۷ آذر ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۳
منافع ایران و امریکا در مذاکرات هسته ای همگرا شده است؟
بازار بررسی کرد؛

منافع ایران و امریکا در مذاکرات هسته ای همگرا شده است؟

شرایط نه چندان مطلوب اقتصادی و امنیتی آمریکا و اروپا طی ماه های اخیر موقعیت مناسب و کمیابی را برای مذاکره کنندگان ایرانی ایجاد کرده تا در صورت بهره برداری مناسب بتوانند به نتایج مطلوبی در وین برسند.

بازار؛ وحید پورتجریشی: همانطور که در رسانه ای داخلی و خارجی اعلام شد، اکنون در آستانه ازسرگیری مجدد مذاکرات هسته ای ایران موسوم به مذاکرات وین که به گفته علی باقری، معاون وزیر خارجه کشورمان قرار است از هشتم آذر ماه در پایتخت اتریش برگزار شود، قرار داریم. علیرغم ظاهر بی تفاوت دو طرف نسبت به نتیجه این مذاکرات، به نظر می رسد دستکم در مقطع حساس کنونی، نوعی همگرایی کم سابقه در منافع مشترک ایران و غرب بر سر مذاکرات هسته ای ایجاد شده که ناشی از شرایط داخلی مربوط به هر دو بلوک است. در ادامه به دلایل ایجاد این همگرایی خواهیم پرداخت.

مشکلات اقتصادی گسترده در اروپا و آمریکا
همانطور که در رسانه های داخلی و خارجی نیز به صورت مفصل به مشکلات اقتصادی موجود در بلوک غرب پرداخته شده، در حال حاضر اتحادیه اروپا و آمریکا به دلیل ضعف اقتصادی ناشی از همه گیری کرونا که منجر به ایجاد قرنطینه های گسترده و پیاپی، لزوم تامین هزینه های مربوط به درمان و واکسیناسیون عمومی، تعطیلی کارخانه های و واحدها تجاری، افت ارزش سهام شرکت های تجاری و کارخانجات صنعتی در اروپا و آمریکا، افزایش نرخ بیکاری و نهایتا پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ بهره بانکی به منظور جلوگیری از تورم کم سابقه ایجاد شده طی بیست سال اخیر در اروپا و آمریکا، بلوک غرب تا تا حد زیادی دچار مشکلات اقتصادی گسترده کرده است. 

از سوی دیگر، افزایش قیمت جهانی نفت، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی در بازارهای جهانی نیز هزینه تولید را تا حدی زیادی بالا برده که به تازگی، سه کشور آمریکا، هند و ژاپن از اقدام برای برداشت از ذخایر نفتی استراتژیک خود در راستای کاهش قیمت نفت در بازار های جهانی خبر دادند. 

ایجاد مشکلات امنیتی کم سابقه از زمان پایان جنگ سرد به این سو
دهه نخست پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی را می توان عرصه یکه تازی غرب به رهبری ایالات متحده در نظام بین الملل دانست. اما از سال ۲۰۰۰ و آغاز اجرایی سازی دکترین جورج بوش پسر، رئیس جمهور وقت آمریکا به نام «جنگ علیه تروریسم» و حمله به دو کشور افغانستان و عراق در کنار وارد شدن مفهوم مداخله بشردوستانه توسط واشنگتن به نظام بین الملل که دست نیروهای نظامی آمریکا را برای تجاوز به کشورهای دیگر را باز کرد، باتلاقی پر هزینه برای آمریکا در خاورمیانه ایجاد شد که علاوه بر تلفات جانی گسترده، سالانه میلیاردها دلار هزینه روی دست این کشور گذاشت.

در همین بازه زمانی اما، دو کشور چین و رویه با اتخاذ نوعی رویکرد انزوای سیاسی تعدیل شده در محیط بین المللی، اقدام به توسعه زیر ساخت های نظامی، صنعتی و تجاری خود کردند که نهایتا مسکو و پکن طی یک دهه گذشته به رقبای جدی و دردسرهایی بزرگ برای آمریکا در جهان به ویژه شورای امنیت سازمان ملل تبدیل شده و این معظل هر روزه با سرعت بیشتری رو به پیشرفت است. 

اکنون، اروپا و آمریکا در جبهه های مختلف با چین و روسیه در نوعی جنگ سرد جدید به سر می برند. در شرق اوکراین، وضعیت در حال تبدیل شدن به نوعی جنگ داخلی دائمی است. در خصوص شبه جزیره کریمه، علیرغم مدعیات و تهدیدات ناتو، روسیه این شبه جزیره با به خاک خود الحاق کرده و در عمل، به جز وضع پاره ای از تحریم ها، کاری از دست غرب بر نیامد.

در حوزه های دیگر مانند مساله تایوان، افغانستان در دوران طالبان، تعارض در منافع با ترکیه به عنوان عضوی از ناتو، حفره امنیتی در صربستان و بوسنی و البته مشکل بلاروس و پناهجویان حاضر در مرز این کشور با لهستان، لتونی و لیتوانی که در حال حاضر به یکی از بزرگترین تهدیدات نه تنها علیه اروپا، بلکه کل اعضای ناتو تبدیل شده، دو بلوک درگیری شدید و طاقت فرسایی با یکدیگر دارند. 

اما مساله به همین جا ختم نمی شود. اروپا اکنون در دوران پسابرگزیت، شاهد چالش های گسترده در روابط میان اعضای خود مانند مشکلات موجود بر سر ایرند شمالی و حقوق مرزهای آبی برای تعیین سهم ماهیگیری میان انگلیس و فرانسه است که اکنون در حال بدل شدن به مشکلی میان لندن و تمامی اعضای اتحادیه اروپا است. 

از سوی دیگر، کشورهای شرق اروپا مانند مجارستان، لهستان و جمهوری چک نیز طی ماه های اخیر بارها در خصوص عدم التزام به ارزش های اروپا و ترجیح منافع ملی خود بر منافع این اتحادیه سخن گفته اند. 

در آمریکا نیز موضوع هجوم پناهجویان از آمریکای لاتین به مرزهای این کشور، به یکی از پر چالش ترین موضوعات دولت بایدن تبدیل شده و انتقادات گسترده ای علیه سیاست خارجی وی در قبال پناهجویان در داخل این کشور و مجامع بین المللی به راه انداخته است. با این حساب، می توان مدعی شد اتحادیه اروپا در سراسر قاره سبز دچار چالش های امنیتی گسترده و فرسایشی است که به احتمال زیاد حل آنها سال ها به طول بینجامد، بلکه در آمریکا نیز وضعیت به استناد شواهد موجود، بهتر از این نیست. 

فرصت ایران برای دستیابی به توافقی برد - برد
با توجه به موضوعات مورد بحث در بالا، در حال حاضر شاید طرف غربی بیش از هر زمان دیگری برای انجام مذاکراتی معنادار در راستای خاتمه دادن به اختلافات موجود پیرامون پرونده هسته ای ایران آماده است. بدیهی است که طرف غربی شامل اروپا و ایالات متحده، تا حد کم سابقه ای درگیر مسائل درونی خود و همچنین چالش روسیه و چین بوده و به نظر می رسد انرژی چندانی برای درگیر شدن بر سر پرونده هسته ای ایران که به گفته کارشناسان آژانس، تاکنون هیچ گونه مدرکی دال بر انحراف فعالیت های هسته ای تهران به سمت تولید تسلیحات یافت نشده، در دست ندارند. 

هرچند خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای سال ۲۰۱۵، فضای بی اعتمادی میان دو طرف که ار زمان انقلاب اسلامی ایران ایجاد شده بود، دوچندان کرد؛ اما باید این مهم را در نظر داشت که نه شرایط آمریکا و نه اروپا، به هیچ عنوان با شرایط دوران ریاست جمهوری ترامپ قابل قیاس نیست. به همین دلیل، اکنون بهترین زمان ممکن برای امتیازگیری از طرف اروپایی محسوب می شود و باید در نظر داشت که شاید پس از عادی شدن شرایط اقتصادی و امنیتی در بلوک غرب، دیگر نتوان به اندازه الان از آنها امتیاز گرفت.

اما در خصوص امتیازگیری نیز باید این مهم را در نظر داشت که توقعات دو طرف در قالب مذاکره بادی به گونه ای باشد که هم منافع خود را تامین کند و هم به منافع طرف مقابل آسیبی نرساند. بدون شک این مهمترین اصل در انجام هرگونه مذاکره معنادار و موفق در سطح نظام بین الملل محسوب می شود.

کد خبر: ۱۱۹٬۱۸۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha