بهمن آرمان؛ بازار: شاهد بودیم که تا پیش از برگزاری انتخابات بسیاری از نامزدها شعارهایی در خصوص بازار سرمایه داشتند که ازجمله آن میتوان به «تشکیل صندوق جبران خسارت وارده به سهامداران خرد» یا همان بیمه کردن سهامداران و «اتصال بورس ایران به بورس های جهانی» اشاره کرد.
در این راستا بسیاری از مردم بر این باورند که شاید این راهکار ها و پیشنهادات برای احیای مجدد بورس کار ساز باسد اما در پاسخ به این شعارها باید گفت که در هیچ کجای جهان صندوق جبران خسارت به سهامداران وجود ندارد و سهام بیمه نمیشود. ماهیت سرمایهگذاری در بازار سهام بر پایه ریسک، رشد و افت است و بیمه کردن سهام معنی ندارد.
درباره اتصال بورس ایران به بورس های جهانی، بورس تهران به علت ساختار نامناسبی که دارد، در شرایط فعلی نمیتواند به بورس های جهانی متصل شود. همچنین استانداردهای حداقلی که در سایر بورس ها، حتی در بورس های منطقهای رعایت میشود، در بورس تهران شاهد آن نیستیم. از طرف دیگر افرادی در جایگاه مدیران این سازمان قرار دارند که دارای بینش، دانش و آگاهی کافی از مسائل بازار سرمایه نیستند به همین دلیل است که شبکههای اقتصادی ازجمله بلومبرگ و CNBC وقتی خبری در مورد بورس های جهانی ارائه میدهند، از بورس ایران صحبتی نمیکنند چراکه بورس تهران دارای استانداردهای جهانی نیست.
شعار واقعبینانه
باید عنوان کرد آنچه که نامزدهای انتخابات میتوانستند پیش از این بهعنوان شعار یا وعده انتخاباتی در رابطه با بورس به آن اشاره کنند، ایجاد انگیزه برای پذیرفته شدن شرکتهای جدید در بورس بود، درحالیکه اکنون شاهدیم غیر از شرکتهای دولتی هیچ شرکت خصوصی تمایل ورود به بورس را ندارد چون هیچ فعل انگیزشی برای آن تعریفنشده است.
برای مثال مالیات شرکتهای خارج از بورس ۲۵ درصد است و برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس ۲۲.۵ درصد. بورس درواقع محلی برای تجهیز منابع مالی است اما بورس تهران دارای پایینترین میزان تجهیز منابع مالی در بین بورس های منطقه است.
در بهترین شرایط در سال ۹۹ حجم افزایش سرمایه شرکتها در بورس و عرضه اولیهها، رقمی در حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار میلیارد ریال بوده که معادل ۲.۴ میلیارد دلار است و عملاً رقم بسیار کمی است. حتی در مقایسه با بورس های منطقه مثل بورس ریاض عربستان و بورس های جهانی رقم قابل مقایسهای نیست.
قمار بورس
در حال حاضر بورس ایران تبدیل به یک قمار شده که برندگان و بازندگان آنهم از قبل مشخصشدهاند؛ افرادی که به اطلاعات دسترسی دارند و سهام را در قیمت پایین میخرند و در قیمت بالا میفروشند. ضعف مدیریتی در اداره بازار سرمایه در ایران باعث شد تا مردم به بورس بهعنوان قمارخانه یا کازینو نگاه کنند و درنهایت عده اندکی ثروتهای میلیاردی از این بازار به دست میآورند و عده کثیری هم که با اعتماد به حرفهای دولت وارد بازار سهام شدند، سرمایه خود را در این بازار از دست میدهند.
در چنین شرایطی آنچه مهم است تقویت بازار اولیه بورس است. به این معنا که بورس بتواند از طریق شرکتهای سهامی عام جدید التاسیس منابع مالی جدید را جذب کرده و بهطور مستقیم در پروژههای خاص همچون ساخت آزادراهها، ساخت مسکن، ساخت راهآهن و ... استفاده کند.
اما متأسفانه علی رقم اینکه در مدیریت پیشین بورس، آیین نامه تأسیس شرکتهای سهامی عام پروژه محور به تصویب هیئتمدیره سازمان بورس و اوراق بهادار رسیده بود که وی هم بعد از دو سال کار کارشناسی بسیار سنگین این آییننامه را به تصویب رساند اما متأسفانه با تغییر مدیریت و آمدن رئیس جدید در تاریخ ۶ بهمنماه سال گذشته، تغییراتی در آییننامه بورس ایجاد کرد که اصلاً قابلاجرا نبودند.
به همین خاطر در چنین شرایطی نمیتوان از نامزدهای انتخاباتی که اطلاعات بسیار کمی از بازار سرمایه دارند انتظار بهبود شرایط بازار را داشت.
بنابراین به نظر نمیرسد مواردی که نامزدهای انتخابات برای حل مشکلات در بورس ایران مطرح کردند، قابلیت عملیاتی و اثرگذار داشته باشد و نشاندهنده عدم درک واقعی آنها از بازار داشت.
اگر قرار است بورس به مدار اصلی خود بازگردد باید به وظیفه اصلی خود یعنی تأمین منابع مالی برای فرآیند توسعه محور در حوزه اقتصاد روی آورد. در سال ۷۰ سهم بازار سرمایه در تأمین منابع مالی برای سرمایهگذاریهای جدید ۲.۵ درصد بود و اکنون پس از گذشت ۳۰ سال، این رقم به حدود ۵ درصد رسیده است درحالیکه میزان تأمین سرمایه شرکتهای سرمایهگذاری مالی در کشورهای صنعتی یا تازه صنعتی شده مثل کره جنوبی، ترکیه، تایوان و مالزی بین ۶۰ تا ۷۰ درصد است.
نظر شما