۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۸
بایدن نباید اجازه دهد ترامپ گزینه های او مقابل ایران را محدود کند/ واشنگتن تلاش عربستان، امارات و اسرائیل را خنثی کند
فارن افرز مطرح کرد:

بایدن نباید اجازه دهد ترامپ گزینه های او مقابل ایران را محدود کند/ واشنگتن تلاش عربستان، امارات و اسرائیل را خنثی کند

برخلاف سنجش های دولت ترامپ و متحدانش در اسراییل، بایدن نه تنها باید به برجام بازگردد بلکه همچنین روابط با ایران را بهبود بخشد تا تلاش سعودی، اماراتی و اسراییلی برای نابودی توافق هسته ای را خنثی نماید.

بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی فارن افرز اخیرا مقاله ای به قلم «تریتا پارسی»، معاون اجرایی موسسه کوئینسی با عنوان «بایدن نباید اجازه دهد ترامپ گزینه های او را محدود کند» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.

رییس جمهور برگزیده آمریکا «جو بایدن»، اندکی پس از آغاز دوران ریاست جمهوری اش، با کار دشوارِ بازگشت به توافق هسته ای و از سرگیری گفتگوهای ایالات متحده آمریکا با ایران روبروست. دولتِ در حال غروبِ دونالد ترامپ، عزم کرده که این کار را تقریبا ناممکن سازد و ۱۰ هفته آخر کار خود را با سیلی از تحریم ها همراه سازد که ایران را بیشتر زیر فشار قرار دهد. تیم ترامپ ظاهرا امیدوار است که بایدن به فکر پذیرش هزینه سیاسی خنثی کردن این تحریم ها که به نگرانی های غیرهسته ای همچون موشک های بالستیک و حقوق بشر گره می خورد، نیفتد.

اما این خرابکاری آشکار، عملا گزینه های بایدن را تیزتر می کند و چه بسا وی را وادار کند که حتی فراتر از احیای برجام برود. برخلاف سنجش های دولت ترامپ و متحدانش در اسراییل، بایدن نه تنها باید به برجام بازگردد بلکه همچنین باید روابط با ایران را بهبود بخشد تا تلاش سعودی، اماراتی و اسراییلی برای نابودی آن را خنثی نماید.

«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسراییل، پیش از این هم دست به این قمار زده و آن را باخته است. در میانه دهه ۱۹۹۰، اسراییل تلاش کرد تا برنامه هسته ای ایران را به یک نگرانی امنیتی بین المللی تبدیل کند و سپس مسئله هسته ای ایران را به اولویت برنامه های آمریکا تحمیل کرد.

هنگامی که نتانیاهو به قدرت رسید، وی برنامه هسته ای را بعنوان یک تهدید وجودی برای اسراییل جا انداخت و دولت ایران را بعنوان دولتی غیرمنطقی و قتال معرفی کرد. راهبرد او این بود که گزینه های باراک اوباما را قیچی کند: بازدارندگی را غیرعملی نشان دهد، جلوی پای دیپلماسی آنقدر سنگ بیندازد که گفتگوها هرگز به نتیجه نرسد تا برای اوباما، گزینه ای میان جنگ یا پذیرش سلاح هسته ای ایران باقی نمانَد. شرط بندی نتانیاهو روی این بود که اوباما نمی تواند اجازه دهد که ایران جلوی چشم او به سلاح هسته ای دست یابد.

بسیاری از شرکای سنتی ایالات متحده در خاورمیانه- بویژه اسراییل، عربستان سعودی، امارات عربی متحده- ترجیح می دهند که میان آمریکا و ایران کشمکش باشد و نه همگرایی و منافعشان حکم می کند که آمریکا با بکارگیری توان غالب نظامی و اقتصادی اش، از چرخش موازنه منطقه ای به سود تهران جلوگیری کند.

این دولت ها، برای هرگونه خرابکاری در دیپلماسی میان ایالات متحده آمریکا و ایران، تردیدی به خود راه نمی دهند حتی زمانی که این کار به بهای درگیرشدن ساختار حزبی سیاست در آمریکا و پیگیری رویکردهایی باشد که به امنیت آمریکا آسیب می زند. آمریکا هم از آنجا که ارزش بیش از حدی به متحدانش در خاورمیانه می دهد، اغلب تمایلی به مقاومت در برابر این تلاش های خرابکارانه ندارد و احتمالا کوتاه می آید.

همین رویکرد تمکین واشنگتن در برابر متحدان خاورمیانه ای اش بود که موجب شد ایالات متحده، ابتدا گزینه های دفاعی ایران را محدود کند و سپس با قراردادهای فروش تسلیحات و برنامه های پشتیبانی، توان نظامی متحدانش را افزایش دهد. طبق برآورد موسسه بین المللی صلح استکهلم، میان سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹، فروش های تسلیحاتی واشنگتن به ریاض، ۲۲۰ درصد افزایش یافت. دولت اوباما، یکسال پس از امضای توافق هسته ای، توافقی را امضا کرد که ظرف ده سال، ۳۸ میلیارد دلار کمک نظامی به اسراییل می داد که بزرگترین بسته کمک نظامی در تاریخ آمریکا به شمار می رود.

حتی اگر تندروی های ترامپ هم نبود، رویکرد تمکینی واشنگتن در برابر شرکای راهبردی اش، همراه با این گرایش که ایران را سرچشمه همه تنش های منطقه ببیند، چنان فشاری را بر گُرده برجام گذاشت که بقای درازمدتش زیر سوال بود. اکنون دولت ترامپ می خواهد با تلاش برای محدودکردن گزینه های رییس جمهوری بعدی، مُهر پایان را بر سرنوشت برجام بکوبد. «جو بایدن» باید از فرصت کنونی بهره گرفته و به جای آنکه اجازه دهد ترامپ دست او را ببندد، حتی اندیشه ای بزرگتر از دولت اوباما داشته باشد.

اما نتانیاهو محاسبه درستی نداشت. با برافراشتن پرچم هشدار، وی کاری کرد که گزینه حفظ وضع موجود- یعنی بازدارندگی- غیرقابل دوام به نظر رسد. دولت اوباما ناچار به حرکت در آمد اما به گزینه های دوگانه نتانیاهو توجهی نکرد و در عوض به گزینه ای روی آورد که نتانیاهو گمان می کرد راه آن را بسته است: دیپلماسی واقعی با ایران بر پایه امتیازدهی دوجانبه و سازش.

دولت اوباما، گفتگوهای محرمانه با ایران را در عمان آغاز کرد و پیشنهاد داد که ایران امکان غنی سازی اورانیوم در خاک خود را داشته باشد، به شرط آنکه تهران به شفافیت تن دهد و با محدودیت هایی موافقت کند که راههای دسترسی به سلاح هسته ای را می بندد (چیزی که اسراییل به تندی مخالف آن بود).

اگر نتانیاهو، گزینه وضع موجود را حذف نکرده و اوباما را وادار به حرکت نمی کرد، احتمالا او هم همان کاری را می کرد که روسای جمهوری پیش از او کردند: هرگاه مشکلی هست بدون گزینه های مناسب برای حل و فصل آن، از کنار مسئله عبور کن و بگذار رییس جمهوری بعدی به آن بپردازد. در واقع، اوباما دقیقا همین کار را با برنامه هسته ای کره شمالی کرد!

بایدن باید مراقب باشد که در مسئله ایران، در تله نیفتد بلکه مانند اوباما عمل کند. وی باید به چشم اندازی فراتر از توافق هسته ای پافشاری کرده و به روابطی گسترده تر با ایران بیندیشد چرا که تجربه چندسال اخیر نشان داده که اگر روابط میان دو کشور وخیم باشد، نمی توان یک توافق کنترل تسلیحاتی را برقرار نگه داشت.

در سال ۲۰۱۵، مسئله هسته ای یک زمینه فوریتی، دقیق و قابل دفاع برای تعامل با تهران بود. توافقی که بدست آمد، به نگرانی های دیگر نمی پرداخت و طراحی اولیه آن هم با هدف آغاز دوران تازه ای در روابط دو کشور نبود. هرچند تیم اوباما امید داشت که موفقیت برجام، به آب شدن یخ های رابطه و نرم شدن گسترده تر سیاست خارجی ایران بیانجامد اما به دنبال آن نبودند که موفقیت این توافق را با معیارهای غیرهسته ای بسنجند.                                                            

«جو بایدن» به جای آنکه از خودش بپرسد که می خواهد در کنگره، برای کاهشِ چه میزانی از تحریم ها بجنگد تا برجام زنده شود، باید از خودش بپرسد که ایالات متحده آمریکا در بقیه این قرن، می خواهد چه رابطه ای با ایران داشته باشد؟

اگر بایدن در دام دشمنی بی پایان با ایران گرفتار شود، نه تنها خدمتی به منافع آمریکا نمی کند، بلکه در شرایطی که افکار عمومی خواهان پایان جنگ ها و بیرون شدن نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه هستند، از امنیت ایالات متحده آمریکا می کاهد.

بنابراین بایدن هم باید به همان شکلی که اوباما هوشمندتر از نتانیاهو عمل کرد، هشیارتر از ترامپ باشد. برای مثال، پیوندهای مستقیم با ایران می تواند به ایالات متحده آمریکا کمک کند از درگیرشدن در منطقه پرهیز کرده و تاثیر بیشتری بر آن سیاست های ایران که آنها را مشکل ساز می داند، بگذارد. بایدن می تواند به روشنی این علامت را بدهد که فراتر از توافق هسته ای، در پی عادی سازی روابط با تهران است.

در تهران، شاید بسیاری با این قمار مخالف باشند چرا که اغلب احساس می کنند که حفظ وضع موجود از توافق صلح بهتر است. شوربختانه شکستن برجام توسط ترامپ، شدیدا تصویر گفتگو با ایالات متحده را بی اعتبار کرده چه رسد به چشم اندازی از همگرایی گسترده تر میان دو کشور. کنارهم قراردادن قطعات پازل دیپلماسی آمریکا- ایران، کاری است بس دشوار اما این چندسال نشان داد که بی حرکتی هم موجب نمی شود که دشواری ها کنار روند.

کد خبر: ۵۳٬۵۷۳

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha