۲۵ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۷:۳۰
بررسی جایگاه ایران در قفقاز جنوبی| افزایش نفوذ اقتصادی ترکیه؛ محدود شدن روابط تهران_باکو
بازار گزارش می دهد؛

بررسی جایگاه ایران در قفقاز جنوبی| افزایش نفوذ اقتصادی ترکیه؛ محدود شدن روابط تهران_باکو

برخی از اندیشکده های خارجی بر این عقیده اند که به دلیل نامشخص بودن وضعیت مذاکرات و لغو تحریم ها جایگاه ژئوپلتیک ایران در قفقاز جنوبی علیرغم علاقه مندی تاریخی به اندازه نفوذ در خاورمیانه قوی نبوده است.

تهمینه غمخوار؛ بازار: در سال گذشته و در طی جریانات مناقشات قره باغ، رسانه های آذری و برخی از اتاقهای فکر غربی و موسسات استراتژیک با انتشار گزارش هایی به موقعیت ضعیف ایران در منطقه قفقاز جنوبی اشاره کردند. این گزارشها حاکی از این بود که دست ضعیف تهران در مناقشه قره باغ که در شمال این کشور از طریق رودخانه ارس رخ داده بود، با حوزه نفوذی که در حاشیه شمالی خاورمیانه ایجاد کرده، به شدت متضاد بود.

 از یک سو، تمایل ایران به حمایت از ارمنستان موجب خشم جامعه آذری زبان ایران و درگیری بیشتر با ترکیه شده بود و از طرف دیگر، تمایل کامل به آذربایجان، یک کشور اکثریت شیعه که روابط ناسازگاری با ایران داشته، روسیه را نیز خشمگین نموده بود، زیرا ایران در برخی موارد از جمله توافق هسته ای به حمایت این کشور نیاز دارد.

بنابراین؛ با توجه به این محدودیت ها، در سال گذشته بسیاری از رسانه ها اخباری مبنی بر اینکه ایران از توانایی تأثیر جدی بر ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی برخوردار نبوده، منتشر کردند. همچنین، منافع ایران در منطقه تحت فشار ترکیه، یکی از تازه واردان نسبی که اخیراً پیشرفت ژئوپلیتیک و تجاری قابل توجهی در قفقاز جنوبی داشته، بوده است. آنکارا در مورد کریدوری مذاکره کرده بود که مستقیماً از طریق منطقه نخجوان و از طریق خاک ارمنستان به آذربایجان متصل می شد و این مسیر به این کشور فرصت های بیشتری برای دسترسی به بازارهای آسیای میانه می داد.

بر اساس گزارش اندیشکده بگین_سادات با نام اختصاری بسا «BESA» که به عنوان یکی از مراکز تولید فکر و محتوا در اسرائیل مشغول به فعالیت است، جنگ دوم، چشم انداز ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی را تغییر داد. در رابطه با دستاوردهای روسیه و ترکیه مطالب زیادی منتشر شده، اما این تغییر موضع ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است.  اگرچه ایران در عملیات نظامی شرکت نداشت، اما در نتیجه جنگ شاهد کاهش شدید ثروت ژئوپلیتیکی خود در منطقه بود. بر همین اساس، پس از جنگ قره باغ، جمهوری اسلامی با رقابت سختی در قفقاز روبرو شد.

 با وجود روابط مشکل زا، آذربایجان سعی کرده تا روابط خوبی با ایران به عنوان کشوری ترانزیتی که در کریدور حمل و نقل شمال به جنوب که از خلیج فارس تا دریای بالتیک امتداد دارد، نقش مهمی دارد، داشته باشد

همچنین این اندیشکده معتقد است که در پی جنگ دوم، ایران با نفوذ فزاینده ترکیه در شمال مرز خود روبرو بود. آنکارا یک کریدور از طریق خاک ارمنستان را راه اندازی کرد و به طور بالقوه، در منطقه خزر لنگر انداخت. بنابراین، این مسئله یک چالش بزرگ برای ایران بوده زیرا منطقه خزر در محدوده نفوذ این کشور است.

 با وجود روابط مشکل زا، جمهوری آذربایجان سعی کرده تا روابط خوبی با ایران به عنوان کشوری ترانزیتی که در کریدور حمل و نقل شمال به جنوب که از خلیج فارس تا دریای بالتیک امتداد دارد، نقش مهمی دارد، داشته باشد. در روابط دوجانبه جمهوری آذربایجان و ایران، روابط اقتصادی و گردش تجاری عظیم نیز در پیش زمینه قرار دارد و هر دو کشور به توسعه بیشتر این فرایندها علاقه مند بوده اند. در همین راستا، شرایط خوبی برای تحقق این امر به دلیل مرز طولانی مشترک زمینی و همچنین خط آهنی که بخشی جدایی ناپذیر از کریدور شمال_جنوب است، ایجاد شده است.

علاوه بر آن، منافع مشترک دو کشور در دریای خزر نیز قابل شهود است، اگرچه مشکلات بیشتری وجود دارد. به عنوان مثال، آذربایجان قبلاً با ترکمنستان در زمینه توسعه مشترک میدان دروژبا به توافق رسیده است، اما هنوز بسیاری از مسائل حل نشده با ایران در دریا وجود دارد. بنابراین، شواهد بر این است که افزایش نفوذ اقتصادی ترکیه، بدون اشاره به افزایش نفوذ نظامی این کشور، توانایی ایران در ایجاد روابط نزدیکتر با باکو را محدود کرده است. 

گزارش دو روز گذشته در خصوص روابط تهران_باکو و این که پلیس آذربایجان کامیون های ایرانی را که از جاده اصلی ارمنستان عبور می کنند متوقف کرده و برای ورود به آذربایجان هزینه ای از آنها دریافت می کند، نشانگر مشکلاتی در این روابط دوجانبه است.

جاده مورد بحث گوریس و کاپان، دو شهر اصلی جنوب ارمنستان را به هم متصل می کند. این منطقه همچنین از چندین تکه کوچک از سرزمین های تحت کنترل آذربایجان عبور می کند و باکو پس از بازپس گیری آن از ارمنستان در نتیجه جنگ سال گذشته، به تدریج در حال اعمال حاکمیت خود است.

این اولین بار نیست که جمهوری آذربایجان با کامیون های ایرانی که به قره باغ سفر می کنند که از نظر بین المللی به عنوان سرزمین آذربایجان شناخته می شود، اعتراض می کند؛ اما از زمان اولین جنگ بین ارمنستان و آذربایجان در دهه ۱۹۹۰ توسط نیروهای ارمنی کنترل شده است. این بار، باکو  نیروهای حافظ صلح روسیه را متهم کرده که در چارچوب توافق آتش بس که به جنگ سال گذشته خاتمه داده بود، به منطقه اعزام شدند و اکنون در جاده ای که ارمنستان را به قره باغ متصل می کند، گشت می زنند.

«بسا»، در قسمتی از گزارش خود به این موضوع اشاره کرده که معضلات ایران، آذربایجان و ترکیه است. روابط آنکارا با تهران پیچیده است که در دوره هایی از همکاری و درگیری ها بر سر مسئله کردها و سوریه مشخص می شود. به نوعی، نتیجه گیری جنگ قره باغ نشان دهنده برخی روندهای مثبت برای تهران بوده است. در واقع، پیشنهاد آنکارا برای ایجاد یک پیمان شش جانبه کشور شامل کشورهای قفقاز جنوبی به علاوه روسیه، ترکیه و ایران نشانه تغییر روندهای ژئوپلیتیکی بوده که لزوماً به نفع ایران نخواهد بود.

اندیشکده انگلیسی رویال یونایتد (RUSI) نیز نوشت: جنگ ۲۰۲۰ قره باغ بر ضرورت تغییر سریع رویکرد تهران با توجه به افزایش قدرت ترکیه و روسیه تاکید کرد. توافق صلح نوامبر گذشته که به جنگ بین ارمنستان و آذربایجان خاتمه داد، موقعیت شکننده ایران را در تغییر ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی نشان داد زیرا تهران از قدرت کافی برای تأثیرگذاری بر روند درگیری برخوردار نبود.

در مقابل، هم روسیه و هم ترکیه نتیجه را رقم زده و به اجرای آن پرداختند. در حقیقت، مأموریت حافظ صلح روسیه و بازگشت سربازان ترک به قفقاز جنوبی، نشان دهنده عدم حضور ایران در رقابت تجدید قدرت بزرگ در منطقه بود.

 رویال یونایتد همچنین معتقد است که این درگیری در یک پس زمینه وسیع تر و نامطلوب رخ داده و گسترش ارتباطات منطقه ای ضعف عمده ای برای ایران محسوب شده است. از آنجایی که روسیه به دنبال احیای خطوط راه آهن دوران شوروی از آذربایجان تا نخجوان و از روسیه به ارمنستان است، این امر تأثیر ایران بر آذربایجان را محدود کرده است در حالی که از سال ۱۹۹۴، هنگامی که اولین جنگ قره باغ به پایان رسید، آذربایجان به مسیرهای ترانزیتی ایران برای رسیدن و دستیابی به منطقه احتیاج داشه است.

تهران به لحاظ تاریخی در خصوص بلندپروازی های ژئوپلیتیک باکو محتاط بوده و دلیل آن عمدتاً به دلیل تلاشهای ظریف این کشور در اوایل دهه ۱۹۹۰ برای استفاده از جمعیت آذری زبان ایران برای انجام برنامه های بی چون و چرا بوده است

با این حال و با توجه به نکات ذکر شده، از جهاتی ممکن است این جنگ یک بعد مثبت برای ایران نیز داشته باشد. علاوه بر خط آهن از ایران به روسیه، از طریق آذربایجان که هنوز در دست توسعه است، خط آهنی که ارمنستان را از طریق آذربایجان به روسیه متصل می کند، می توانسته توسط روس ها به عنوان ارتباط با ایران مورد استفاده قرار گیرد.

در سیاست ایران نسبت به جمهوری آذربایجان یک بعد قومی غیرقابل انکار وجود دارد. تهران به لحاظ تاریخی در خصوص بلندپروازی های ژئوپلیتیک باکو محتاط بوده و دلیل آن عمدتاً به دلیل تلاشهای ظریف این کشور در اوایل دهه ۱۹۹۰ برای استفاده از جمعیت آذری زبان ایران برای انجام برنامه های بی چون و چرا بوده است.

بر همین اساس، تهران در ابتدا سعی کرد جمهوری آذربایجان پس از شوروی را به منطقه نفوذ خود بکشاند. در همین راستا، روابط تجاری، برنامه های تبادلات فرهنگی و روابط مذهبی توسعه یافت، اما در نهایت تهران عمداً از باکو فاصله گرفت زیرا در آن زمان، هیچ دلیل سیاسی برای رهبری ایران به منظور اتخاذ روابط نزدیکتر با آذربایجان وجود نداشت.

از طرفی آذربایجان هم به دلیل جنگ با ارمنستان با افزایش شدید احساسات میهن پرستانه روبرو بود و این امر تهدیدی برای شمال ایران، منطقه ای که بیشترین جمعیت آن آذری زبان است، بود که گسترش پیدا کند.

برای دور نگه داشتن ترکیه در دراز مدت، مسکو (که موقعیت آن تا حد زیادی با آنکارا مطابقت دارد) و تهران باید اطمینان حاصل می کردند که جمهوری آذربایجان به دلیل موفقیت نظامی خود با بازگشت قلمرو از دست رفته پاداش می گیرد

حقیقت این است که برای دور نگه داشتن ترکیه در دراز مدت، مسکو (که موقعیت آن تا حد زیادی با آنکارا مطابقت دارد) و تهران باید اطمینان حاصل می کردند که آذربایجان به دلیل موفقیت نظامی خود با بازگشت قلمرو از دست رفته پاداش می گیرد. این امر توانست تغییر لفاظی ایران در طول جنگ را توضیح دهد و طی شش هفته، تهران چهار نماینده رسمی را برای بازدید از شمال این منطقه اعزام و تأکید کرد که قره باغ بخشی از جمهوری آذربایجان است و باکو از نظر قوانین اسلامی از هر حقی برای آزادسازی سرزمین های اشغالی برخوردار است.

یک مشکل بالقوه بسیار بزرگ برای ایران این است که آذربایجان می تواند به عنوان نقطه جهشی برای قدرتهای خارجی در ایجاد نفوذ در شمال ایران مورد استفاده قرار گیرد

بنابراین، این مسئله می تواند به معنای ارتقاء تدریجی رویکرد قفقاز جنوبی در رابطه با سیاست خارجی ایران تقریباً در سطح نمایشهای دیگر مانند خاورمیانه باشد. سیاستهای ایران در قبال قفقاز جنوبی بیشتر بر مبنای منافع ژئوپلیتیک بوده تا بر مبانی ایدئولوژیک. گاهی اوقات، یک سیاست واقعی عمل گرایانه با عناصر ایدئولوژیک، تجربه تاریخی و محاسبات توازن قوا آمیخته می شد، اما در مجموع این امر باعث شد که منطقه برای جایگاه ایران اهمیت کمتری نسبت به دیگر نمایشهای ژئوپلیتیک داشته باشد.

یک مشکل بالقوه بسیار بزرگ برای ایران این است که جمهوری آذربایجان می تواند به عنوان نقطه جهشی برای قدرتهای خارجی در ایجاد نفوذ در شمال ایران مورد استفاده قرار گیرد. فراتر از ترکیه، روابط جمهوری آذربایجان با آمریکا از قبل از جنگ ۲۰۲۰ برای ایران نگران کننده بوده است. اگرچه واشنگتن غالباً از باکو انتقاد می کند، اما منافع دو کشور در چند مورد با هم همخوانی دارد زیرا آنها در جهت ارتقای امنیت انرژی اروپا، توسعه تجارت، سرمایه گذاری، مبارزه با تروریسم و ​​تهدیدهای فراملی همکاری می کنند.

همانطور که برخی منابع رسانه ای غربی ادعا کرده اند، ترس و نگرانی بزرگتر برای تهران رشد بالقوه نفوذ اسرائیل است؛ شاید حتی حضور مخفیانه اسرائیل در جمهوری آذربایجان. جنگ قره باغ نشان داد که باکو تا چه اندازه به فناوری اسرائیل وابسته است.

اندیشکده بگین_سادات: با توجه به روابط آذربایجان با رقبای ایران، بعید است که باکو علنا ​​منافع تهران را به چالش بکشد، چرا که دیپلماسی هوشمند برای حرکت در بین منافع ترکیه، اسرائیل و ایران مورد نیاز آذربایجان است

اندیشکده بگین_سادات در قسمتی از گزارش خود به این موضوع اشاره کرده که با توجه به روابط آذربایجان با رقبای ایران، بعید است که باکو علنا ​​منافع تهران را به چالش بکشد، چرا که دیپلماسی هوشمند برای حرکت در بین منافع ترکیه، اسرائیل و ایران مورد نیاز جمهوری آذربایجان است. بنابراین، ایران با ساختار ژئوپلیتیک جدید و متفاوتی در قفقاز جنوبی روبرو است. روسیه و ترکیه موفق شدند منافع نظامی خود را پیش ببرند و ایران باید حساب سنتی خود را نسبت به منطقه تغییر دهد.

«بسا» معتقد است که اگر ایران بخواهد جلوی کاهش موقعیت خود را بگیرد و با قدرت روسیه، ترکیه و قدرت های درجه دوم مانند اسرائیل به رقابت بپردازد، به منابع گسترده ای نیاز دارد. اما چشم اندازها چندان روشن نیستند، زیرا تلاش های جمهوری اسلامی برای اثبات قدرت نرم و اقتصادی، اغلب سه کشور قفقاز جنوبی را نسبت به هم بیگانه کرده است.

پس از احیای احتمالی برجام، می توان انتظار داشت که ایران در قفقاز جنوبی فعالتر شود که با این حال، این امر یک چشم انداز کوتاه مدت نیست و توجه به این نکته ضروری است که ایران کشوری است که از نظر تاریخی به قفقاز جنوبی علاقه مند است

در صورت لغو تحریم ها می توان درباره نقش ایران در قفقاز صحبت کرد. اما در همه زمینه ها، ارائه هرگونه ارزیابی درباره نفوذ سیاسی یا اقتصادی ایران در قفقاز جنوبی زودهنگام است. ایران چنان تحت تحریم های شدید غرب است که نمی تواند هیچ اقدام چشمگیری انجام دهد.

از یک سو، مذاکرات برای توقف برنامه هسته ای ایران و لغو تحریم ها در ماههای گذشته از سر گرفته شد، در حالی که هنوز تناقضات زیادی بین ایالات متحده و ایران وجود دارد و به دلیل آنکه مواضع دو طرف حتی سخت تر هم گردید، نتیجه ای حاصل نشد.

بنابراین، پس از دستیابی به توافقات هسته ای، می توان انتظار داشت که ایران در قفقاز جنوبی فعالتر شود که با این حال، این امر یک چشم انداز کوتاه مدت نیست و توجه به این نکته ضروری است که ایران کشوری است که از نظر تاریخی به قفقاز جنوبی علاقه مند است.

کد خبر: ۱۰۷٬۷۷۶

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha