباً ۳۰ درصد از درآمدهای قرارداد ساخت و ساز در خارج از کشور چین از بازارهای آفریقایی حاصل می شود

اگرچه ممکن است سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در آفریقا به طور غیر معمول زیاد به نظر نرسد، اما شایان ذکر است که درآمد قراردادهای چینی در آفریقا قابل توجه است. بر اساس داده های ارائه شده توسط دانشگاه جانز هاپکینز، تقریباً ۳۰ درصد از درآمدهای قرارداد ساخت و ساز در خارج از کشور چین از بازارهای آفریقایی حاصل می شود. 

در سال ۲۰۱۹، درآمد ناخالص سالانه پروژه های مهندسی و ساختمانی شرکت های چینی در آفریقا بالغ بر ۴۶ میلیارد دلار بوده که نسبت به سال ۲۰۱۸ شش درصد کاهش یافته است. همچنین، با وجو آنکه حدود ۲۰ درصد از کشورهای افریقایی تحت پوشش وام های سرمایه گذاران چینی بوده، با این حال، ۲۰۱۸ چهارمین سال متوالی بوده که درآمد ناخالص سالانه پروژه های ساختمانی شرکت های چینی در آفریقا کاهش داشته است.

در خصوص روابط اقتصادی با آفریقا می توان سه هدف کم و بیش صریح را از سوی چین مشخص کرد: دسترسی به منابع طبیعی قاره ؛ بازارهای صادراتی برای کالاهای تولید چین؛ و ثبات اقتصادی و سیاسی کافی برای چین در جهت حفاظت از شهروندان و تعقیب منافع اقتصادی و تجاری آن.

 همانطور که گفته شد، در حالی که چین به بزرگترین شریک تجاری آفریقا تبدیل شده است، تجارت آن با آفریقا به عنوان سهم کل تجارت خارجی، به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از سایر شرکای تجاری بزرگ آفریقا مانند فرانسه یا انگلیس نیست.

از طرفی، تعجب آور نیست که چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری دوجانبه آفریقا ظاهر شده است، زیرا امروزه بزرگترین شریک تجاری دو جانبه برای بسیاری از کشورها نیز می باشد.

رشد اقتصادی چین نیاز به تامین مواد اولیه، به ویژه فلزات صنعتی و سوخت را افزایش داده است.آفریقا دارای منابع طبیعی وسیعی است و به دلیل سطوح پایین صنعتی شدن، پتانسیل عظیمی برای صادرات دارد.

همچنین، از آن جایی که رشد اقتصادی چین آن را به قطب صنعتی جهانی تبدیل کرده و این امر عمدتاً با صادرات کالاهای تولیدی ارزان قیمت تأمین شده است، تقاضا برای چنین محصولاتی در سراسر آفریقا در دهه های گذشته افزایش یافته است.

چین تقریبا با همه کشورهای آفریقا تجارت می کند و بین مناطق هیچ تبعیضی قائل نمی شود. در ظاهر ممکن است به نظر برسد که روابط اقتصادی چین با آفریقا از منطق فرصت طلبانه مبتنی بر بازار پیروی می کند که این مطلب تا حدی درست است و شرکت های چینی که در آفریقا فعالیت می کنند.

عده ای از کارشناسان معتقدند که تصمیم گیران سیاستهای چین روابط اقتصادی با آفریقا را وسیله ای برای تأمین اهداف اقتصادی خود می دانند و همچنین آنها در تلاشند تا اهداف ژئوپلیتیک وسیع تر این کشور را تسهیل  کنند

عده ای از کارشناسان معتقدند که تصمیم گیران سیاستهای چین روابط اقتصادی با آفریقا را وسیله ای برای تأمین اهداف اقتصادی خود می دانند و همچنین آنها در تلاشند تا اهداف ژئوپلیتیک وسیع تر این کشور را تسهیل  کنند.

این تحلیل بدان معناست که روابط تجاری با برخی از کشورهای بزرگ غنی از مواد اولیه یا دارایی های دیگری که چین آنها را حیاتی می داند( مانند آنگولا با نفت آن، زامبیا با مس، یا جمهوری کنگو با کبالت) با روابط سیاسی نزدیکی که چین به طور بلند پروازانه دنبال کرده است، تقویت می شود.

کد خبر: ۱۰۴٬۷۵۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha