۲۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۰
ذات بودجه تورم ساز است| در ۳ سال گذشته، اقتصاد ایران ۲۰ درصد کوچک شد
گفتگوی «بازار» با پیمان مولوی؛ اقتصاددان

ذات بودجه تورم ساز است| در ۳ سال گذشته، اقتصاد ایران ۲۰ درصد کوچک شد

مولوی، کارشناس اقتصادی بر این باور است که ساختار لایحه بودجه سالیانه کشور تورم زا بوده و باید اصلاحات ساختاری در بودجه به عمل بیاید و درآمدهای نفتی صرفاً در پروژه های عمرانی و توسعه ای مصرف شود.

بازار؛ گروه ایران: لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ در اواسط آذر ماه سال جاری توسط دولت آقای روحانی به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. دولت و شخص حسن روحانی به عنوان رئیس آن و رئیس جمهور، اصرار دارد که این لایحه، فشار اقتصادی کمتری به مردم ایران وارد می کند. جالب این که اقتصاددانان و کارشناسان بودجه و نمایندگان مجلس، دقیقاً دیدگاه کاملا متفاوت از دولت داشته و اعتقاد دارند که این لایحه بودجه، به صورت تورمی تهیه شده، اجرای این بودجه فاجعه به بار می آورد و قدرت خرید مردم کاهش به شدت پیدا می کند.

در گفت و گوی «بازار» با پیمان مولوی ـ کارشناس اقتصادی ـ سرفصل های اصلی لایحه بودجه تهیه شده توسط دولت و برخی دیدگاه های نمایندگان مجلس درباره بودجه و مسائل اقتصادی بررسی شده است.

اول این که باید بودجه ریالی و بودجه دلاری، از هم جدا شود که این اتفاق رخ نداده است. نکته دوم این است که باید به بودجه در اقتصاد ایران، یک ضمیمه اضافه شود تحت عنوان تاثیر هر کدام از متغیرهای بودجه بر سیاست های کلان اقتصادی از جمله پایه پولی، نقدینگی، تورم و رشد اقتصادی همچنین بودجه سال ۱۴۰۰ باید نشان بدهد که می خواهد چند درصد از برنامه پنجساله ششم توسعه را اجرایی کند

*لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ توسط دولت آقای روحانی به مجلس تقدیم شد و کمیسیون تلفیق بودجه در حال بررسی این لایحه است. بعد از تقدیم این لایحه، نمایندگان مجلس نسبت به مفاد آن انتقادات شدیدی وارد کرده و بحث های مختلفی درباره ایجاد اصلاحات اساسی در لایحه بودجه تقدیمی دولت مطرح شد. تا این که آقای روحانی، رئیس جمهور در روزهای اخیر اعلام کرد که نوشتن و تهیه لایحه در اختیار دولت بوده و نمایندگان مجلس فقط اگر پیشنهادی دارند ارائه کنند و شاکله بودجه را به هم نزنند. به نظر شما، آیا وظیفه مجلس فقط این است که لایحه بودجه را با کمترین تغییرات تصویب کند؟

ما می توانیم از دو جنبه به این موضوع نگاه می کنیم. در این که دولت، بدنه کارشناسی قوی تری نسبت به مجلس دارد تردیدی وجود ندارد و بالاخره دولت، بدنه کارشناسی خیلی قوی دارد و در ایران هم، تقریباً همین طور است. نکته ای که در مورد بودجه لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ مناقشه برانگیز شده، بحث درآمدها و مصارف است. من احساس می کنم در تمام این جدال هایی که بین دولت و مجلس وجود دارد، برخی موضوعات، اصلاً دیده نشده و به آنها پرداخته نمی شود. برای مثال، یک بحث این است که این بودجه سال ۱۴۰۰ چه با تصویب همان لایحه دولت و چه چیز جدیدی که مجلس ارائه می کند، در نهایت می خواهد چه گُلی به سر اقتصاد ایران بزند.

ما می بینیم که در مجلس نیز، طرح های عجیب و غریبی مثل مالیات بر تراکنش های بانکی مطرح می شود. به نظر می رسد که در مورد بودجه، خیلی ساده سازی می شود چرا که تا چند تحول در بودجه اتفاق نیفتد، همین وضع موجود ادامه دار خواهد بود و از الان، تاثیر آن بر اقتصاد ایران، مشخص بوده و می شود درباره آن صحبت کرد.

اول این که باید بودجه ریالی و بودجه دلاری، از هم جدا شود که این اتفاق رخ نداده است. نکته دوم این است که باید به بودجه در اقتصاد ایران، یک ضمیمه اضافه شود تحت عنوان تاثیر هر کدام از متغیرهای بودجه بر سیاست های کلان اقتصادی از جمله پایه پولی، نقدینگی، تورم و رشد اقتصادی. همچنین بودجه سال ۱۴۰۰ باید نشان بدهد که می خواهد چند درصد از برنامه پنجساله ششم توسعه را اجرایی کند. البته هدف هم می تواند رشد اقتصادی باشد. در مجموع، اگر در شش سال آینده، ایران به طور سالیانه ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشد، به وضعیت اقتصادی سال ۱۳۹۱ می رسد.

این موضوع، از نظر تولید ناخالص داخلی، مشخص بوده و شاخص مشخصی است. سوال این است که آیا در بودجه دولت یا مجلس، چنین چیزی را می بینیم؟ واقعیت این است که الان فقط در مورد این موضوع صحبت می شود که درآمدهای بودجه از کدام محل باشد و مصارف کم نشود و درآمدها را بیش تر کنیم. من اصلاً چشم انداز بلند مدتی را در بودجه سال ۱۴۰۰ در دو طرف نمی بینم. جدا نبودن بودجه دلاری و بودجه ریالی، یکی از مشکلات عمده بودجه در ایران بوده و این وضع، باعث تورم و افزایش پایه پولی می شود. در مورد جدا شدن بودجه دلاری و بودجه ریالی کشور، نه چیزی شنیده ام و نه چیزی دیده ام.

*آقای روحانی، روز چهارشنبه ۱۷ دی ماه جاری، در جلسه هیأت دولت گفتند که ما از مفاد و تبصره به تبصره بودجه ۱۴۰۰ با قدرت دفاع می کنیم و این بهترین بودجه ای است که دولت نوشته و تحویل مجلس داده. در مقابل، برخی از نمایندگان مجلس می گویند که این بدترین بودجه ای بوده که دولت به مجلس تحویل داده است. آیا با این صحبت های شما، در مجموع جنابعالی دیدگاه مجلس را می پسندید و دیدگاه شما به دیدگاه مجلس نزددیک است؟

به هیچ وجه دیدگاه من با آن چیزی که در مجلس وجود دارد یا در دولت وجود دارد، همخوانی ندارد و خیلی از افراد هم، چنین تحلیلی دارند. رویکرد ما به این ترتیب است که بودجه باید شاخص های عملیاتی را در خودش نهادینه کند، بودجه ریالی و ارزی از همدیگر تفکیک شود و کسری بودجه اقتصاد آینده ایران کاملاً بر اساس انتشار اوراق مالی جبران شود. همه اینها نکاتی است که من فکر می کنم و خیلی از کارشناسان و اقتصاددانان، چنین باوری دارند ولی هیچکدام از این نکات در لایحه دولت وجود ندارد.

*دولت، این لایحه بودجه را تهیه کرده و مجلس هم، هر چقدر انتقاد به لایحه دولت داشته باشد، معمولاً فرصت نمی کند کل لایحه بودجه را زیر و رو کند و دوباره یک بودجه بنویسد.

من نگران هستم که اگر مجلس، این لایحه را زیر و رو کند، وضعیت بدتر شود یعنی این طور نیست که اگر مجلس، از اول بودجه را بنویسد بهتر می شود. ما درباره واقعیت صحبت کرده ولی متاسفانه از این واقعیت فرار می کنیم.

بدنه کارشناسی مرکز پژوهش های مجلس، به هیچوجه قابل مقایسه با بدنه کارشناسی دولت نیست. هر چند که مرکز پژوهش ها، دیدگاه خاص خودش را دارد ولی ایده مالیات گرفتن از تراکنش های بانکی توسط مرکز پژوهش های مجلس ارائه شده

*البته مجلس هم، مرکز پژوهش هایی دارد که از کارشناسان متعددی استفاده می کند.

بدنه کارشناسی مرکز پژوهش های مجلس، به هیچوجه قابل مقایسه با بدنه کارشناسی دولت نیست. هر چند که مرکز پژوهش ها، دیدگاه خاص خودش را دارد ولی ایده مالیات گرفتن از تراکنش های بانکی توسط مرکز پژوهش های مجلس ارائه شده.

*نمایندگان مجلس می گویند لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ که دولت برای تصویب به مجلس تقدیم کرده، تورم زا بوده و جنابعالی در روزهای قبل گفته اید که اگر این لایحه بودجه تصویب شود و با وضعیتی که در سال ۱۳۹۹ داریم، کف تورم در سال ۱۴۰۰ در حد ۵۰ درصد خواهد بود.   این لایحه بودجه، چه وضع و مشخصاتی دارد که اگر عیناً تصویب شود ما را به تورم ۵۰ درصد برساند؟

ما نمی خواهیم حرف غیب بزنیم. ما اگر بودجه ارزی و ریالی را جدا نکرده و درآمدهای نفتی هم کسب کنیم و این درآمدهای نفتی وارد بودجه شود، باعث افزایش پایه پولی می شود.

اساساً در زمانی که درآمد نفتی کشور وارد بودجه شود، فقط به خاطر این که رشد اقتصادی داریم، ممکن است تاثیر تورمی استفاده از درآمد نفتی، کمی کمتر از الان باشد که درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرده است. در حالتی که درآمدهای نفتی نداشته باشیم، این دولت یا دولت بعدی، کسری بودجه تقریباً ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی را باید از مسیر پایه پولی جبران کند یعنی فرضاً پول منتشر شود.

وقتی که کسری بودجه از طریق پایه پولی جبران شود، باز هم شاهد تورم خواهیم بود. آن چیزی که در اقتصاد ایران، می تواند تاثیر بودجه بر تورم را کاهش بدهد، اول جدا کردن بودجه ریالی از بودجه دلاری است یعنی بودجه دلاری باید جدا و منفک شود. اقدام درست این است که به جای اضافه کردن درآمدهای بودجه، به فکر کاهش ردیف های بودجه بیفتیم وگرنه وضع موجود، به بهره وری اقتصاد ایران و رشد اقتصادی کشور کمک نمی کند.

ما با برخی اقدامات سازنده می توانیم کشور را در سال ۱۴۰۰ اداره کنیم  وگرنه بدون این اقدامات، هیچ تحول مثبتی رخ نمی دهد. این وضع، مثل سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ است و همه این بودجه ها تورمی بوده و باعث تورم بیش تر شده اند. همه بودجه های ما از جمله بودجه های سال های  ۱۳۹۶، ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نیز، تورمی بوده و در ضمن، همه این بودجه ها، کسری بودجه داشته اند.

*ایران مقدار مشخصی از درآمد های ارزی نفت را در بودجه می آورد و با توجه به نرخ تسعیر ارز، معادل ریالی در بودجه می آید...

دولت باید به طور کامل، پول نفت را به پروژه های عمرانی اختصاص بدهد یعنی وقتی می گوییم بودجه ریالی و بودجه دلاری جدا شود، برای تامین درآمدهای جاری باید به سمت اوراق مالی برویم. بنابراین هر درآمد ارزی که از محل فروش نفت کسب می کنیم باید صرف سرمایه گذاری در زیرساخت های جامعه شود.

*آقای روحانی در هفته های گذشته تلاش کرد مجوز بگیرد که فقط ۲۰ درصد از درآمدهای نفتی، به صندوق توسعه ملی برود. البته به طور کامل با این خواسته موافقت نشد و این وضع نشان می دهد که دولت شدیداً برای استفاده از درآمدهای نفتی در بودجه سالیانه علاقه دارد.

منظور من صندوق توسعه ملی نیست. منظور من این است که درآمدهای نفتی باید وارد طرح ها و پروژه های عمرانی شود.

دولت باید به طور کامل، پول نفت را به پروژه های عمرانی اختصاص بدهد یعنی وقتی می گوییم بودجه ریالی و بودجه دلاری جدا شود، برای تامین درآمدهای جاری باید به سمت اوراق مالی برویم. بنابراین هر درآمد ارزی که از محل فروش نفت کسب می کنیم باید صرف سرمایه گذاری در زیرساخت های جامعه شود

*به هر حال طبق قانون، یک بخش از درآمدهای نفتی وارد صندوق توسعه ملی می شود تا توسط بخش خصوصی، صرف سرمایه گذاری شود. البته در سال اول تاسیس صندوق توسعه ملی، سهم صندوق ۲۰ درصد بود و هر ساله باید ۳ درصد سهم صندوق اضافه شود که عملاً تا این حد به صندوق واریز نشد.

یک قسمت از درآمدهای نفتی وارد صندوق توسعه ملی می شود و ما می توانیم یک قسمت دیگر از درآمدهای نفتی را به پروژه های عمرانی ببریم و این پروژه ها را تکمیل کنیم.

*آقای روحانی در جلسه هیأت دولت از تغییراتی که کمیسیون تلفیق مجلس در لایحه بودجه ایجاد کرده، انتقاد کرد و خطاب به نمایندگان مجلس گفتند که یک دفعه مردم را در مشکلات قرار ندهند و خط قرمزها را رعایت کنند. با این حال، نمایندگان مجلس به دنبال ایجاد تغییر در لایحه دولت بوده و می گویند لایحه بودجه پیشنهادی دولت تورم زا هست و باید با انجام اصلاحات لازم، بودجه کشور ما تورمی نباشد. از دیدگاه شما، این اظهار نظرها و اقدامات چگونه بوده و دولت که بر لایحه خودش تاکید می کند چه علتی دارد؟

منظور دولت این است که مجلس فعلی، جدید است و اکثر کسانی که وارد مجلس فعلی شده اند، ممکن است با طرح ها و پیشنهادهای خودشان، حتی این بودجه را متورم تر کنند. این چیزی است که با توجه به این اظهار نظرها به نظر می رسد.

*آقای روحانی و دولت او نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی را در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ حذف کرده و نرخ ۱۱ هزار  و ۵۰۰ تومان را در بودجه آورده اند. آیا واقعاً ضرورت داشته که نرخ ارز بالاتر بُرده و دلار ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی حذف شود؟

ما اگر بخواهیم به سیاستگذاری ارزی در بودجه دست بزنیم ولی بودجه ریالی را از بودجه دلاری جدا نکنیم، هیچ تاثیری ندارد و باز به همان جایی که سال قبل بوده ایم، خواهیم رسید.

*اگر ارز ۴۲۰۰ تومان تخصیص یافته به کالاهای اساسی و دارو حذف شود و این نرخ، فرضاً به نرخ ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان مورد نظر دولت آقای روحانی برسد این مقدار افزایش چه تبعاتی دارد؟

تبعات مابه التفاوت نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی  تا نرخ ۲۵ هزار تومانی بازار آزاد، تا الان خودش را نشان داده است. با توجه به این که بودجه دلاری از بودجه سال آینده جدا نمی شود، مشکلات فعلی ادامه پیدا می کند.

*مقامات دولت آقای روحانی در مورد افزایش نرخ تسعیر از ۴۲۰۰ تومان به اعلام می کنند که نرخ ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومانی در لایحه بودجه با استعلام از بانک مرکزی تعیین شده. آقای همتی رئیس بانک مرکزی هم اعتقاد دارد که نرخ ۱۷ هزار تومانی دلار به نفع اقتصاد ایران نیست و راه را برای رشد پایه پولی هموار می کند.   با این حال نمایندگان مجلس چون اعتقاد دارند مقدار صادرات نفت نمی تواند به دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه مورد نظر دولت برسد و فقط می تواند به یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز برسد در نتیجه نرخ تسعیر را ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفته اند. از دیدگاه شما این نرخ های ۱۱ هزار تومان و ۱۷ هزار تومان مورد نظر دولت و مجلس را چگونه می توان تحلیل کرد؟

من نمی دانم چگونه این نرخ ها را تعیین کرده اند و باید از خودشان بپرسید چرا که در جریان نحوه محاسبه آنها نیستم.

*آیا الزاماً باید نرخ دلار از ۴۲۰۰ تومان افزایش پیدا کند و مثلاً با ۱۷۰ درصد افزایش به ۱۱ هزار و ۵۰۰ برسد و ضرورتی وجود دارد که این افزایش رخ بدهد؟

واقعیت این است که چون نحوه نگرش بنده به بودجه با آن چیزی که در حال انجام است، متفاوت است فرق نرخ دلار ۱۱ هزار یا ۱۷ هزار تومانی را متوجه نمی شوم.

وقتی که شما قیمت ارز را در یک نقطه ثابت می کنید، این کار در کُل زنجیره، ایجاد رانت می کند و بین همه رانت توزیع می شود. در نتیجه قیمت محصول نهایی با قیمت دلار بازار آزاد ارائه می شود. به همین دلیل، سرنوشت هر گونه ثابت نگه داشتن نرخ دلار برای واردات کالاهای اساسی، شکست بوده

*در سال ۱۳۹۷ با دلار دولتی ۴۲۰۰ تومانی حدود ۱۴ میلیارد دلار و در سال ۱۳۹۸ ۱۷ میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی و دارو اختصاص داده شده. در سال ۱۳۹۹ هم، فعلاً چندین میلیارد دلار دلار ۴۲۰۰ تومانی اختصاص داده شده. با در نظر گرفتن جمیع جهات، شما اعتقاد دارید که حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی که دولت آن را مطرح کرده، کار درستی است یا نه؟

حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی اقدام خوب و مفیدی بوده و کلاً ثابت نگه داشتن نرخ ارز برای این که به برخی کالاها داده شود، درست نیست. ما باید با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، چیزی به اسم ارز ۴۲۰۰ تومانی و ارز نیمایی (نظام یکپارچه معاملات ارزی) نداشته باشیم و فقط یک نرخ ارز داشته باشیم. باز تاکید می کنم اگر چنین کاری را نیز بدون جدا کردن بودجه ریالی از بودجه دلاری انجام بدهیم، کارساز نیست و این دو کار باید با هم انجام شود.

*نرخ دلار در بازار آزاد در حد ۲۵ هزار تومان است ولی اگر کالاهای اساسی با نرخ دلار دولتی و ارزان ۴۲۰۰ تومانی وارد شود فشار کمتری به مردم وارد می شود.

این طور نیست که دلار ۴۲۰۰ تومانی فشار کمتری بیاورد.

*اگر نرخ دلار از ۴۲۰۰ تومان، حداقل به ۱۱ هزار افزایش پیدا کند یعنی دو برابر شدن این نرخ دلار.

مگر تا الان فشار کمتری به مردم وارد شده و مگر اقلامی که ما می خریم با ارز ۴۲۰۰ تومانی است.

*کنجاله سویا و ذرت و اقلام دیگر با نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی وارد شده. هر ساله برای واردات چند اقلام و کالای وارداتی مثل کنجاله سویا حدود ۵ میلیارد دلار اختصاص داده می شود ولی این که در داخل کشور و گمرک چه اتفاقی برای این اقلام وارداتی می افتد مرتبط با سیستم نظارت است که باید کارآمد عمل کند.

این موضوع هیچ ربطی به نظارت ندارد. وقتی که شما قیمت ارز را در یک نقطه ثابت می کنید، این کار در کُل زنجیره، ایجاد رانت می کند و بین همه رانت توزیع می شود. در نتیجه قیمت محصول نهایی با قیمت دلار بازار آزاد ارائه می شود. به همین دلیل، سرنوشت هر گونه ثابت نگه داشتن نرخ دلار برای واردات کالاهای اساسی، شکست بوده و بر این اساس، ربطی به نظارت ندارد.

*سویا و ذرتی که برای تولید گوست مرغ و تخم مرغ نیاز است با دلار ۴۲۰۰ تومانی وارد کشور شده اما بعداً قیمت فروش این اقلام معادل با همان نرخ دلار نیست و چند برابر شده. آیا نظارت نمی تواند در این زمینه موثر باشد و انبارها را رصد و بررسی شود؟

اگر نظارت می توانست موثر باشد در سه سال گذشته، کمک می کرد.

*یعنی راه حل این است که فقط نرخ دلار و ارز افزایش پیدا کند؟

راه حل این است که یک نرخ داشته باشیم و چند نرخی وجود نداشته باشد.

قدرت پیدا کردن ارزش پول ملی، فقط از راه قدرت پیدا کردن اقتصاد، توسعه، رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه تحقق پیدا می کند. اگر شما صادرات نفت داشته باشید و دلار نفتی را به دست بیاورید، برای یک مدت می توانید ارزش ریال را در مقابل دلار قوی کنید ولی بعداً دچار مشکل می شوید

*حتی اگر مجلس نرخ تسعیر ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومانی دولت را قبول نکند و نرخ ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان را تعیین کند...

واقعاً من نمی دانم این نرخ های ۱۱ هزار و ۱۷ هزار تومان از کجا می آید و چگونه محاسبه می شود.

*دولت آقای روحانی، لایحه بودجه را با نرخ دلار ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان بسته و به مجلس ارائه کرده و مجلس فعلاً نرخ ۴۲۰۰ تومانی دلار دولتی را به ۱۷ هزار تومان افزایش داده است ولی نرخ دلار در بازار آزاد ۲۵ هزار و ۲۶ هزار تومانی دااست. ریم.   چه نرخ ۱۱ هزار تصویب شود و چه نرخ ۱۷ هزار تومان برای نرخ دلار دولتی، حداقل دو نرخ دولتی و آزاد خواهیم داشت.

ما اگر بتوانیم بر سیستم دو نرخی غلبه کرده و دو نرخی را حذف کنیم، قابل دفاع است و نباید چند نرخی دلار و ارز داشته باشیم.

*آقای روحانی می گوید نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی نباید ۱۷ هزار تومان شود و همان ۱۱ هزار تومان (پیشنهاد دولت) خوب است، باید قدرت ارزش پول ملی حفظ شود و پول ما باید جایگاه شایسته ای داشته باشد.   آیا با تغییر نرخ دلار دولتی از ۴۲۰۰ تومان فعلی به نرخ دلار ۱۱ هزار تومانی، جایگاه ارزش پول ملی حفظ می ضود؟

قدرت پیدا کردن ارزش پول ملی، فقط از راه قدرت پیدا کردن اقتصاد، توسعه، رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه تحقق پیدا می کند. اگر شما صادرات نفت داشته باشید و دلار نفتی را به دست بیاورید، برای یک مدت می توانید ارزش ریال را در مقابل دلار قوی کنید ولی بعداً دچار مشکل می شوید. برای این که قدرت خرید به دلاری افزایش پیدا کند، نیازمند رشد اقتصادی هستیم.

*به نظر می آید که برنامه اصلی دولت این است که بتواند صادرات نفت داشته باشد و آن را بیاورد به ریال تبدیل کند. فکر می کنید دولت برنامه ای بیش از این دارد؟

فقط چند ماه به پایان به دولت آقای روحانی مانده است و در چنین وضعی، ما باید به این موضوع فکر کنیم که دولت بعدی می خواهد چه کار کند. بیش از هفت سال از عمر دولت های اول و دوم آقای روحانی گذشته و دوره کوتاهی از آن مانده و این دوره هم، به خاطر بحث های مذاکراتی مهم است. به نظر می رسد که رویکرد، باید رویکرد دولت بعدی باشد.

*هنوز هفت ماه از دولت آقای روحانی باقی مانده. آیا این دولت نباید متعهد شود که تورم بزرگی را به کشور تحمیل نکند؟

نرخ تورم در هفت سال گذشته دولت آقای روحانی مشخص بوده و در سه سال گذشته هم، نرخ تورم مشخص است. نرخ رشد اقتصادی نیز مشخص بوده و فکر نمی کنم در مدت ۷ ماه، کسی بتواند همه اینها را جبران کند یعنی از نظر اقتصادی، غیر قابل دستیابی است.

*آقای روحانی تاکید می کند که در سال ۱۴۰۰ می توانیم روزانه دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت بفروشیم و تحریم ها به پایان رسیده است. آیا شما تصور می کنید که دولت بتواند به این مقدار فروش نفت و درآمد ارزی آن برسد؟

اگر مذاکرات، روند مناسبی داشته باشد می تواند به این هدف برسد. در دوره بعد از برجام (توافق هسته ای) نیز، صادرات نفت ما به بالای ۲ میلیون بشکه در روز رسید.

*وقتی که رقم مورد نظر دولت برای صادرات نفت در لایحه بودجه سال آینده بیاید، آیا تاثیر خاصی دارد یا نه و آیا اِشکال ندارد که این رقم در بودجه بیاید؟

یک سوال این است که آیا دولت می تواند به این مقدار صادرات نفت برسد و جواب این است که اگر تحریم ها برداشته شود، این مقدار صادرات نفت تحقق پیدا می کند. این که رقم ان در بودجه چقدر باشد، آن یک بحث دیگر است.

نرخ تورم در هفت سال گذشته دولت اقای روحانی مشخص بوده و در سه سال گذشته هم، نرخ تورم مشخص است. نرخ رشد اقتصادی نیز مشخص بوده و فکر نمی کنم در مدت ۷ ماه، کسی بتواند همه اینها را جبران کند یعنی از نظر اقتصادی، غیر قابل دستیابی است

*پس از الان باید میزان صادرات نفت مورد نظر دولت باید در بودجه سال آینده نوشته شود؟

دیدگاه دولت آقای روحانی، خوش بینانه است و مجلس می تواند آن را قبول نکند.

*اتفاقاً آقای روحانی گفته ما خوش بینانه نگاه می کنیم و واقع بینانه نگاه می کنیم و بر این اساس به وزیر نفت دستور داده که مقدمات صادرات دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز فراهم شود.

دولت می گوید دیدگاه واقع بینانه دارد و ما می گوییم دیدگاه خوش بینانه دارد. بالاخره جایگاه ها، با هم فرق می کند. من فکر می کنم دیدگاه دولت خوش بینانه بوده و شاید آقای روحانی، واقع بینانه تر نگاه می کند چون ایشان، مذاکره کننده است. با این حال، امکان افزایش صادرات نفت وجود دارد و بعد از برجام، میزان صادرات نفت ایران از ۷۰۰ هزار یا ۹۰۰ هزار بشکه، به دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز رسید.

*کشورهای عضو اوپک پلاس، برای صادرات نفت کشورهای عضو اوپک و غیر اوپک، توافق کردند که میزان صادرات نفت این مجموعه به میزان  ۷میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کند. با در نظر گرفتن این توافق برای کاهش صادرات نفت و با توجه به کاهش رشد اقتصادی دنیا به خاطر شیوع کرونا، آیا به سرعت امکان صادرات نفت ما و خرید دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت از طرف مشتریان خارجی وجود دارد؟

ایران برای این که بازار خودش را پیدا کند باید تخفیف بدهد مثل همین الان که تخفیف می دهد.

*بالاخره دولت اصرار دارد که مقدار صادرات روزانه دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه خواهد شد و درآمد آن باید در بودجه بیاید. در مجموع، آیا فکر می کنید می توان این مقدار صادرات نفت را محقق کرد؟

من پیشگو نیستم ولی قبلاً میزان صادرات ما توانست به دو میلیون و ۳۰۰ میلیون بشکه در روز برسد. الان هم فکر می کنم به آن عدد برسد به شرط این که تحریم ها به طور کامل برداشته شود.

*به هر حال با توجه به این که باید مقدار صادرات نفت در بودجه سال ۱۴۰۰ بیاید شما اعتقاد دارید اوضاع چگونه خواهد شد؟

دو رویکرد کُلی در این زمینه مطرح است. البته ما بودجه را تهیه نمی کنیم و اگر ما بخواهیم بودجه را تهیه کنیم، به یک صورت دیگر به قضیه نگاه می کنیم. شما در مورد جزئیات یک موضوع و دعوای یک جا با یک جای دیگر از من سوال می کنید. من هم رویکردم با رویکرد آنها فرق دارد و آن طور به قضایا نگاه نمی کنم چرا که رویکرد من، مدرن است. رویکرد من، رویکرد حسابداری به بودجه نیست ولی متاسفانه رویکرد دولت و مجلس به بودجه، یک رویکرد حسابداری است و نه مالی و اقتصادی.

دو رویکرد کُلی در این زمینه مطرح است. البته ما بودجه را تهیه نمی کنیم و اگر ما بخواهیم بودجه را تهیه کنیم، به یک صورت دیگر به قضیه نگاه می کنیم. شما در مورد جزئیات یک موضوع و دعوای یک جا با یک جای دیگر از من سوال می کنید

*دولت از منابع ۸۴۰ هزار میلیارد تومانی بودجه، فقط در حد ۱۰۴ هزار میلیارد تومان برای بودجه جبرانی در نظر گرفته است یعنی کمتر از ۱۵ درصد کل بودجه و ۸۵ درصد منابع، صرف بودجه جاری می شود. با این مقدار بودجه عمرانی، هدفگذاری دولت چگونه بوده و از ۸ درصد رشد اقتصادی که هر سال باید داشته باشیم، با این بودجه چقدر می تواند محقق شود؟

دولت آقای روحانی، در نهایت حدود ۴.۵ ماه از سال ۱۴۰۰ را در اختیار خواهد داشت و بقیه آن در اختیار دولت بعدی خواهد بود. واقعیت امر این است که در ۴ ماه اول سال ۱۴۰۰، نمی توان انتظار شق القمر از دولت داشته باشید و رشد اقتصادی بتواند ۸ درصد باشد. اصلاً به نظر من نمی رسد که در کلیّت اقتصادی ایران، عزمی برای رشد اقتصادی وجود داشته باشد. کشوری که بخواهد رشد اقتصادی داشته باشد، باید اولویت را به اقتصاد بدهد.

رفتار منطقی این است که ما با عدد و رقم صحبت کنیم. بر این اساس، اقتصاد ایران برای رشد اقتصادی ۸ درصدی، به ۱۱۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری داخلی و خارجی احتیاج دارد. سوال این است که این سرمایه باید از کجا تامین شود و آیا با روند کنونی، این مقدار سرمایه گذاری امکانپذیر است یا نه. به نظر من، جواب این سوال هم، بسیار روشن است.

*اگر درآمد نفت، در سال آینده به طور کامل کسب شود اوضاع چگونه می شود؟

در سه سال گذشته رشد اقتصادی ایران، جمعاً بین ۱۵ تا ۲۰ درصد منفی بوده و اگر درآمد نفت بیاید، در سال اول رشد اقتصادی خواهیم داشت ولی در سال های بعد، رشد اقتصادی نمی تواند با آن شدت تکرار شود. چون باید اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران انجام شود، سرمایه گذاری انجام شود، رتبه اعتباری ایران بهبود پیدا کند، سرمایه گذاران داخلی به دنبال خروج پول خودشان از ایران نباشند.

بر اساس گزارش های بانک مرکزی، در ده سال گذشته به طور متوسط سالیانه ۱۰ میلیارد دلار سرمایه داخلی، از ایران خارج شده. در حالی که شرایط اقتصادی باید برای سرمایه گذاری مثبت باشد که ما بتوانیم رشد بزرگ خودمان یعنی رشد ۶ یا ۷ یا ۸ درصدی را ادامه بدهیم. واقعیت این است که تحقق این مقدار رشد اقتصادی، کار بسیار سختی است. به همین دلیل، به نظر من، اقتصاد باید در اولویت باشد و همه چیز بر اساس دیپلماسی اقتصادی انجام شود.

کد خبر: ۶۶٬۴۲۳

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha