بازار؛ گروه بین الملل: چین به لطف توسعه سریع اقتصادی خود موفق شده است در سال های اخیر خود را به عنوان یک ابرقدرت نوظهور در جهان معرفی کند و در استراتژی چین برای تبدیل شدن به برترین کشور جهان، اقتصاد جایگاه بسیار مهمی خواهد داشت. بسیاری از نهادهاو موسسات و شرکت های خارجی در سال های اخیر حضور خود را در چین گسترش داده اند و حتی این احتمال وجود دارد که شهرهای پکن و شانگهای به قطب های مالی و اقتصادی جدید جهان تبدیل شوند.
آمریکا در سال های آینده نفوذ اقتصادی و مالی خود را روی اروپا حفظ خواهد کرد اما در برخی دیگر مناطق نظیر شرق آسیا و آفریقا، شاهد سنگین شدن کفه به نفع چین خواهیم بود. چین در حال حاضر شریک نخست تجاری بسیاری از این کشورهاست و این مساله در آینده هم ادامه خواهد داشت. با این حال سطح استاندارد زندگی در آمریکا حتی در آینده هم بهتر از چین خواهد بود و انتظار می رود کیفیت زندگی شهروندان آمریکایی در سال ۲۰۵۰ حدود ۳۰ درصد بهتر از شهروندان چینی باشد.
در این راستا خبرنگار بازار گفتگویی با «رابرت شاپیرو» استاد دانشگاه کلمبیا امریکا تنظیم نموده که در ادامه می آید.
*چین در سیاست خارجی متمرکز بر توسعه اقتصادی است. این در حالی است که امریکا در تلاش است تا این کشور را وارد منازعات ژئوپلیتیک کند. به نظر شما امریکا قادر به این کار خواهد بود؟
چین بر اقتصاد متمرکز خواهد بود و توجه چندانی به بازیهای ژئوپلیتیک آمریکا نخواهد داشت. توسعه اقتصادی مدنظر چین بوده و این کشور اخیرا بر توسعه فرهنگی نیز توجه می کند.
*بحث مهم درباره توسعه اقتصادی چین این است که این کشور بر خلاف مدل لیبرالی به توسعه اقتصادی دست یافته است بدون اینکه مسیر توسعه سیاسی را بپیماید. برخی معتقد هستند که چین در آینده از موضوع عدم توسعه سیاسی با مشکلات حادی مواجه خواهد شد و مطالبات مردم چین وارد فاز توسعه سیاسی هم خواهد شد. پیش بینی شما چیست؟
طبیعی است که توسعه اقتصادی همگام با توسعه سیاسی باعث شکوفایی یک ملت خواهد شد. مردم چین وقتی به رفاه اقتصادی رسیدند طبیعتا مطالبات سیاسی خواهند داشت و این مسئله ای بزرگ بوده که پکن باید به آن توجه کند.
*در نشست اخیر گروه ۷ سران کشورهای غربی بودجه ای به منظور ترغیب کشورهای در حال توسعه برای مراودات تجاری با غرب و دور کردن آنها از چین تصویب کردند. آیا این راهکار می تواند مانع پروژه «یک کمربند-یک جاده» چین شود؟
طرح یک کمربند یک جاده چین در طی یک دهه اخیر مطرح شده و بسیاری از پروژه های آن عملی شده اند اما غرب و گروه ۷ طرح خود را جهت کمک به کشورهای در حال توسعه اخیرا مطرح کرده اند و منابع بودجه آن نامشخص است.
*در دکترین جدید امنیتی روسیه نقش مهمی برای روابط با چین لحاظ شده است. با توجه به همکاری های دو کشور به نظر می رسد روسیه و چین به رغم برخی اختلاف نظرها ولی در حال تعمیق مناسبات با یکدیگر به ویژه در خصوص پروژه «یک کمربند-یک جاده» هستند. توافق در خصوص گذر برخی کریدورهای مهم این پروژه از مسیر شمالی(روسیه) در این راستا ارزیابی می شود. آیا شاهد قطبی شدن جهان بر اساس مناطق تجاری و اقتصادی خواهیم بود؟ به این معنا که در یک طرف روسیه و چین و متحدان آنها و در طرف دیگر غرب و متحدان آن؟
درست است که سیستم جهانی به سیستم قطبی بندی جدیدی در حال حرکت بوده و چین قطعا یکی از قطب های مهم آن خواهد بود اما این تقسیم بندی بسیار بعید است. روسیه و چین در زمینه های مختلف به ویژه مخالفت با امریکا با یکدیگر همکاری می کنند اما اختلافات زیادی نیز با یکدیگر دارند از جمله نفوذ در آسیا. از طرفی دیگر روابط اروپا با چین و روسیه روز به روز گسترش یافته و تقویت می شود.
*مراودات تجاری و اقتصادی چین با حدود ۱۳۰ کشور است و امریکا با حدود ۸۰ کشور و چین در حال عملیاتی کردن پروژه «یک کمربند-یک جاده» است. وابستگی این کشورها آیا باعث نخواهد شد ما شاهد شکل گیری نوعی نظم چینی باشیم؟
نظم جدید جهانی همراه با قطب بندی جدید مطرح خواهد شد اما این نظم قطعا چینی نخواهد بود. چین ساختار حکومتی و فرهنگی متناسب با جمعیت خود را دارد و نمی تواند آن را بر جهان تحمیل کند.
نظر شما