۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۳
افزایش اهمیت قاره سیاه در نظم نوین جهانی| آفریقای جنوبی پایه راهبرد «جنوب-جنوب» ایران
بازار گزارش می‌دهد؛

افزایش اهمیت قاره سیاه در نظم نوین جهانی| آفریقای جنوبی پایه راهبرد «جنوب-جنوب» ایران

آفریقای جنوبی می‌تواند سنگ بنای استراتژی «جنوبی» ایران باشد که هدف آن تقویت روابط با کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی است.

بازار: گروه بین‌الملل: ابراهیم رئیسی از ابتدای ریاست جمهوری خود خواستار افزایش همکاری‌ها با آفریقا شد و در واقع به توانایی‌های مادی و نیروی انسانی آفریقا پی برده است. رئیسی در روز سوم ریاست جمهوری خود در ۶ آگوست ۲۰۲۱، در دیدار با رئیس مجلس ملی گینه بیسائو، سیپریانو کاساما، که از تحریم‌های آمریکا علیه ایران انتقاد کرد، همین پیام را ارائه کرد.

در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۲، رئیسی در دیدار با وزیر امور خارجه توگو، رابرت داسی که او نیز مخالف تحریم‌ها بود، اظهارات مشابهی را داشت. رئیسی در هر دو دیدار و مانند اسلاف خود، بهره‌برداری غرب از منابع این قاره را محکوم و اعلام کرد که ایران به عنوان یک دوست و شریک واقعی در دستیابی به رفاه، توسعه، استقلال و پیشرفت کمک خواهد کرد.

روز گذشته نیز ابراهیم رئیسی در مراسم دریافت استوارنامه «محمد مایگا» سفیر جدید مالی، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توسعه روابط با کشورهای آفریقایی را دنبال کرده است. معتقدیم کشورهای آفریقایی با توجه به ذخایر و منابع غنی و همچنین برخورداری از نیروی انسانی، بدون دخالت غربی‌ها خواهند توانست با استقلال به توسعه و پیشرفت بیشتر برسند. امیدواریم دولت جدید مالی با کمک مردم این کشور گام‌های بلندی در جهت استقلال و توسعه بردارد. با توجه به ظرفیت‌های عظیم ایران، آمادگی داریم روابط اقتصادی خود را با کشورهای مختلف آفریقایی از جمله مالی افزایش دهیم.

قاره آفریقا از دیرباز مورد توجه قدرت‌های جهانی و شاید بتوان گفت بهترین مکان برای استعمار و تاراج منابع باارزش بوده است. اما در دهه‌های اخیر و به ویژه با ظهور چین به عنوان قدرت جدید اقتصادی و تحولات احتمالی در نظم جهانی، این قاره دوباره اهمیت اقتصادی خود را بازیابد بویژه اینکه این قاره دارای میزان زیادی از منابع کمیاب معدنی مانند لیتوم است که در صنایع نوین جهانی مانند خودروهای برقی کاربرد دارد. همچنین با تحولات اخیر در ژئوپلتیک انرژی، کشورهای دارای منابع این قاره مانند نیجریه، الجزایر، مصر، موزامبیک، در کانون توجهات کشورهای اروپایی قرار گرفته‌اند. از همین روی، احتمالا رقابت قدرت‌های بزرگ جهانی در این منطقه تشدید خواهد شد.

چین برنده بازی در میدان آفریقا

آفریقا قاره وسیعی بوده که از هر نوع منابعی غنی است، علاوه بر معادن معروف الماس و ذخایر هیدروکربنی، ۵۰ درصد ذخایر طلای جهان و ۹۰ درصد ذخایر پلاتین، کبالت، کروم و سایر مواد معدنی مورد نیاز را دارد. همچنین به دلیل جمعیت وسیع و عمدتاً بسیار فقیر این قاره، بازاری امیدوارکننده و نیروی کار عظیمی را نشان می‌دهد. علاوه بر این، تقریباً تمام کشورهای آفریقایی از سطح پایینی از توسعه اقتصادی و اجتماعی برخوردار هستند که به طور جدی استقلال سیاسی آنها را به خطر می‌اندازد. جای تعجب نیست که آفریقا به طور مداوم تحت فشار قدرت‌های بزرگ جهانی است.

در سه دهه گذشته چین جایگاه خود را به عنوان یکی از قدرت‌های جهانی و بازیگران پیشرو در سیاست بین‌الملل تقویت کرده است. موقعیت این کشور به عنوان یک قدرت پیشرو جهانی در واقع آن را وادار می‌کند تا از موقعیت خود در صحنه جهانی دفاع و برای نفوذ با سایر قدرت‌ها رقابت کند. بنابراین کاملاً قابل درک بوده که چین در مبارزه برای آفریقا درگیر شده است. برای چین، تسلط بر این قاره به یک اولویت سیاسی و اقتصادی پیشرو تبدیل شد. از سال ۲۰۰۰، مشارکت پکن در مجمع همکاری چین-آفریقا (FOCAC) این امکان را به آن داده که با تمام کشورهای آفریقایی به طور همزمان کار کند. در آن سال تجارت بین آفریقا و چین ۱۰ میلیارد دلار بود اما از سال ۲۰۰۹ چین به عنوان شریک تجاری اصلی آفریقا از آمریکا پیشی گرفت. در سال ۲۰۱۵، شی جین پینگ، نخست وزیر چین در اجلاس FOCAC اعلام کرد که چین ۶۰ میلیارد دلار در اقتصادهای آفریقا سرمایه گذاری کرده است.

در سال ۲۰۱۷، چین به منظور محافظت از سرمایه‌گذاری‌ها و منافع تجاری خود در این قاره، پایگاه دریایی خود را در جیبوتی، کشور کوچکی در خلیج عدن، مستقیماً در مسیر کانال سوئز تأسیس کرد که از طریق آن بیشتر ترافیک کشتیرانی بین اروپا و آسیا می‌گذرد. بنابراین این پایگاه نه تنها به چین در آفریقا حضور نظامی داده است، بلکه یک کریدور استراتژیک کشتیرانی جهانی را نیز در اختیار دارد. علیرغم این واقعیت که ایالات متحده دارای ده‌ها پایگاه نظامی و هزاران نیرو در آفریقا برای حمایت از رژیم‌هایی است که به نفع منافع این کشور هستند و از آن در نبرد به اصلاح با تروریسم حمایت می‌کنند، ایجاد اولین پایگاه چینی در این قاره نشان دهنده یک چرخش بزرگ بود. در واقع روابط چین و آفریقا به چالشی جدی برای واشنگتن تبدیل شد.

واشنگتن با درک این موضوع که قادر به رقابت با پکن از نظر حجم سرمایه گذاری نیست، تصمیم گرفت کمپین تبلیغاتی بزرگی را راه اندازی کند و در آن پکن را متهم کرد که از سرمایه گذاری برای به دام انداختن کشورهای آفریقایی در «تله بدهی‌» استفاده می‌کند که قادر به بازپرداخت آن نیستند و در نتیجه آنها را به وابستگی اقتصادی و سیاسی به چین مجبور می‌کند. در مارس ۲۰۱۸، مرکز توسعه جهانی ایالات متحده گزارشی را منتشر کرد که در آن کشورهای آفریقایی که در نتیجه مشارکت با چین با بزرگترین خطر بحران بدهی روبرو هستند، اعلام شد.

با این حال، هشدارهای ایالات متحده تأثیر چندانی نداشته و در سپتامبر ۲۰۱۸ پکن میزبان نشست سران FOCAC بود که در آن رهبران آفریقایی در حمایت از ابتکار کمربند و جاده چین، متحد شدند. در همین راستا، برای ایجاد یک سیستم حمل و نقل یکپارچه شی جین پینگ اعلام کرد که چین ۶۰ میلیارد دلار دیگر در اقتصادهای آفریقا سرمایه گذاری می‌کند. در سال ۲۰۱۸ حجم تجارت چین و آفریقا به ۲۰۰ میلیارد دلار رسید که بیش از ۲۰ برابر مقدار سال ۲۰۰۰ است.

چین در حال تثبیت موقعیت خود در آفریقا است. در ازای سرمایه گذاری خود، چین برق آفریقا، محصولات کشاورزی، چوب و غیره را دریافت می‌کند. چین با بهره گیری از هزینه کم نیروی کار در این قاره، کارخانه‌های بسیاری را در آنجا می‌سازد. چین به عنوان بخشی از ابتکار یک کمربند و یک جاده، که تقریباً همه کشورهای آفریقایی به آن پیوسته‌اند، در حال ایجاد یک سیستم جاده‌ها و راه‌آهن در قاره آفریقا است. در نتیجه، آفریقا در حال تبدیل شدن به یک مرکز تولید، بازار و مرکز تدارکات برای کالاهای چینی است، با جاده‌های جدیدی که از غرب به شرق از این قاره عبور کرده و بنادر را به هم متصل می‌کنند و این قاره را به یک مرکز حمل و نقل برای تحویل کالاهای چینی تبدیل خواهند.

ضرورت تدوین نقشه راه ایران در آفریقا

نمونه مذکور چین، نشان می‌دهد که ایران برای افزایش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در این قاره راه طولانی اما ممکن را در پیشرو دارد که نیازمند تدوین نقشه راه مشخص در این راستاست. برای نمونه، هنوز ایران دارای تنها یک اتاق بازرگانی مشترک در قاره به این بزرگی و مهمی است. با این وجود تهران می‌تواند با برقراری ارتباط با کشورهای بزرگ مناطق مختلف آفریقا به سایر کشورها نیز متصل شود که در این میان آفریقای جنوبی در جنوب و الجزایر در شمال بهترین گزینه هستند.

برای نمونه، دولت الجزایر در انتقاد از اشغالگری اسرائیل در فلسطین، سیاست منطقه‌ای مشابهی با ایران دارد. موضوعی که اخیراً توجهات را به خود جلب کرده است، چون مراکش بعنوان رقیب اصلی منطقه‌ای الجزایر در شمال آفریقا، روابط دیپلماتیک خود را با ایران در سال ۲۰۱۸ با متهم کردن تهران قطع کرد. البته تنش بین ایران و مراکش با پیوستن رباط به روند عادی سازی روابط با اسرائیل در کنار بحرین و امارات متحده عربی تشدید شد، روندی که ایران کاملاً آن را رد کرد.

علاوه بر این پویایی‌های منطقه‌ای، زاویه دیگری از نفوذ ایران در شمال آفریقا از طریق ارتباط با الجزایر را می‌توان در حوزه انرژی مشاهده کرد. به عنوان مثال، در چارچوب ششمین اجلاس صادرکنندگان گاز در فوریه ۲۰۲۲ در تهران، عبدالمجید تبون، رئیس جمهور الجزایر با ابراهیم رئیسی دیدار کرد تا با همراهی قطر و روسیه برای همکاری بیشتر در مواجهه با قیمت بالای گاز با توجه به تاثیر بحران بهداشت کووید-۱۹ بر اقتصاد جهانی مذاکره کنند. همچنین الجزایر همیشه از حق ایران برای توسعه فناوری هسته‌ای حمایت کرده و پس از نزدیک روابط در ماه‌های اخیر، مکانیسم‌هایی برای گفت‌وگوی بیشتر از طریق ایجاد یک کمیسیون مشترک اقتصادی برای کار بر روی موضوعات مربوط به امور مالی، آموزشی و سلامت ایجاد شده است.

ایران همیشه رابطه خوبی با آفریقای جنوبی بعنوان یکی از کشورهای عضو بریکس داشته است. اگر این روابط واکاوی شود، به سرعت دوستی‌های قدیمی و واگرایی منافع از نفت، انرژی هسته‌ای و پروژه های بزرگ تجاری نمایان می‌شود. با این حال، همکاری ایران با آفریقای جنوبی محدود به دامنه دوجانبه نبوده است و با گذشت زمان، این روابط بر محورهای منطقه‌ای به ویژه عرصه یمن با همگرایی نفوذ چندملیتی سایه افکند. آفریقای جنوبی دروازه بزرگ جنوب قاره آفریقا است که در آن منافع ایران وجود دارد.

در ژانویه ۱۹۸۴، ایران پایان تحریم‌های تجاری و اقتصادی علیه آفریقای جنوبی را اعلام کرد و در اردیبهشت ۹۴ روابط دیپلماتیک مجددا برقرار شد. با این وجود، در سال ۲۰۱۲، تحریم‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه بانک مرکزی ایران، آفریقای جنوبی را مجبور کرد تا منبع جایگزینی برای نفت ایران که ۲۷ درصد از واردات آن را تشکیل می‌داد، بیابد. بنابراین، آفریقای جنوبی برای تامین نفت به عربستان روی آورد و به جستجوی تامین کنندگان جایگزین در آفریقا ادامه داد. در سال ۲۰۱۳، ۶۰ درصد نفت آفریقای جنوبی از عربستان سعودی و ایران و ۴۰ درصد از منابع آفریقایی تامین می‌شد.

همچنین حمایت آفریقای جنوبی از ایران تا جایی ادامه یافت که مجله انگلیسی «اکونومیست» در سال ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی را «یکی از سرسخت ترین حامیان ایران در سازمان ملل» توصیف کرد. علاوه بر این، آفریقای جنوبی می‌تواند سنگ بنای استراتژی «جنوبی» ایران باشد که هدف آن تقویت روابط با کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی است. دولت سیزدهم نیز از «استراتژی جنوب - جنوب» برای تقویت اعتبار بین المللی ایران و تجارت بین المللی آن حمایت کرد. به نظر می‌رسد روابط ایران و آفریقای جنوبی می‌تواند در دوره‌های آتی شاهد گسترش بیشتری باشد، به ویژه با سفر پیش بینی شده ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران به آفریقای جنوبی در سال جاری و اظهارات مقامات دو کشور مبنی بر افزایش همکاری‌ها در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای.

کد خبر: ۱۹۸٬۸۴۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha