۲۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۸
موانع پیش پای مشارکت اقتصادی زنان روستایی در جامعه
یادداشت؛

موانع پیش پای مشارکت اقتصادی زنان روستایی در جامعه

همدان- «توجه به زنان روستایی در فعالیت‌های اقتصادی از معیارهای مهم در ارزیابی موفقیت برنامه‌های توسعه ای است»؛ این جملات بخشی از یادداشت عقیل خالقی تحلیگر و دکتری برنامه ریزی روستایی برای بازار است.

عقیل خالقی*؛ بازارالگوهای تقسیم جنسیتی کار و روابط قدرت موجب می‌شود زنان در موقعیتی نابرابر با مردان قرار بگیرند؛ بنابراین امروزه توجه به زنان و مشارکت آنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی، یکی از معیارهای مهم در ارزیابی موفقیت برنامه‌های توسعه در کشورها بوده است.

با توجه به پیشرفت جوامع و توسعه مناطق شهری و همگام با آن توسعه جوامع روستایی، دیگر دختران و زنان روستایی رغبت آن‌چنانی جهت فعالیت در کارهای کشاورزی را ندارند و همواره علاقه‌مند به اشتغال در کارهای تولیدی غیر کشاورزی و شغل‌های دولتی و خدماتی هستند.

آنچه دراین‌بین مهم است موانعی است که سر راه دختران و زنان روستایی جهت مشارکت در نیروی کار مطرح است که غلبه بر محدودیت‌های زمانی- فضایی در این مسیر، موضوع اساسی است که نیاز به تحلیل دارد.

با توجه به ساختار بسیار نامتقارن بازار کار کشور از نظر جنسیتی باید گفت در بررسی موضوع در بستر جغرافیای زمان، تحرک نیروی کار زنان روستایی مسئله مهمی است که شناسایی موانع و محدودیت‌های تجربه‌شده در اشتغال از ضروریات آن است.  

زنان روستایی با موقعیت‌های اجتماعی- اقتصادی گوناگون، تجارب متفاوتی در مواجهه با انواع محدودیت‌های فردی و اجتماعی و سایر موانع مشارکت در نیروی کار دارند که واکاوی و درون‌نگری در این زمینه، باعث رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب و درنهایت تعمیم نتایج به جامعه آماری و گروه‌های مختلف و بزرگ‌تر جامعه خواهد شد که این مهم، هدف اصلی این نوشتار است.

زنان به‌طور سنتی آسیب‌پذیرترین گروه در بازار کار بوده‌اند

زنان به‌طور سنتی آسیب‌پذیرترین گروه در بازار کار بوده‌اند؛ طبق بررسی‌ها، زنان بیشتر در بخش‌های اقتصادی غیررسمی جذب می‌شوند؛به‌ویژه با مشارکت در مالکیت مشاغل کوچک در مقیاس کوچک و فعالیت‌های کشاورزی کوچک.

بحث بر سر چشم‌انداز جنسیتی نشان از خوانش انتقادی جغرافیای زمان دارد؛ اگرچه هاگراستراند در سال ۱۹۷۰ در مورد مطالعات مردم در مورد مسائل منطقه‌ای بحث کرد، اما مسئله جنسیت و فمینیسم تا سال ۱۹۹۰ در کشوری پیشرفته مثل سوئد نیز به رسمیت شناخته نشد.

جغرافی‌دانان فمینیست با تجزیه‌وتحلیل زندگی کاری زنان و رابطه دوگانه بین حوزه خصوصی خانه و فضای عمومی زندگی کاری مشارکت داشته‌اند؛ اهمیت الگوهای تحرک روزانه خانوارها منجر به آگاهی مهمی در مورد الگوهای مختلف سفر زنان به‌عنوان مراقبین اصلی شده است چنین داده‌هایی همچنین به بحث در مورد چگونگی درک پروژه‌های روزمره سفر و تحرک کمک کرده است؛ اهمیت این امر برای جامعه مدرن و اینکه این سفرهای روزمره در چه نوع قراردادهای جنسیتی منطقه‌ای قرار گرفته است، دارای نتایج مهمی بوده است.

زنان روستایی به‌عنوان شاغلان پنهان جامعه روستایی فعالیت‌های متنوع و متعددی را در بخش‌های کشاورزی و دامداری انجام می‌دهند

موانع فردی و خانوادگی یکی از این موارد است به نوعی که عدم انعطاف‌پذیری برنامه کاری زنان روستایی به دلیل تداخل با برنامه خانه‌داری است و اینکه زنان روستایی به‌عنوان شاغلان پنهان جامعه روستایی فعالیت‌های متنوع و متعددی را در بخش‌های کشاورزی و دامداری انجام می‌دهند.

زنان به دلیل وضعیت فیزیولوژیکی و زیستی، نسبت به مردان موقعیت متفاوتی دارند و این تفاوت باعث شده که در امور اشتغال، کارهایی که به توانایی بیشتری نیازمنداست به مردان سپرده شود؛ این برداشت و نگرش از جامعه سنتی نشات گرفته که زنان «موجودات ضعیف‌ترند» و مردان باید بر آن‌ها تسلط یابند؛ از طرفی، زنان به مشاغل کم‌اعتبار سوق می‌یابند و این موضوع، باعث می‌شود که در کارهایی با دستمزد کم به کار گرفته شوند.  

از سویی دیگر در این مسیر، موانع فرهنگی و اجتماعی وجود دارد به نوعی که تحصیلات دانشگاهی مشکلات زیادی برای زنان ایرانی به‌طور عام و زنان روستایی به‌طور خاص داشته است و این گروه از جامعه هر سال به دلایل مختلف مانند اختصاص سهمیه، حذف برخی از رشته‌ها، بومی‌گزینی یا نبود فرصت اشتغال برای انتخاب رشته تحصیلی با رویکرد جدیدی مواجه شده‌اند که از جمله محدودیت‌های زمانی فضایی آموزش است.

ایدئولوژی مرد به‌عنوان نان‌آور (کلیشه‌های جنسیتی) مقوله دیگری است؛ این باور که مردان تأمین‌کننده اصلی معیشت اقتصادی خانواده خود هستند در جامعه روستایی نیز چشمگیر است و در آن زنان به‌عنوان افرادی شناخته می‌شوند که از نظر اقتصادی وابسته هستند و برای مراقبت از خانواده و کودکان در خانه می‌مانند یا برای تأمین مخارج اضافی زندگی و کسب درآمد بیش‌تر به کارهای کشاورزی می‌پردازند.  

طبق قانون هرگاه زن قبل از ازدواج به کاری اشتغال داشته باشد و ضمن عقد موافقت شوهر را برای ادامه کار خود تحصیل‌کرده باشد شوهر می‌تواند از شغل زن جلوگیری کند زیرا که ملاک تشخیص منافات شغل زوجه با مصالح خانوادگی و حیثیات خود یا شوهر بعد از شروع زندگی مشترک محسوب می‌شود (قوانین ناظر بر خانواده)؛ و در نهایت فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار در جامعه بالأخص در جامعه روستایی و عشایری همواره مروج باورهای سنتی بوده و از ابتدا تربیت و اجتماعی شدن دختران، در نظر گرفتن خویش به‌عنوان جنس دوم و تضعیف اعتمادبه‌نفس و تعمیق حس حقارت و خودکم‌بینی توانایی‌های خویش را در پی داشته است.

در شرایط عادی اقتصادی و روند کند توسعه، زنان به‌عنوان نیروی کار ذخیره بالقوه تلقی می‌شوند

اما جدای از این موانع، موانع مدیریتی و ساختاری نیز وجود دارند که زنان روستایی و ورود آن ها به عرصه اقتصادی و مشارکت را با چالش هایی روبرو کرده است؛ به صورتی که در شرایط عادی اقتصادی و روند کند توسعه، زنان به‌عنوان نیروی کار ذخیره بالقوه تلقی می‌شوند و در شرایط بحران اقتصادی و مخصوصاً در زمان شیوع پاندمی کرونا به‌عنوان بحران در عصر کنونی، این محدودیت برای زنان بیش‌ازپیش مطرح خواهد بود زیرا تأمین شرایط کار مساوی (با مردان) برای زنان بسیار مشکل است.

مقوله دیگر قراردادها و یا باورهایی هستند که تفاوت جنسیتی را تقویت می‌کنند که در این خصوص مهم‌ترین علت عدم تمایل کارفرما به استخدام نیروی انسانی در بازرگانی و تولیدات صنعتی بخش خصوصی این است که معتقدند زنان فاقد قدرت جسمی لازم هستند.

از دیدگاه شولتن و همکاران (۲۰۱۲) مفروضات اساسی این است که زندگی روزمره به گونه‌ای تنظیم شده پکه صبح ها سر کار برویم و بعد از ظهر یا اوایل شب برگردیم و در جغرافیای زمان به این مساله اشاره می‌شود.

از آنجا که بسیاری از زنان مراقبان اصلی هستند، زمان بیشتری در سفرهای کاری صرف می شود و زمان کمتری را برای مسئولیت های خانه و نیازهای شخصی در نظر می‌گیرند.

خانوارهای کم دستمزد در مناطق روستایی بیشتر محدودیت فضایی دارند و در برابر ساختارهای بازار کار محلی آسیب پذیر هستند، زیرا وابستگی بیشتری به آن ها دارند.

زنان می توانند نقش موثری در اقتصاد روستایی، اشتغالزایی، درآمدزایی و حتی ورود روستاها در کنار تولید به حوزه گردشگری و دیگر مباحث اقتصادی را ممکن سازند

بنابراین تحلیل سایر محدودیت‌های زنان شاغل روستایی در تعامل با مسائل و مشکلات در قلمرو روش پژوهش فمینیسم (به‌عنوان یک رویکرد نظری مبتنی بر پارادایم انتقادی) می‌تواند زمینه مطالعاتی جدیدتری باشد که برای انجام آن موضع‌گیری‌های معرفت‌شناسانه متفاوتی متصور است و می‌توان به تجربه‌گرایی، نسبی‌گرایی و دیدگاه گرایی اشاره کرد که در این مسیر، با روند کاهشی مشارکت اقتصادی زنان روستایی روبرو می شویم، در حالی که این گروه می توانند نقش موثری در اقتصاد روستایی، اشتغالزایی، درآمدزایی و حتی ورود روستاها در کنار تولید به حوزه گردشگری داشته و دیگر مباحث اقتصادی را ممکن سازند.
 

کد خبر: ۱۱۱٬۳۶۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha